در هفتههای گذشته موج جدیدی از اخراج و پاکسازی و سرکوب در دانشگاههای کشور آغاز شده است. این موج در ابعاد مختلفی از اخراج و تعلیق اساتید و دانشجویان، تا دستورالعملهایی برای تفکیک جنسیتی بیشتر در دانشگاهها و جاسازی نیروهای «غیرعلمی» و «ارزشی» ادامه دارد. آنهم در حالی که در تمام بیش از چهار دهه گذشته، سرکوب و کنترل در دانشگاهها جریان داشته و در برخی مقاطع مانند این روزها با نزدیک شدن به سالگرد اعتراضات جنبش ملّی ۱۴۰۱، این روند ویرانگر در عرصه آموزش عالی کشور شدت یافته است.
پاکسازی پی در پی
در هفتهای که گذشت، حذف اساتید در دانشگاههای مختلف کشور به شکل اخراج، تعلیق، و بازنشستگی اجباری در صدر اخبار قرار گرفته است. دهها استاد دانشگاه طی دو سه هفته گذشته و در آستانه آغاز سال تحصیلی ۴۰۳-۴۰۲ از نظام آموزش عالی حذف شدهاند. در برخی موارد حذف اساتید به صورت فلّهای با بازنشستگی اجباری و البته برخلاف قوانین استخدامی دانشگاه پیش رفته است؛ از جمله بازنشستگی اجباری ۹ تن از اساتید دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد تهران.
پاکسازی استادان در دانشگاههای دولتی و حتی «آزاد» در شهرهای مختلف کشور صورت گرفته است. استادانی که در دانشکدههای مختلف از علوم انسانی، تا فنی و مهندسی و دامپزشکی تدریس میکردند.
وجه مشترک این اساتید که به اشکال مختلف از تدریس آنها جلوگیری شده، حمایت آنها طی یک سال گذشته از اعتراضات ملّی ۱۴۰۱ و اعتراض به سرکوب شهروندان و همچنین دانشجویان بوده است. واکنش آنها در کلاس درس و محیط دانشگاه و در شبکههای اجتماعی و همچنین امضای بیانیه در همسویی با اعتراضات سال گذشته علت بیرون راندن آنها از دانشگاه است.
در مقابل حذف استادانی که از درجات علمی برجسته برخوردار بوده و سالها سابقه تدریس در دانشگاه دارند، نیروهای «غیرعلمی» و «ارزشی» در کرسیهای تدریس دانشگاهی جاسازی میشوند.
سجاد صفر هرندی فرزند محمدحسین صفار هرندی وزیر ارشاد اسلامی دولت احمدی نژاد، امیرحسین ثابتی مجری شبکه افق صداوسیمای حکومت به عنوان استادان جدید دانشگاهی معرفی شدهاند. عباس موزون دیگر مجری صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز قرار است با استخدام در دانشگاه صنعتی «شریف» (آریامهر) به دانشجویان درس «آیین زندگی» بدهد!
پیشتر علی شریفی زارچی استاد دانشگاه «شریف» از فرایندی مخفیانه برای جذب ۱۵۰۰۰ عضو هیئت علمی «همسو» با حکومت در دانشگاهها خبر داده بود. این استاد دانشگاه چند روز بعد خبر اخراج خود را از دانشگاه منتشر کرد.
در آنسو دانشجویان زیادی نیز در هفتههای گذشته حکم تعلیق و یا تبعید به دیگر واحدهای دانشگاهی را دریافت کردهاند و صدها دانشجو در سراسر کشور با احضار به کمیتههای انضباطی و نهادهای امنیتی تهدید شدهاند که در روزهای پیش رو با توجه به فرا رسیدن سالگرد اعتراضات ۴۰۱ هیچ تحرک و فعالیتی در دانشگاه نداشته باشند.
