فیروزه نوردستروم- مشکلات آموزش وپرورش در ایران یکی دو تا نیست و سال به سال بر تعداد مشکلات و ناکارآمدیهای این وزارتخانهی فربه اما به شدت نحیف افزوده میشود. با وجود وعدههای مسئولان آموزش و پرورش، مشکلاتی چون کمبود شدید نیروی انسانی، حقوق کم در برابر کار زیاد، بلاتکلیفی معلمان و مربیان حقالتدریسی، نبود ساماندهی استخدام قراردادی و پرداخت نشدن حقوق و مزایای آنها همچنان برای چندمین سال متوالی گریبان آموزش و پرورش و آموزگاران را گرفته است.
مهناز آموزگار دوره ابتدایی ساکن پردیس با اشاره به اینکه اجرای طرح رتبهبندی معلمان نتوانسته تغییر مثبتی ایجاد کند به کیهان لندن میگوید: «وضعیت آموزش و پرورش بسیار اسفناک است و وضعیت معلمها از همه بدتر؛ حقوق بسیار پایین، توقعات بسیار بالا، یک مقدار هم که بخواهند به حقوق معلمان اضافه کنند اول همه جا اعلام میکنند که قرار است به حقوق معلمان اضافه شود ولی هیچی اضافه نمیشود! این سری گفتند رتبهبندی حقوق معلمان را رعایت میکند اما اوضاع ما را بدتر کرد. وبسایتی معرفی کردند تا مدارکمان را آنجا بارگذاری کنیم، ولی وبسایت یا قطع میشد یا مدارکمان را بارگذاری میکردیم و دو روز بعد میدیدیم همه اطلاعات از وبسایت پریده! این وبسایت حتی یکسری مدارک را اصلا قبول نمیکرد.»
علیرضا آموزگار دبستان است و ۲۲ سال سابقهی تدریس دارد. او با اشاره به اینکه عملکرد آموزش و پرورش از نظر پرداخت حقوق و جذب نیروی جدید بسیار ضعیف است، چون به دلیل کمبود منابع مالی نمیخواهد برای پرداخت بیمه و حقوق به نیروی جدید متعهد شود میافزاید «این در حالیست که آموزش و پرورش از جمله سازمانهایی است که ظرفیت استخدام نیروی جدید را دارد. مثلا در رودهن منطقهای که من تدریس میکنم نصف کلاسهای مدارس خالیست و بطور مرتب معلمان شاغل یا نیروهای بازنشسته را دعوت به کار میکنند یا معلمان شاغل را طوری در فشار قرار میدهند که مجبور شوند در دو شیفت تدریس کنند.»
وی اضافه میکند: «من خودم چند سال دوشیفت کار کردم، دو سال اول که با رودربایستی مدیر مدرسه بود که از من خواهش کرد: کلاس خالیه دو شیفت بردار! پارسال وسوسهانگیز بود و کار کردم چون به من و همکارانم گفتند شیفت دوم را برای شما ۲۴ ساعت رد میکنیم، یعنی یک حقوق کامل. اما فقط ۴ ماه از حقوق شیفت دوم را گرفتهام و حقوقم را کامل رد نکردهاند. ساعت کاری را که برای شیفت دوم ۲۴ ساعت اعلام کردند فقط ۲۰ ساعت رد کردند و حقوق من که ۹ میلیون است و باید با پایه حقوق محاسبه شود برای شیفت دوم یک میلیون و ۷۰۰هزار تومان شد. وقتی حقوقم را دیدم شوکه شدم، از طرفی حقوق بقیه سال را هم بابت شیفت دوم با من تسویه نکردهاند.»
