خشکسالی و کمبود منابع آب زیرزمینی و ذخایر پشت سدها بحرانآفرین شده و به گفته یک استاد دانشگاه بر اساس تحقیقات آیندهپژوهی که در زمینه خشکسالی انجام شده در ۲۵ سال آینده، نیمه جنوبی کشور ایران خالی از سکنه خواهد بود.
مصطفی خبازی عضو هیئت علمی دانشگاه «باهنر» کرمان گفته است بر اساس تحقیقات آیندهپژوهی که در این زمینه انجام شده در ۲۵ سال آینده، نیمه جنوبی کشور ایران خالی از سکنه خواهد بود و «اگر با همین روند پیش برویم ۲۵ سال دیگر کرمان خالی از سکنه میشود.»
این استاد دانشگاه افزوده «زمانی که آب در منطقه کمیاب شود، کشاورزی نیز به تبع آن از رونق میافتد و کشاورز زحمتکش بیکار شده و این خشکسالی سبب مهاجرت گسترده روستاییان به شهرهای بزرگ و کوچک اطراف محل زندگی خود میشود که در نتیجه این خشکسالی موجب حاشیهنشینی مردم روستایی در اطراف شهرها میشود.»
مصطفی خبازی گفت «زمانی که ذخایر آبی رو به کاهش است، کشاورز مجبور به ترک زمین و خانه و کاشانه روستای خود میشود و این یعنی مهاجرت که هزینههای زیادی را در آینده به مردم و دولت تحمیل خواهد کرد که از تبعات بلند مدت خشکسالی به شمار میآید و آینده شهرهای ما را تحت تاثیر قرار میدهد.»
این استاد دانشگاه در ادامه تأکید کرده است «زمانی که کشاورز و نیروی تولید کشور به شهر مهاجرت میکند و زمین حاصلخیز مولد را رها میکند، و در نتیجه خود نیز مثل جمعیت شهرنشین به مصرفکننده مبدل میشود اما این در حالیست که اگر منابع آبی تامین شده بود و کشاورز در روستا باقی مانده بوده، با همین زمین میتوانست چرخه تولید کشور را به حرکت در بیاورد و به تولید کشور کمک کند.»
بیش از چهار دهه سیاستهای نادرست و حکمرانی زیانبار در حوزه آبی، کشور را در معرض بحرانی قرار داده که ساماندهی آن به راحتی امکانپذیر نخواهد بود.
بر اساس آمارهای منتشر شده در ایران، منابع آب زیرزمینی کشور از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب در سه دهه قبل به حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است.
بر اساس این آمارها بین ۸۸ تا ۹۲ درصد منابع آبی کشور در کشاورزی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد در حالی که آمار جهانی آب کشاورزی ۷۰ درصد است. همچنین سرانه آب تجدیدپذیر در چهار دهه گذشته یک سوم شده است.
از سوی دیگر ۵۲ درصد زمینهای زراعی کشور آبی، ۹۱ درصد محصولات زراعی برداشت شده متعلق به اراضی با کشت آبی و ۸۵ درصد باغات بارور و غیر بارور، آبی است.
وضعیت خشکسالی تنها مختص استانهای جنوبی کشور که در مناطق خشک و کمآب قرار دارند نیست و پرآبترین استانهای ایران مانند گلستان و مازندران نیز با خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند.
عبدالرضا کابلی مدیر دفتر مطالعات شرکت آب منطقه ای گلستان هفته گذشته اعلام کرد که ذخیره آبخوان کم عمق گلستان در تیرماه سال جاری در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۱۸۳/۴۶ میلیون مترمکعب و در مقایسه با متوسط ۳۰ سال گذشته ۴۱۸/۹۶ میلیون مترمکعب کاهش را نشان میدهد.
به گفته عبدالرضا کابلی ذخیره آبخوان عمیق گلستان هم در ماه تیر، در مقایسه با تیرماه سال گذشته ۳۸/۱۸ میلیون مترمکعب کاهش و در مقایسه با متوسط ۲۰ سال گذشته ۱۰۲/۶۵ میلیون مترمکعب کاهش نشان میدهد.
مدیر دفتر مطالعات شرکت آب منطقهای گلستان افزوده که میزان بارش تیرماه در سال جاری در مقایسه با درازمدت ۵۶ درصد کاهش را نشان میدهد و از ابتدای سال آب جاری (مهرماه ۱۴۰۱) تاکنون، در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۱۷/۵ درصد و نسبت به دوره درازمدت ۲۱ درصد کاهش را نشان میدهد.
او همچنین گفته که جریان رودخانهها بر اساس ایستگاه های مبنا در مدت مهر لغایت ماه جاری، نسبت به دوره شاخص در حوضه «قره سو» ۵۱/۹ درصد کاهش در حوضه «گرگانرود» ۷۲ درصد و در حوضه «خلیج گرگان» ۴۶/۸ درصد کاهش داشته است.