بخش دیگری از پروژه جدید پاکسازی دانشگاهها با تشدید تفکیک جنسیتی در دانشگاهها میان دانشجویان دختر و پسر در جریان است. برای نمونه در دانشگاه فردوسی مشهد، که دانشجویان آن بطور گسترده در اعتراضات سال گذشته فعال بودند، معاون فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی خواهان برقراری تفکیک جنسیتی در کلاسها و آزمایشگاههای این دانشگاه شده است. همچنین استفاده از پیامرسانهای خارجی هم ممنوع شده و استادان موظف شدهاند برای تشکیل گروههای علمی از پیامرسانهای داخلی استفاده کنند.
شهرداری تهران نیز بیکار نمانده و طرحی را برای آنلاین کردن دانشگاهها در ۱۰ روز نخست مهرماه به بهانه «ترافیک» در دست بررسی دارد.
فرایندی به بلندای عمر جمهوری اسلامی
در روزهای گذشته برخی از رسانهها در گزارشهایی به موج جدید «انقلاب فرهنگی» از سوی جمهوری اسلامی اشاره داشتهاند.
کانون نویسندگان ایران در بیانیهای روند اخراج و تعلیق اساتید دانشگاه را «تکرار فاجعه تصفیه دهه ۶۰ دانشگاهها» خوانده و اعلام کرده که «این سرکوب مداوم ادامهی تلاش حکومت به قصد خاموش کردن صدای اعتراض و مقاومت دانشجویان و دانشگاهیان است؛ صدایی که از نخستین روزهای جنبش آزادیخواهانهی اخیر بازتاب خواستههای مردم معترض بود و در متن وقایع به گوش میرسید.»
اینهمه در حالیست که «انقلاب فرهنگی» که پس از پیروزی انقلاب ۵۷ و بطور رسمی از سال ۱۳۵۹ در ایران آغاز شد، هرگز متوقف نشد و در تمام چهار دهه گذشته و در دولتهای مختلف اصلاحطلب و اصولگرا تداوم داشته است. برای نمونه سرکوب دانشجویان در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ در کوی دانشگاه در دولت اصلاحطلب محمد خاتمی رخ داد و او طی سخنانی در همدان اعتراضات دانشجویان را «شورش» و « لطمه به امنیت ملی» و «اهانت به ارزشهای نظام و مقام رهبری» خواند.
همچنین آمارها از روند اخراج اساتید از دانشگاهها نشان میدهد این روزها نخستین موج اخراج و پاکسازی پس از «انقلاب فرهنگی۵۸» که طی آن دانشگاههای کشور دو سال تعطیل ماندند، نیست. در همین رابطه روزنامه «اعتماد» در گزارشی تعداد اساتید اخراج شده در هشت سال دولت احمدینژاد، هشت سال دولت حسن روحانی و دو سالی که از عمر دولت ابراهیم رئیسی گذشته را منتشر کرده است. بر این اساس در دولت احمدینژاد ۸۵ استاد دانشگاه اخراج یا به شکل اجباری بازنشسته شدند. این تعداد در دولت حسن روحانی ۱۴ نفر بوده و در دو سال دولت رئیسی به ۵۸ تن تا هفته گذشته رسیده است. روزنامه «اعتماد» به دلیل وابستگی به جریان اصلاحطلب، آماری از حذف و اخراج و بازنشستگی اساتید در دولت محمد خاتمی ارائه نکرده و اخراج و پاکسازی را نیز «خالصسازی» نامیده است.
این آمار که دقیق نیست و احتمال اینکه شمار استادان اخراجی بیش از اینها باشد زیاد است، نشان میدهد روندی که رسانههای داخلی از آن به عنوان «یکدستسازی دانشگاهها» یاد میکنند در دولت ابراهیم رئیسی به دلیل کارکرد ویژه جنبش دانشجویی در اعتراضات جنبش ملّی تشدید شده است.