خسرو معلم خرید خدمات درس ریاضی مقطع متوسطه ساکن اراک به این گفتگو میپیوندد: «یکسری از معلمان را به اجبار وادار به کار میکنند مثلا به برخی نیروهای خرید خدمات اعلام کردهاند که یا باید دو شیفت کلاس بردارید یا اصلا سر کلاس نیایید. این واقعا بیانصافی و اجبار است، معلم میگوید امسال را دو شیفت بردارم که یک نتیجهای برایم داشته باشد، اما در انتهای بخشنامه آموزش پرورش آمده که این وزارتخانه هیچ تعهدی نسبت به نیروهای خرید خدمات ندارد، یعنی اگر امسال دو شیفت و حتی سه شیفت هم کار کنیم آموزش و پرورش هیچ تعهدی ندارد ما را استخدام کند، با این شرایط معلمان خرید خدمات هیچ انگیزهای ندارند، تصور کنید با وجود خستگی ناشی از شیفت اول، شیفت دوم را هم درس میدادم بعد حقوق نمیدادند! در فروردین از کل شش ماه دو شیفت تدریس فقط ۴ ماه به من حقوق دادند، آنهم ۱ میلیون و ۸۰۰! کدام معلم با این مبلغ شیفت دوم درس میدهد؟»
وی با بیان اینکه «در حال حاضر ما نیروی معلم زیر لیسانس نداریم» ادامه میدهد: «کسانی که دیپلم و فوق دیپلم داشتند مجبورشان کردند که لیسانس بگیرند، برای کسانی که نتوانسته بودند دوره لیسانس را بگذرانند یک دوره با عنوان «فرهنگیان» برگزار کردند؛ در دو ترم دانشگاه فرهنگیان یکسری آموزشهای خاص به آنها ارائه شد، در کل، سطح سواد معلمان در تدریس پایین نیست، ولی تعداد دانشآموزان در کلاسها بسیار بالاست و فرصتی نیست تا یک مقطع خاص آموزشی برای معلم برگزار کنند. مثلا سال گذشته آنقدر کلاسهای مدارس اینجا خالی بود که شیفت صبح معلم، در کلاس پنجم تدریس میکرد در شیفت بعد از ظهر به او کلاس اول دادند! دو پایه تحصیلی جداگانه و طرز برخورد با بچهها کاملا متفاوت و معلم مجبور است از همپایه خودش کمک بگیرد، در گروههای مختلف عضو شود و همفکری بگیرد ولی این معلمها نمیتوانند یک کلاس پر جمعیت را در سال اول به خوبی اداره کنند.»
در ادامه مهناز معلم ساکن پردیس اضافه میکند: «در سالهای قبل برای معلمان یک دوره در تابستان برای آموزش روش کلی تدریس دروس برگزار میکردند تا در مهرماه معلم با دست پر به سر کار برود ولی چند سال است که این دورهها برگزار نمیشود. یک معلم به محض ورود به آموزش و پرورش به سرعت روانه کلاسهای درس میشود.»
وی ادامه میدهد: «ما طرحی با عنوان «ماده ۲۸» داریم، یک فرد با داشتن هر مدرک لیسانسی در آزمون استخدام آموزش و پرورش شرکت میکند و وارد آموزش پرورش میشود، بسیاری از این افراد هیچ تجربه و پیشزمینهای از نظر کلاس، اداره کلاس و کار با دانشآموز ندارند و همان سال اول مستقیم روانه کلاسهای درس میشوند.»
وی در مورد نیروهای قراردادی معین و خرید خدمات توضیح میدهد: «بر اساس دستورالعملی که امسال به ما ابلاغ شده نیروهای قرارداد کار معین و خرید خدماتی که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به تدریس اشتغال داشتند و متقاضی ادامه همکاری در سال تحصیلی آینده هستند، تا پایان وقت اداری ۱۸ شهریور فرصت داشتند با مراجعه به اداره منطقه تمایل خود را در این زمینه به صورت کتبی و اشتغال به صورت دو نوبته اعلام کنند. آموزش و پرورش، عدم مراجعه معلمان تا این تاریخ را به معنای عدم تمایل فرد به ادامه همکاری با منطقه در سال تحصیلی آینده اعلام کرده است.»
او در ادامه میگوید: در این بخشنامه آمده که ساماندهی نوبت موظف این افراد (تاکید میگردد صرفا نیروهای قرارداد کار معین و خرید خدمات اشتغال به تدریس سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱) حتما باید در مقطع ابتدایی انجام گیرد و ساماندهی نوبت دومشان با صلاحدید منطقه تمایل همکار میتواند در سایر مقاطع به صورت حداقل ۲۴ ساعت صورت گیرد. این بخشنامه را اداره آموزش وپرورش منطقه ما با کلی منت منتشر کرده که اداره کل باید با کار شما موافقت کند. در صورتی که امروز همکاران خرید خدمت که برای ثبت نام رفته بودند میگفتند همه چیز دست خودشان بود، شیفتها را هم مشخص کردهاند کجا و به چه پایهای برویم.»