مدیر دفتر مطالعات شرکت آب منطقه ای گلستان افزوده که حجم آب موجود در سدهای بزرگ مخزنی حوضه «قره سو» و «گرگانرود» در انتهای تیر ماه سال جاری ۹/۸۷ میلیون مترمکعب معادل ۶/۳ درصد حجم کل سدهای استان است که نسبت به زمان مشابه سال گذشته سه درصد کاهش داشته است.
احمد بایبوردی پژوهشگر و رئیس مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی نیز به تازگی با ارائه آماری از فرونشست زمین در دشتها و مراتع کشور گفته که بر اساس مطالعات سازمان زمین شناسی از مجموع ۶۰۰ دشت ایران ۳۰۰ دشت فرونشست دارد و خطرات ناشی از فرونشست آنها را تهدید میکند.
تصاویر ماهوارهای طی ۱۰ سال اخیر نیز نشان میدهد تعداد فروچالهها از سه تا ۱۰ درصد افزایش یافته و روند افزایشی همچنان ادامه دارد و دلیل عمده آن برداشت بیرویه آب از منابع است.
به گفته احمد بایبوردی فرونشست در دشتها باعث میشود اراضی ما در مقابل بلایای طبیعی مانند زلزله آسیبپذیر باشد. همچنین در مناطقی که فرونشست زیاد است سطح سفرههای زیرزمینی پایین آمده و بلایایی مانند سیل، زلزله، خشکسالی و گرد و غبار را به همراه دارد.
در مطالعات زمینشناسی از فرونشست زمین به عنوان «مرگ پنهان زمین» یاد میشود. در اثر برداشتهای بیرویه آبهای زیرزمینی، خشکسالی و بیتوجهی انسانها پدیده فرونشست در دشتها، چالهها و فروچالهها به تعداد و شدت زیادی اتفاق میافتد بطوری که پیامدهای ناشی از ایجاد شکافهای مارپیچ و عمیق در دشتها به آسیبهای شهری رسیده و زیرساختهای شهری، راهها و دیگر زیر سازهها را تهدید میکند.
اواخر تیرماه نیز احمد موسوی کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری استان چهارمحال و بختیاری از در معرض خشکی قرار گفتن جنگلهای بلوط این استان خبر داده و گفته بود کاهش بارندگی و خشکسالی سبب افزایش آفات شده است.
احمد موسوی توضیح داده بود که «دلایل مختلفی اعم از تغییرات اقلیمی و رژیمی و بارشها باعث طغیان این آفات میشود، یکی از دلایل کاهش جمعیت این آفات بارشها هستند در بهار سال جاری ما شاهد کمبود بارش در استان بودیم و یا در سنوات قبل بارش برف بسیار کاهش یافته بود که از جمله دلایل افزایش این آفات است.»
با وجود شرایط بحرانی در حوزه آبی کشور، سیاستهای غلط جمهوری اسلامی نیز پایان ندارد و همچنان محیط زیست کشور را تهدید میکند.
برخی فعالان محیطزیستی و اهالی مناطق تحت تاثیر از سد «خرسان ۳» در کوهپایههای جنوبی زاگرس، بر این باورند که با ساخت این سد بیش از «۲۴۰۰ هکتار» از جنگلها و بوتهزارهای منطقه در دو استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری زیرآب میرود.
این نگرانیها، شامل نابودی «هزاران ذخیره نادر جنگلی» از گونههای بلوط ایرانی، بنه و بادام وحشی در خط مرزی منطقه حفاظتشده دنا، ۲۶ اثر تاریخی و طبیعی و بیش از «یکهزار میلیارد تومان معیشت» در حوزه زراعت و باغداری، دامداری، پرورش زنبورعسل و آبزیپروری نیز میشود.
امید سجادیان، فعال محیط زیستی هم با بیان اینکه تجربه نشان داده انتقال «آب میان حوضهای» نمیتواند ثمربخش باشد و نتیجه احداث سد خرسان سه، «نابودی درختان بلوط منطقه و خالی از سکنه شدن ۱۷ روستا» خواهد بود، به خبرگزاری «ایلنا» گفته است: «آوارگی، حاشیهنشینی و بیکاری» یکی از دهها معضلی است که این «کوچ اجباری» به مردم تحمیل میکند.
سد «خرسان ۳» که مطالعات احداث آن از سال ۱۳۸۶ آغاز و عملیات ساختش از سال ۱۳۹۰ اجرایی شد، در شهرستان لُردگان استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد و بخشی از مخزن آن هم در دهستان سادات محمودی شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد جانمایی شده است.