در نبود فرصتهای شغلی برابر در کشور، بسیاری از متقاضیان کار به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند. هزینه بالای اجارهخانه در کلانشهرها سبب شده این افراد در خوابگاهها ساکن شوند تا بتوانند مبلغی از حقوق را نیز پسانداز یا برای خانواده خود در شهرستان بفرستند.
خبرگزاری «ایلنا» در گزارشی به رواج یافتن «زندگی خوابگاهی» در کلانشهرها پرداخته و نوشته در تهران خوابگاههای کارگری که چندسالیست عرف شده و رواج یافته؛ سوئیتهایی شبیه خوابگاه دانشجویی است که افراد چند نفره در اتاقهای چهار متر در شش متر زندگی میکنند. اجاره ماهانه آنها بین ۲ تا ۳ میلیون تومان است و تنها گزینه برای کارگر جوان مجردی است که میخواهد حداقلی پسانداز داشته باشد.
در این گزارش آمده که این روزها شهر تهران و کرج تعداد قابل توجهی خوابگاه دارد؛ خوابگاههایی که دیگر دانشجویی نیست! اگر تا دیروز افراد برای تحصیل در رشتههای مختلف نیازمند به خوابگاه دانشجویی بودند، امروزه همانها به دلیل عدم ارتباط دانششان با بازار کار باید به عنوان کارگر ساده و نیمه ماهر در «خوابگاههای کارگری» مابقی عمر خود را بگذرانند، زیرا در محله و شهر خودشان شغلی با دستمزد مکفی پیدا نکردند.
«حامد ن.» کارگر اهل آذربایجان شرقی با مدرک لیسانس مدت شش ماهی است که در یک شرکت فنی کار میکند. شغل او به عنوان یک کارگر نیمه ماهر ربطی به مدرک تحصیلی او ندارد، اما حاضر شده است تا از شهر خود کیلومترها جابجا شده و خانواده و دوستان و همزبانان خود را رها کند تا در شهری غریب جویای کار شود.
او درباره دخل و خرجش گفته که «در آذربایجان شرقی و در میان انبوه شرکتها و شهرکهای صنعتی بطور معمول عرف پرداخت حقوق ۴ تا ۵ میلیون تومان است. چه کار در کارگاه ساختمانی برای کارگر روزمزد و چه دستمزد کارگر کارخانه بازهم به مزد قانون کاری (هفت میلیون تومان) نمیرسد.»
«حامد ن.» معتقد است؛ کمبود فرصت شغلی و برخی تبعیضها باعث چنین مسئلهای شده است. اما روی کاغذ، آذربایجان شرقی نیز مانند بسیاری از استانهای دیگر با کمبود نیروی کار کارگر مواجه است.
«مازیار ی.» دوست حامد از سنندج کردستان نیز در اتاق او در خوابگاه پسرانه مجردی در مرکز تهران زندگی میکند و دو سالیست که مهاجرت کرده. وی به دلیل مشکلات مالی در دهه ۱۳۹۰ تحصیلات خود را در یکی از رشتههای علوم انسانی متوقف کرده و به بازار کار وارد شد.
خبرگزاری «ایلنا» نوشته که افزایش میزان اقامت و اسکان در خوابگاههای کارگری به عنوان محلی برای استقرار نیروی کار درحالی در کشور به عرف بدل شده است که در بسیاری از استانها با بحران «تجرد قطعی بالای سی سال» مواجه هستیم. حجم انبوهی از کارگران کشور در این سن امکان تشکیل خانواده ندارند و باید حتی تا چهل سالگی در محیطهایی مانند این خوابگاه زندگی کنند. این درحالی است که «سیاست افزایش جمعیت» و «حفظ نسل» یکی از راهبردهای کلان اسناد بالادستی و کلیه مقامات عالی کشور قلمداد میشود!
دستمزدهای کمتر در شهرستانها نسبت به کلانشهرها، در کنار نبود فرصتهای شغلی دلیل اصلی مهاجرت نیروی کار به کلانشهرها است. موضوعی که اکبر شوکت رئیس انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی کشور آن را تأیید میکند و معتقد است اختلاف دستمزد، در واقع تبعیض دستمزد در استانهای مختلف است.
به گفته این فعال صنفی «آقایان در اتاقهای بازرگانی و انجمنهای کارفرمایی از مزد منطقهای دفاع میکنند، اما مسئله این است که آنها از تبعیضی دفاع میکنند که هم اکنون نیز به صورت غیرقانونی وجود دارد.»
