مهرداد فرید موزیسین، رهبر ارکستر و آهنگساز تحصیلات موسیقی خود را از کنسرواتوار تهران در رشته آهنگسازی شروع کرده و پس از گرفتن مدرک، موسیقی را در رشته نوازندگی ساز ابوا در دانشکده صداوسیمای جمهوری اسلامی و تحت نظر مجید انتظامی و فرشید حفظیفرد دنبال کرد. رشتهی موسیقی دراین دانشگاه صرفاً برای یک دوره محدود بوده و خیلی زود تعطیل شد. فرید حدود ۱۴ سال بیش برای ادامه تحصیلات به بریتانیا آمد و تحصیلات خود را در زمینهی آهنگسازی و رسانه در مقطع فوق لیسانس تمام کرد و به فعالیت مشغول شد.
-آقای فرید، از کی متوجه شدید که میخواهید موسیقی را به عنوان حرفه خود انتخاب کنید؟
-از زمانی که موسیقی را شروع کردم همیشه میخواستم موزیسینی باشم که تا آخر عمر کارم همین موسیقی باشد. از ۱۰ و ۱۱ سالگی نواختن سنتور را شروع کردم، زیرا مادرم این ساز را بسیار دوست داشت، ولی آموختن این ساز را ادامه ندادم. در ۱۵ سالگی با تصمیم و انتخاب خودم گیتار کلاسیک را به عنوان ساز اصلی خودم برگزیدم. از همان زمان با چشمانداز موزیسین حرفهای شدن در آینده، آموختن موسیقی را ادامه دادم. درواقع در این زمینه علاقه دیگری در خودم نمیشناسم. آموختن گیتار را پیش سهیل نفیسی که در ایران سرشناس است شروع کرده و ادامه دادم. او برای خودش یک خنیاگر است.
-آیا موسیقی ایرانی در آثار شما تاثیر و نشانی دارد؟
-جواب سئوال شما دو بخش دارد. من موسیقی ایرانی را خوب نمیشناسم زیرا تحصیات آکادمیک من در زمینهی موسیقی غربی بوده، اما روح موسیقی ایرانی و کشش نسبت به آن همیشه در آثار من وجود دارد. در اکثر کارهای من یک ساز ایرانی حضور دارد و در برخی کارهایم از قواعد موسیقی ایرانی بهره بردهام. به هر حال در وجودم موسیقی ایرانی موج میزند ولی خودم تخصص بالایی در زمینه موسیقی ایرانی ندارم.
-بعد از اتمام تحصیلات موسیقی چه کردید؟
-رشتهای که من تمام کردم آهنگسازی فیلم و مدیاست. در محافل ایرانی هم برای تعدادی پروژه از جمله یک فیلم مستند با عنوان «بهمن» که از تلویزیون «ایران اینترنشنال» پخش شد موسیقی ساختهام.
بعد از اتمام تحصیلاتم در دانشگاه هردفورشایر (Hertfordshire ) شروع به کار کردم و ارکستر سمفونیک تشکیل دادم . از سال ۲۰۱۱ تا پاندمی کرونا چندین کنسرت با همین ارکستر داشتیم که متاسفانه کرونا نقطه پایانی بر قصهی ارکستر ما گذاشت.
-کمی در مورد کارها و کنسرتهایی که داشتید بگویید و اینکه کدام آهنگساز ایرانی و یا غربی را بیشتر دوست دارید؟
-من بسیار علاقمند به موسیقی فیلمهای ایرانی قبل و بعد از انقلاب هستم. چند سالی هم هست که به دنبال این هستم تا شرایط عملی برای یک کنسرت شامل آثار برتر موسیقی فیلمهای ایرانی را فراهم کنم. این کنسرت هم برای شنوندگان ایرانی و هم غیرایرانی روی صحنه خواهد رفت. دوست دارم که این کنسرت شامل آثار موسیقی فیلم از جمله آثار مجید انتظامی باشد. این پروژهی بزرگی است و به بودجه بالا و پشتیبان مالی نیاز دارد. در صورت تحقق، این برنامه دو نیمه خواهد داشت. نیمهی اول شامل موسیقی قبل از انقلاب و نیمه دوم در برگیرندهی موسیقی فیلم بعد از انقلاب خواهد بود. کنار هم گذاشتن این دو دورهی موسیقی فیلم ایرانی، امکان مقایسه بین آنها و در نتیجه کسب شناخت بیشتر از روند تکاملی موسیقی فیلم ایرانی را به دست میدهد. یکی از مشکلات این پروژه یافتن نُتهای این آثارست. پشتیبان مالی چنین پروژهای هم خیلی نباید به دنبال نفع مالی این کنسرت باشد بلکه بیشتر بخواهد خدمت فرهنگی کرده باشد.