یکی از معلمان خرید خدمات ساکن پردیس که برای تدریس در سال تحصیلی آینده ثبت نام کرده میگوید: «همانطور که فکرش را میکردم باز هم امسال مجبورمان کردند دو شیفت برداریم. آنجا یک خانم معلم به مدیر بخش میگفت شاید یکی نتونه از اواسط سال بیاد تکلیف دو شیفتاش چی میشه؟ خانم مدیر پرسید چرا نیاد؟ او جواب داد: مثلا باردار بشه. گفت نه نمیشه! اگر تصادف هم کنه باید بیاد!»
در ادامه مهناز نیز به همین بخشنامه جدید آموزش و پرورش در مورد نیروهای خرید خدمات اشاره میکند که در آن تاکید شده آندسته از نیروهای خرید خدمات که در سالهای قبل با آنها قرارداد داشتهاند اگر امسال مراجعه کنند حتما باید دو شیفت کار کنند وگرنه قراردادی با آنها امضا نمیشود: «باز هم تاکید کردهاند که برای استخدام این نیروها هیچ تعهدی ندارند، همین دلیل یکسری از همکاران مایل نیستند که قرارداد آنها تمدید شود چون آینده آنها تضمینی ندارد، یکسری هم مایل نیستند دو شیفت کار کنند چون فشار کاری بسیار زیادی را باید در کلاسهای پرجمعیت تحمل کنند. از طرفی مسئله عدم پرداخت حقوق هم هست؛ برای شیفت دوم حقوقها به درستی پرداخت نمیشود، بعد از چند ماه بدون محاسبه دقیق یک مبلغ ناچیز پرداخت میکنند. مسلم است هیچ همکاری مایل نیست اینطوری دو شیفت تدریس کند.»
وی با اشاره به اینکه پایمال شدن حقوق معلمان در آموزش و پرورش را به اشکال مختلف تجربه کرده است میگوید: «مثلا من معلم کلاس اول دبستان با ۲۰ سال سابقه تدریس ابتدا در بخش نیروهای آزاد و جزو معلمان پیشدبستانی بودم، خودم را به صورت آزاد بیمه کردم و وقتی بعد از ۱۰ سال به عنوان نیروی حقالتدریس جذب آموزش و پرورش شدم در حکم من فقط همان سابقه حقالتدریسی ثبت شد یعنی با ۲۰ سال سابقه تدریس در حکم من ۵ سال سابقه نوشته شد و آن ۱۵ سال تدریس به عنوان نیروی آزاد اصلا محاسبه نشد. وقتی اعتراض کردم و گفتم حق بیمه پرداخت کردم گفتند چون آن بیمه آزاد بوده بعدا برای بازنشستگی در سابقه بیمه شما محاسبه میشود و ارتباطی به سابقه کار شما ندارد. در همان زمان شروع به کار به عنوان معلم پیشدبستانی در آموزش و پرورش اعلام کرده بودند که ما هیچ تعهدی برای استخدام نیروهای پیشدبستانی نداریم. نه تنها حق من و امثال من ضایع شد و سابقه تدریس ۱۵ ساله من نادیده گرفته شد بلکه حق نیروهای خرید خدمات هم ضایع شده؛ نیروهایی که در سطح نیروهای رسمی کار میکنند ولی در آموزش و پرورش به حساب نمیآیند.»
خسرو به موضوع آموزش معلمان و لزوم برگزاری کارگاههای روش تدریس اشاره میکند: «در حال حاضر معلمان باتجربه و کاربلد به صورت خصوصی کارگاههای روش تدریس برگزار میکنند و هزینه هر کارگاه از ۳۰۰ تا یک میلیون تومان است، در حالی که برگزاری این کارگاهها برای معلمان وظیفه آموزش و پرورش است نه خود معلمان!»
وی در مورد نابسامانی سرویس و جابجایی معلمان نیز توضیح میدهد: «سرویس تقریبا حذف شده؛ از تهران خبر ندارم چون نبودم ولی برای همکارانی که از تهران آمدهاند قبلا در هر منطقهای یک اتوبوس بود که معلمان را تا مقابل مدرسه آنها میرساند ولی در حاضر برای همکارانی که از تهران به پردیس میآیند فقط دو اتوبوس تعیین شده، یکی در سه راه تهرانپارس و اتوبوس دیگر در اتوبان «بابایی» توقف دارد. همکاران ساکن در جنوب و شرق به تهرانپارس و همکاران ساکن غرب تهران باید با اتوبوس به اتوبان «بابایی» بروند از آنجا سوار اتوبوس شوند و آنها را نه مقابل مدرسه بلکه در میدان اصلی پردیس پیاده میکنند؛ هر همکار باید دوباره مسیری را تا مدرسه خودش طی کند؛ برگشت هم همین بساط است. دوباره تا میدان اصلی پردیس بروند در آنجا سوار سرویس شوند تا در سه راه تهرانپارس یا اتوبان «بابایی» پیاده شوند و از آنجا به بعد را باید هزینه کنند و به خانه بروند. ماها هم که بومی هستیم اجازه استفاده از سرویس را نداریم!»
