«شبکه استقلال و برابری پایدار زنان» که به اختصار «وایز» نامیده میشود، شبکهای است متشکل از گروهی از زنان که نظرات مختلف سیاسی دارند و در سراسر دنیا و همچنین ایران زندگی میکنند. این شبکه ساختار حزبی یا سازمانی ندارد و هر کس که مفاد آن را بپذیرد میتواند عضو و حامی این شبکه محسوب شود. هدف بزرگی که «وایز» دارد تلاش برابری جنسیتی پایدار زنان در ایران است. زنان ایران بیش از یک قرن تلاش و مبارزه کردهاند اما در ۴۴ سال گذشته با سیاست خشن حذف از عرصه قانونگذاری و سیاستگذاری و رهبری و مدیریت جامعه روبرو شدهاند. «وایز» روز ۹ سپتامبر ۲۰۲۳ کنفرانس در بولونیای ایتالیا با عنوان «زنان در موقعیت برابر قدرت» برگزار کرد. کیهان لندن در همین ارتباط با ناهید حسینی از بینانگذاران این شبکه گفتگو کرده است.
-خانم حسینی، آیا افرادی که عضو شبکهی وایز هستند میتوانند در سازمانهای دیگر هم فعال باشند؟ کنفرانس بولونیا چندمین نشست این شبکه بوده است؟
-شبکه وایز وارد سومین سال فعالیت خود میشود ولی باتوجه به اینکه ما هیچ موقع نتوانستیم حضوری دور همدیگر جمع شویم، جلسات ما عموماً در فضای مجازی بوده است. در ۸ مارس ۲۰۲۳ مصادف با روز جهانی زن، یک سمینار مجازی داشتیم که در آن ۲۲ سخنران از سازمانها و احزاب مختلف و یا فعال مدنی و حقوقی شرکت داشتند. در آن سمینار ما توانستیم کسانی را با نظرات سیاسی و ایدئولوژیک مختلف، کنار هم قرار بدهیم. همایش اخیر در دانشگاه بولونیا ایتالیا اولین نشست حضوری شبکه وایز بود.
-چه تصمیماتی در جلسه ۸ مارس گرفته بودید و آیا همایش حضوری از نظر مضمون هم یک تجربه متفاوت از جلسات مجازی بود؟
-در سمینار ۸ مارس ما نتوانستیم قطعنامه مشترک صادر کنیم و همانجا تصمیم گرفتیم که در آیندهی نزدیک یک همایش حضوری داشته باشیم و کنار همدیگر بنشینیم. همانطور که گفتید بطور فیزیکی کنار همدیگر بودن بسیار متفاوت از جلسات مجازی است زیرا آدمها به شکل فیزیکی به چشم هم نگاه میکنند، با هم غذا میخورند و به همدیگر کمک میکنند و با هم بحث میکنند و همین میتواند تاثیر مثبتی روی روابط و نتیجهی همایش داشته باشد. ما در همایش یکروزه ۹ سپتامبر تصمیم گرفتیم که سخنرانان کمتر و کارگروههای مختلفی داشته باشیم که شرکتکنندگان بتوانند با هم بحث و تبادل نظر کنند، و در ضمن یک برنامهی هنری هم داشته باشیم. بحث اصلی ما این بود که یک سال از جنبش مهسا میگذرد و ما باید یک سال گذشته را آسیبشناسی و بررسی کنیم که این جنبش چه محاسن و چه اشکالاتی داشت. ما به این نتیجه رسیدیم که جنبش کماکان تداوم دارد زیرا یک فرآیند تکاملی است و در برههای از زمان به مرحلهی نتیجه دادن خواهد رسید. ما فکر میکنیم که جنبش زن، زندگی، آزادی با وجود حرکت کندتر کنونی هنوز هم پیش میرود.
موضوع دیگر، بررسی موانعی بود که در برابر پیشرفت زنان برای رسیدن به برابری جنسیتی پایدار قرار دارد. در این همایش ما این موضوع را در پنلهای مختلف مورد بررسی قرار دادیم. طی این بررسیها به این نتیجه رسیدیم که در کشور ما موانع زیادی در مقابل برابری جنسیتی پایدار وجود دارد. مانع عمده همانا قوانین شریعت به ویژه در حکومت اسلامی مانند طالبان و جمهوری اسلامی و یا جریاناتی مانند بوکوحرام است که زن را به عنوان شهروند درجهی آخر حساب میکنند. درواقع به زن به عنوان ابزار جنسی و دستگاهی برای تولید مثل و کار در خانه و رسیدگی به بچه و شوهر نگاه میکنند. بعد از بررسی به این نتیجه رسیدیم که قوانین بر اساس برابری جنسیتی و با هدف رفع هرگونه تبعیض علیه زنان باید تنظیم شوند تا با بازتاب در یک قانون اساسی به راستی مردمی تضمین شوند. درواقع اساس کار ما رفع هرگونه تبعیض علیه هر شهروند است.