از نظر آهنگساز مورد علاقه هم باید بگویم که چند آهنگساز را بطور خاص در نظر ندارم. در کنسرتهایی که تا حال داشتهام از آثار موسیقی بسیاری از آهنگسازان که در خور شنوندگان و اقناعکننده باشد اجرا کردهام. در کنسرتهایی که داشتیم هم آثار موسیقی کلاسیک را اجرا کردیم و هم از موسیقی فیلم و موسیقی راک که تنظیم ارکسترال آنها را خودم انجام دادهام. هر اثری را که با ارکستر نوای زیبا و تاثیرگذاری داشته باشد در کنسرتها استفاده کردهایم.
–در کدام شهرها و تالارها کنسرت داشتهاید؟
-اکثراً در لندن و در تالارهای مختلف و نیز در کلیساها بوده است. بیشتر کنسرتهای ما در تالار معروف «سن جان اسمیت سکور» St John Smith Square بوده. در این تالار ما یکبار با گیتاریست معروف ایرانی، خانم لیلی افشار، که از آمریکا آمده بود، کنسرتوی گیتار معروف رودریگو، آهنگساز سرشناس اسپانیولی را که «کنسرتو آرانخوز» نیز نامیده میشود اجرا کردیم.
– آیا رویدادهای کنونی ایران در کارهای شما تأثیر دارد؟ و یا در ارتباط با این رویدادها نیز کار کردهاید؟
-با اینکه ۱۴ سال است ایران را ترک کردهام ولی نسبت به وضعیت ایران بسیار حساس هستم و نمیتوانم نسبت به سرنوشت آن بیتفاوت باشم و هیچوقت احساس نمیکنم که پیوندم با ایران قطع شده. فریادها و فغانهایی که از ایران به گوش میرسد برایم بسیار دردناک هستند. با ایران درگیر هستم و مسائل آنرا به شدت دنبال میکنم و کاری که از دستم بر میآید برایش انجام میدهم. حرفهای لازم را میزنم و سعی میکنم که نقش کوچک مثبتی در این میان ایفا کنم. دو سال تمام وقت گذاشتم و کتابی در زمینه رهبری ارکستر را ترجمه و تنظیم کردم در حالی که برای من انتشار آن درآمد ناچیزی داشت یعنی فقط برای اینکه کمکی به آموزش موسیقی در ایران کرده باشم این کتاب را ترجمه کردم. انقلاب مهسا هم انگیزهای شد که قطعهای برای ان درست کردم که چند متخصص حرفهای هم با من در این زمینه همکاری کردهاند.
یک کار جدید هم برای چشمهایی که کور شدند تنظیم کردم که به زودی اجرا و ضبط خواهد شد. تعهد سیاسی و اجتماعی هنرمند برای من بسیاراهمیت دارد. هنرمندان بخشی از جامعه هستند و همهی ما سوار یک کشتی هستیم یعنی هنرمندان مستثنا نیستند. تازه هنرمندان به عنوان انسانهای حساس بیشتر از این مسائل و رویدادها متاثر میشوند. شما نگاه کنید به وضعیت جاری در ایران که پیشرفت هنر و هنرمند برای این رژیم آخرین اهمیت را دارد. یعنی شما در یک فضای سالم و پویا و راحت نمیتوانید در ایران کار کنید تا هنر پیشرفت کند و متعالی شود. در نتیجه هنرمندان جز گروههایی هستند که بیشترین تاثیر را از وضعیت موجود میپذیرند.