علیرضا در ادامه به نبود آموزش حرفهای به دانشآموزان بیشفعال و دارای اختلال یا کمبود اشاره میکند و میگوید: «پیش از شروع تابستان برای بررسی نحوه برخورد با دانشآموزان بیشفعال، شناسایی اختلالات یادگیری و چگونگی آموزش به آنها به اداره منطقه آموزش و پرورش شهرستان درخواستی برای برگزاری دورههایی تخصصی ارسال کردیم، در مقابل لطف کردند و برای ما طرح «اتقان» را برگزار کردند، «توانمند کردن آموزگار در درس قرآن»! معلوم نیست به چه دلیل این طرح بیارتباط را در پاسخ به درخواست ما ارائه کردند، هفتهای یکبار به مدت یک ماه در کلاسهای حضوری شرکت کردیم و تجوید و روخوانی قرآن را به ما یاد دادند! در این کلاسها خیلی تاکید کردند که از امروز به بعد مسئولید! «راهبر قرآن» هستید! باید روی دانشآموزان تاثیر بگذارید! ما فقط سه ماه تعطیلات تابستان را داریم که یک ماه آن را سر این موضوع به هدر دادند، بعد از اینکه امتحان آن دوره را برگزار کردند آمدند ۶۰ ویدئو در مورد تفسیر قرآن از جزء ۳۰ قرآن در وبسایت «آپارات» برای ما فرستادند و گفتند باید تا پایانشهریور این ۶۰ فیلم را دیده باشید و بعد امتحان پس بدهید! در حالی که دغدغه ما آموزگاران بهخصوص در مقطع ابتدایی آماده ساختن یکسری وسایل کمکآموزشی برای دانشآموزان جهت آغاز سال تحصیلی است با این دورههای امتحانی قرآنی فقط وقت ما را هدر دادند.»
مهناز در ادامه این بحث با بیان اینکه در حال حاضر شدیدترین سختگیریها بیشتر روی معلمان است تا دانشآموزان تاکید میکند: «برای مثال پارسال تعهدنامهای امضا کردیم که یکی از بندهای آن نپوشیدن کفش پاشنه بلند، نپوشیدن مانتوی کوتاه و چسبان و همینطور استفاده نکردن از رنگهای شاد در پوشش بود. در این تعهدنامه آمده که اگر در مدرسه محل کار ما همکار مرد داریم حتما باید چادر بر سر کنیم.»
سختگیری در گزینش فرهنگیان نیز یکی دیگر از بلایایی است که در بدو ورود گریبان متقاضیان ورود به آموزش و پرورش را میگیرد.
علیرضا در این زمینه میگوید: «معلمان دو نوع سنجش دارند، سنجش عقیدتی و سیاسی و یک مصاحبه کاری؛ در مصاحبه کاری چند سوال در مورد تدریس میپرسند ولی در بین این سؤالها موضوع عقیدتی و سیاسی هم مطرح است، مثلا میگویند یک طرح درس بنویس اگر در کلاس، دانشآموزی با فلان شرایط داشتی چطوری تدریس میکنی؟ چه پیشزمینهای داری؟ چطوری ایجاد انگیزه میکنی؟ ولی مهمتر از مصاحبه کاری، برای آموزش و پرورش گزینش «عقیدتی- سیاسی» است. یکسری سوالات دینی از ما میپرسند، مثلا نظرت در مورد ولایت فقیه چیست؟ مرجع تقلیدت کیست؟ در راهپیماییها شرکت میکنی یا نه؟ در ماههای اخیر پرسیده بودند که برخورد شما با اغتشاشگران چگونه است؟ اگر کسی در این گزینش رد شود هرقدر هم از مدرک و سطح علمی بالایی برخوردار باشد رد شده و او را استخدام نمیکنند ولی اگر در مصاحبه کاری رد شوید به شما یک فرصت دوباره میدهند و میگویند برو این نواقص را جبران کن و دوباره در مصاحبه، درواقع در امتحان، شرکت کن!»
*نام گفتگوکنندگان در این گزارش واقعی نیست.