دیگر اینکه فرهنگ نهادینه در جامعهی ما فرهنگ مردسالارانه است. ما باید از طریق آموزش و بحث و گفتگو، چه در میان زنان و چه میان مردان، با آن مقابله کنیم.
مانع دیگر زنانی هستند که واقف به حقوق خود نیستند و خودشان عامل اعمال تبعیض و خشونت بر زنان هستند. اینان زنان طرفدار حکومت اسلامی هستند که نمیدانم حجاب آنها واقعاً اختیاری است یا پولی. اینان با زنان مخالف پوشش و حجاب اجباری درگیر میشوند و اذیت و دستگیرشان میکنند. این زنان محجبه دارای افکار کاملاً مردسالارانه هستند. ولی هستند حتی زنان بیحجابی هم که افکار پوسیده دارند و میتوانند پرستو و عامل رژیم باشند و یا از نظر فکری خودشان را موجودی فاقد اختیار بدانند، اما این را میدانم که اکثر زنان ایران با حجاب اجباری مخالف هستند، بطور مثال خانم فاطمه سپهری محجبه را داریم که افکار بسیار پیشرو و روشنی دارد و کاملا معتقد به برابری جنسیتی است. بنابراین، این حجاب نیست که تعیینکننده است یعنی زنان بیحجابی هم هستند که آگاهی لازم را ندارند.
نکتهی دیگر که در پنلهای مختلف روی آن کار کردیم پیدا کردن راهکارهایی بود که بتوانیم به عنوان پیشنهاد روی میز بگذاریم. من در اول بحثم گفتم که این امر با آمدن یک حکومت سکولاردموکرات و قانون اساسی جدید و با بالا بردن سطح اگاهی و توانمندسازی زنان و تغییر اساسی در ترکیب مردسالارانهی اپوزیسیون برونمرزی و تلاش زنان برای رسیدن به موقعیتهای مدیریتی میسر میشود. عنوان همایش ما هم “موقعیت برابر زنان در قدرت» بود که منظور هر نوع قدرتی در همه زمینهها و نهادهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی است. خلاصه اینکه زنان باید در قدرت سیاسی باشند و حق تصمیمگیری داشته باشند تا بتوان جامعهی ما را از هرگونه تبعیضی آزاد کرد.
-شما در مورد یک برنامه هنری هم در این همایش گفتید…
-این برنامهی هنری به نزدیک شدن احساس و عواطف شرکتکنندگان به همدیگر بسیار کمک کرد. بطور مثال ما همه با هم ترانهی «من یک زنم» را خواندیم. از نقش هنر در جنبش زن، زندگی وآزادی صحبت کردیم و بهخصوص دختر هفت سالهای همراه مادرش، برای ما سخنرانی کرد و شعارهای جنبش را تکرار کرد. یا در موقع شام شاهد هنرنمایی زنان توانمندی شدیم که بسیار لذتبخش بود و اینطور به نظر میرسید که ما در ادامهی تلاشها و مبارزات خودمان، با انگیزه بیشتری جلو خواهیم رفت.
ما از خانم شعله پاکروان نیز دعوت کرده بودیم که به عنوان نمایندهی مادران دادخواه در همایش ما شرکت کند. ایشان سخنان قابل توجهی ایراد کرد و همزمان مجسمههای چوبی را نشان داد که با گردآوری چوب و شاخهی درختان با حک کردن تصویری از مادرانی که عزیزی را از دست دادهاند درست کرده است. بر سینه هر مجسمهی چوبی یک قلب سرخ قرار داشت. وقتی از این مادران صحبت میکرد از همهی شرکتکنندگان همایش خواست که با هم همبستگی و همکاری داشته باشند و این تاثیر عاطفی عمیقی بر حاضران گذاشت و اشک در چشمهایشان حلقه زد. این تاثیر عاطفی عمیق باعث شد کارگاهی را که در نظر داشتیم برگزار کنیم و در آن دربارهی ضرورت همبستگی بحث و گفتگو کنیم در عمل به آن برسیم. این اتفاق بطور طبیعی و خودانگیخته روی داد و زنان، چه چپ و چه راست و میانه، دست همدیگر را گرفتند و مصممانه گفتند که ما با هم متحد هستیم و خواهیم بود تا به اهدافمان برسیم.
میخواهم بگویم تفاوتی که این همایش با همایشهای قبلی داشت این بود که توافق ما بطور طبیعی و در عمل پیش رفت. مواردی که باید نوشته میشد در اندیشه و حرف و عمل زنان نقش گرفت. در نتیجه قطعنامه این همایش نیز با شرکت گروهی با نظرات مختلف سیاسی، به راحتی نوشته شد چون اختلاف نظر برای زنان اصل نبود بلکه هدف مشترک در درجه اول اهمیت قرار داشت.