سرکوب جنبش دانشجویی، تیری که خطا میرود
جنبش دانشجویی در ایرانِ پس از انقلاب ۵۷ و در دهه هفتاد خورشیدی به ابزاری در دست اصلاحطلبان و در خدمت منافع آنها تبدیل شد. بخش غالب جنبش دانشجویی در آن سالها از حامیان اصلاحطلبان بودند و در مواردی چون انتخابات به عنوان بازوی تبلیغاتی وارد صحنه میشدند. در سالهای گذشته اما این جنبش از خدمت جناحین حکومتی و نقشآفرینی بر صحنهی آراسته از سوی اصلاحطلبان خارج شد. در اعتراضات مردمی دیماه ۹۷ دانشجویان دانشگاه تهران با سر دادن شعار معروف و تعیینکنندهی «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» پیام روشنی به حکومت مخابره کردند و در کنار مردم قرار گرفتند. فصل جدید جنبش دانشجویی در اعتراضات ۱۴۰۱ نیز خود را به روشنی نشان داد و در اقدامی بیسابقه دانشجویان دانشگاه «علامه» با برافراشتن درفش کاویانی و تظاهرات در محوطه دانشگاه، نه تنها در برابر جناحین جمهوری اسلامی، بلکه در برابر ایده انقلاب ۵۷ نیز ایستادند.
اخراج و پاکسازی و سرکوبهای اخیر در دانشگاههای ایران چه «یکدستسازی» و چه «موج جدید انقلاب فرهنگی» و چه «خالصسازی» نامیده شود، ترکشهایی از سر استیصال بر پیکر جنبش دانشجویی و در انتقامجویی از همراهی دانشجویان با جنبش ملّی است.
اطلاعیه بیسابقه وزارت کشور در حمایت از اخراج استادان و حمایت ابراهیم رئیسی از این روند، و اظهارات برخی مقامات از جمله حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی خامنهای در دانشگاهها نشان میدهد آنچه در جریان است برآیند هفکری بخشهای مختلف نظام و اتاقهای امنیتی آن است.
جمهوری اسلامی در ماههای گذشته هرچند دامنهی سرکوب را در میان فعالان سیاسی، مدنی، دادخواهان و دانشجویان و اکنون اساتید دانشگاه گسترش داده و در طرح «عفاف و حجاب» نیز کل شهروندان هدف قوانین سرکوبگرانه قرار گرفتهاند اما ناخواسته هراس و نگرانی خود را از آغاز دوباره اعتراضات سراسری در سالگرد جنبشی که با قتل حکومتی مهسا امینی شکل گرفت، به روشنی به نمایش میگذارد.
در شرایطی که سرکوب دانشگاهها سندی بر استیصال حکومت است اما همزمان محرکی برای تقویت پتانسیل اعتراضی در میان دانشجویان و استادان به شمار میرود. جمهوری اسلامی در چنان بنبستی قرار گرفته که با تاکتیکهای کوتاهمدت و بدون توجه به عوارض و نتایج بلندمدت این اقدامات، به دنبال افزودن بر عمر حکومت است.
یکی از اشتباهات تحلیلی نهادهای امنیتی، عدم درک واقعی از موج ملّی آزادیخواهی علیه جمهوری اسلامی است. این موج از درون دانشگاهها برنخاسته که حالا با پاکسازی دانشگاه و اخراج استادان بتوان سدشکنی در مقابل آن ایجاد کرد. اعتراضات ۱۴۰۱ به روشنی نشان داده همه ملت ایران، از سیستان و بلوچستان تا کردستان، از خوزستان تا گیلان، از خراسان تا فارس و کرمان و هرمزگان، یکپارچه در برابر حکومتی ایستاده که بیش از چهار دهه کشور و مردم را بطور مداوم از آزادی و آبادی دور نگه داشته است. در چنین شرایطی سرکوب دانشگاهها با هدف هراسآفرینی یا جلوگیری از شکل گرفتن هستههای اعتراضی در محیط دانشگاهی و حتی تسویه حساب بینجناحی با حذف برخی اساتید اصلاحطلب، شاید فضای دانشگاه را برای مدت کوتاهی دچار خفقان کند، اما این دانشجویان جزیی از همان مردمی هستند که اعتراضات خود را در کف خیابان و با سپر کردن جان و تن در برابر سرکوبگرانِ تا دندان مسلح حکومت فریاد میزنند و خواهان آزادی و آبادی میهن هستند.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|