نگار جوکار – اگر از زندانیان زنده مانده از دهه شصت تا امروز که تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفتهاند، سوالاتی مبنی بر شکنجههای اعمال شده بر آنان بپرسید، یک چیز در پاسخها و روایتهایشان ثابت است و آن «حاجیهای شکنجهگر» است. حاجیهایی با دستهای سنگین که زندانیان را از شکنجه شدن توسط آنها میترسانند؛ حاجیهایی که سعی میکنند خود را خوب و دوست نشان دهند اما شکنجه میکنند؛ آنهم تا سر حد مرگ.
حاج داود رحمانی، سردسته حاجیهای شکنجهگر در دهه شصت است. ابتکارش استفاده از تابوت شکنجه برای تواب سازی زندانیان بود. تابوتهایی که محدود به همان دهه نشدند و بازداشتیهای اعتراضات ۱۴۰۱ نیز میگویند که این روش شکنجه را برای تعدادی از بازداشتیها به کار گرفتند.
جنون و تماشا؛ حاج داود رحمانی و دستگاه شکنجهای که سازمان شد
دوران بازجوییها برای معترضینی که به صورت فلهای دستگیر میشوند، سراسر شکنجه است. بسیاری تا چندی پیش خیال میکردند که دیگر کسی با روش «جوجه کردن» شکنجه نمیشود اما اینطور نیست. در این روش، بازجو-شکنجه گر، دست و پاهای زندانی را از پشت بسته و به هم متصل میکند و زندانی را از بلندی به حالت آویزان نگه میدارد؛ روشی برای گرفتن اعترافات اجباری. این روش بسته به میزان مقاومت زندانی، ممکن است برای یک ساعت، چند ساعت یا روزها تکرار شود. تکرار این روند منجر به خشک شدن اندامهای حرکتی میشود. آویزان کردن افراد نیز، ترکیب مکملی برای هرچه زودتر شکستن افراد است. این مدل شکنجه خلاصه به حالت «جوجه کردن» نیست و برای افزایش فشار بر زندانی، از ضربات شلاق بر پیکر افراد در آن حالت هم استفاده میشود.
یک روش مرسوم پس از شکنجههای هولناک درخصوص افرادی که همچنان مقاومت به خرج میدهند این است که حاجی یا بازجوی جدیدی برای بازجویی از این افراد وارد اتاق شکنجه شده و در مرحله اول، خود را شخصی مهربان و خیرخواه نشان میدهد. عمده جملاتی که این افراد برای همراه کردن بازداشتی استفاده میکنند این است: «من خوبیتو میخوام. هرچی میخوان رو بهشون بگو و بنویس و خودتو راحت کن. اگه چیزی نگی، همینجا خلاصت میکنن. زندگیت براشون ارزشی نداره. بنویس خودتو راحت کن.» قطعا شنیدن این جملات میتواند بر درصدی از بازداشتیها پس از تحمل شکنجههای طولانی تأثیر بگذارد و آنان را وادار به نوشتن چیزی کند که حقیقت ندارد و این آغاز یک پروندهسازی بزرگ و اساسی برای بازداشتیهاست.
از دیگر روشهایی که برای شکستن افراد به کار گرفته میشود، شکنجه زندانیان در مقابل یکدیگر است. این روش ممکن است برای افرادی که دارای یک پرونده مشترک با یکدیگر هستند، جواب دهد. در بسیاری از مواقع هم میتواند جوابگو نباشد. بازداشتیها میگویند به محض آنکه به بازجوها التماس میکردیم که به پزشک و دارو نیاز داریم یا فلان قسمت بدنمان قبلا تحت عمل جراحی قرار گرفته، برای افزایش فشار با تمسخر دقیقا به همان قسمتها آسیب بیشتری وارد میکردند، شوکر یا ضربات شلاق را دقیقا بر همانجا وارد میکردند. اگر کسی به داروهای اعصاب و روان تحت نظر پزشک نیاز داشت، تبدیل به طعمه برای بازجوها میشد و بیماریاش را به نقطه ضعفی علیه خودش تبدیل میکردند و پس از روزها شکنجه، برای نابودی هرچه بیشتر آن فرد، انواع و اقسام قرصها را به زور به او میدادند که مشخصا تنها برای بیهوش کردن او بود. قرصهای اعتیادآور.
نگه داشتن زندانی روی یک پا، یا نگه داشتن افراد بر روی زمین به صورتی که یک زانو روی زمین قرار گیرد و زانوی دوم به حالت نیمه باشد، آنهم برای ساعتها، از دیگر نمونههای شکنجه است. البته این روشها را با مکملهای دیگری نیز ترکیب میکنند که اثر بیشتری داشته باشد و آن مکملها، آب و هواست. در روزهای گرم تابستان، زندانی را مجبور میکنند ساعتها زانویش را بر زمین داغ قرار دهد تا سوختن پوستش را حس کند. در سرمای زمستان نیز از هوای یخ برای این شکنجه استفاده میکنند تا افراد خشک شدن استخوانهایشان را حس کنند. هوای بارانی، لذت دیدن این شکنجه را برای شکنجهگران افزایش میدهد. اجبار به «سینهخیز» هم از دیگر روشهای شکنجه است. بازداشتیها میگویند برای کتک زدنشان عموما از افراد سنگینوزن استفاده میشد. شکنجهگر برای لذت بیشتر، زندانی را روی زمین میاندازد و اندام سنگین خود را روی گردن او قرار داده و شروع به سیگار کشیدن میکند. قرار دادن اندام سنگین بر قسمتی از بدن زندانیان برای شکنجه، در خصوص زنان به صورت دیگری انجام میشود.
تعرض و تجاوز به بازداشتیها، قسمت تاریک و وحشتناک دیگری از شکنجههاست. بسیاری از بازداشتیها میگویند یکی از لذتهای شکنجهگران، ضبط لحظات است. لحظاتی که صدای آماده شدن اسلحه برای شلیک گلوله بر مغز بازداشتی حس میشود. لحظاتی که افراد را اعدام مصنوعی میکنند. ضبط این لحظات یا گرفتن عکس از آنها، بخشی از لذت شکنجهگران است.
چیزی که خواندید تنها بخشی از روایتهای گفته شده و مستندات از قبل به دست آمده از شکنجههای اعمال شده بر زندانیان و بازداشتیهاست. ذکر این نکته حائز اهمیت است که بازجوها به خوبی میدانند که افراد بازداشت شده با سن کم (عموما زیر ۱۸ سال) طعمههای خوب و مدنظرشان برای اعمال هرگونه شکنجهایست که میتوانید متصور شوید.
روشن است که تنها راه برای پایان دادن به این کابوس که چهار دهه است تکرار میشود، پایان جمهوری اسلامی است که بر زندان و شکنجه بنا شده است.
*نگار جوکار فعال مدنی و حقوق بشر است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.