-وایز از چه کانالهایی برای به اشتراک گذاشتن و پخش دیدگاهها و تصمیمات خود کمک میگیرد؟ آیا مردان هم جزو مخاطبان شما هستند؟
-اول بگویم که ما در هیئت مدیرهی وایز دو عضو مرد داریم و همچنین در گروههای دیگر شبکه وایز. البته مردانی که معتقد به برابری جنسیتی باشند، با کمال میل در خانوادهی وایز مورد استقبال قرار میگیرند. مسئلهای که ما میخواهیم پیش ببریم فقط برای زنان نیست؛ ما به این نتیجه رسیدهایم که اگر کشور ما میخواهد پیشرفت کند چارهای جز اینکه تمام شهروندان ایرانی دارای حقوق برابر با هم باشند نداریم. ما در این همایش خانمی داشتیم به نام فاطمه حسین پور که در ایران قهرمان ژیمناستیک بوده، ولی متاسفانه در سن یازده سالگی از خرک افتاده و قطع نخاع شده. در حال حاضر او به عنوان عضو فعال وایز تلاش میکند و یکی از سخنرانان توانمند کنفرانس بود. یا ما از جامعه LGBTQ عضو فعال داریم. از گروههای اتنیکی و اقلیتهای دینی عضو داریم، دوستان افغان در گروه آموزش وایز فعال هستند. از همکاری با سازمانهای زنان غیرایرانی نیز برخورداریم. ما همه با هم تلاش میکنیم که مسئلهی تبعیض را در کشورمان بطور عادلانه رفع کنیم که البته این امر زمان میبرد.
در پاسخ به این پرسش شما که چگونه پیام خودمان را به مخاطبان میرسانیم، ما رسانه زنان را در تلگرام داریم و در اینستاگرام w.i.s.e_media فعال هستیم و جلسات مرتب و مداوم در زوم برگزار میکنیم. از آنجا که ما به هیچ حزب و سازمانی وابسته نیستیم و آگاهانه به دنبال منابع مالی نبودهایم، بطور طبیعی تنها راه ارتباط ما همان سوشیال مدیا است.
-چه انتظاری از رسانههای ایرانی دارید؟ آیا فکر میکنید به اندازه کافی فعالیتهای شما را پوشش میدهند یا انتظار پوشش بیشتری دارید؟
-متاسفانه با اینکه ما به رسانههای ایرانی خبر داده بودیم ولی غیر از تلویزیون «ایران اینترنشنال» هیچکدام برنامهی ما را پوشش ندادند، حتی بعضی از آنها هزینهی پرواز و هتل را از ما میخواستند، ولی در نهایت یک مرد ایتالیایی که همسر یکی از خانمها بود بطور مجانی، از کنفرانس فیلمبرداری کرد و عکس گرفت. ما به صدای آمریکا، رادیو فردا، دویچه وله و تلویزیون منوتو اطلاع داده بودیم ولی غیر از «ایران اینترنشنال» که خبرنگار خود را به محل همایش فرستاد هیچکدام از آنها همایش ما را چه در زمان برگزاری آن و چه بعد از آن پوشش ندادند. از کیهان لندن هم سپاسگزاری میکنم که به فعالیتهای ما بطور کلی توجه نشان میدهد.
در پایان بگویم بیشترکسانی که در این همایش حضور داشتند از خود اعضای وایز بودند که با هزینهی خودشان شرکت کردند. نمایندگانی از سازمانهای مختلف حضور داشتند. البته همه دعوت شده بودند و کنفرانس برای عموم آزاد نبود. کیفیت و محتوا و به توافق رسیدن برای ما مهمتر از هر چیز دیگری بود.
نکتهی دیگری را نیز باید اضافه کنم، از من سؤال میشود که چرا زنان با گرایشهای سیاسی مختلف میتوانند کنار همدیگر قرار گیرند ولی در اپوزیسیون این اتفاق نمیافتد! فکر میکنم این نکته جای بحث و گفتگو دارد که چرا زنان میتوانند ولی اپوزیسیون نمیتواند. مشکل اصلی اپوزیسیون، داشتن ساختار مردسالارانه است، هرکدام یک رهبر و یک دبیرکل برای سالهای متمادی دارند، زیاد حرف میزنند و کمتر عمل میکنند. فرهنگ «منیّت» در اپوزیسیون خارج کشور شدید است. بیاعتمادی نسبت بهم به دلیل سمپاشی حکومت، تبدیل به یک معضل جدی برای همکاری شده، اما زنان اکثرا دارای توان همگرایی، حس همکاری، و آمادگی برای ازخودگذشتگی دارند. به ویژه در وایز که نه رهبر دارد و نه تشکیلات خاصی و دغدغهی همه رسیدن به یک هدف مشترک است.