او توضیح میدهد که «در برخی نقاط کشور که ساخت و ساز کمتر است، مزد روزانه کارگر ساختمانی به روزانه ۲۰۰ هزار تومان نیز میرسد. اگر کارگری خوش شانس باشد و مانند کارگر کارخانه ۲۳ روز در ماه سر کار باشد، مزد دریافتی ماهانه او بین ۴ تا ۵ میلیون تومان است. این درحالی است که در تهران، البرز و چند شهر بزرگ مزد روزانه کارگر ساختمانی بیش از ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در روز است.»
اکبر شوکت همچنین گفته که تقریبا هیچ نظارتی روی این مسئله که کارگر کارگاه و کارخانه در تهران و شهرستانها باید مزد به اندازه قانون کار یا بالاتر دریافت کنند، نمیشود! تنها در برخی کارخانهها و شرکتهای شناخته شده بزرگ این مسئله در خارج استان تهران و مرکز کشور رعایت میشود.
یکی دیگر از علتهای مهاجرت گسترده به شهرهای بزرگتر خشکسالی و بیکاری گسترده ناشی از آن به ویژه در روستاها است.
تداوم بحران خشکسالی و کمبود منابع آبی؛ خالی از سکنه شدن نیمه جنوبی کشور در ۲۵ سال آینده
مصطفی خبازی عضو هیئت علمی دانشگاه «باهنر» کرمان ماه گذشته گفت بر اساس تحقیقات آیندهپژوهی که در این زمینه انجام شده در ۲۵ سال آینده، نیمه جنوبی کشور ایران خالی از سکنه خواهد بود و «اگر با همین روند پیش برویم ۲۵ سال دیگر کرمان خالی از سکنه میشود.»
این استاد دانشگاه افزود: «زمانی که آب در منطقه کمیاب شود، کشاورزی نیز به تبع آن از رونق میافتد و کشاورز زحمتکش بیکار شده و این خشکسالی سبب مهاجرت گسترده روستاییان به شهرهای بزرگ و کوچک اطراف محل زندگی خود میشود که در نتیجه این خشکسالی موجب حاشیهنشینی مردم روستایی در اطراف شهرها میشود.»
مصطفی خبازی گفت «زمانی که ذخایر آبی رو به کاهش است، کشاورز مجبور به ترک زمین و خانه و کاشانه روستای خود میشود و این یعنی مهاجرت که هزینههای زیادی را در آینده به مردم و دولت تحمیل خواهد کرد که از تبعات بلند مدت خشکسالی به شمار میآید و آینده شهرهای ما را تحت تاثیر قرار میدهد.»
این استاد دانشگاه در ادامه تأکید کرده است «زمانی که کشاورز و نیروی تولید کشور به شهر مهاجرت میکند و زمین حاصلخیز مولد را رها میکند، و در نتیجه خود نیز مثل جمعیت شهرنشین به مصرفکننده مبدل میشود اما این در حالیست که اگر منابع آبی تامین شده بود و کشاورز در روستا باقی مانده بوده، با همین زمین میتوانست چرخه تولید کشور را به حرکت در بیاورد و به تولید کشور کمک کند.»
دیماه سال گذشته نیز محمد بازرگان دبیر کارگروه آب و محیط زیست کمیته کشاورزی مجمع تشخیص مصلحت نظام: تا سال ۲۰۵۰ مردم از استان های جنوبی مجبور به مهاجرت میشوند و این مهاجرت موجب تشدید مشکلات میشود و به جایی خواهیم رسید که دیگر جای خواب برای انسان نیست و چه برسد به غذا.
تأکید کرده بود که «اگر به راهکارهای کارشناسان برای گذر از بحران توجه شود، شاید در ۲۰ سال آینده امکان گذر از بحران را داشته باشیم در غیر این صورت فاجعه اتفاق خواهد افتاد و دیگر قابل جبران نیست.»
دو سال پیش نیز شهبخش گرگیج نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها گفته بود که ۵۰ درصد روستاهای شمال این استان به دلیل خشکسالی از جمعیت خالی و تخلیه شده و روستاییان اقدام به کوچ کردهاند.
شهبخش گرگیج مهاجرتها را «مستمر» خوانده و گفته بود برای مثال روستایی که ۱۰۰ خانوار داشته، الان ۴۰ خانوارش باقیمانده و بقیه مهاجرت کردهاند.
ماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها همچنین افزوده بود «بدون حل مشکلات مبدا این مهاجرتها نمیتوان جلوی این پدیده را گرفت. البته هنوز هم عدهای هستند که به زمینهایشان تعلق خاطر دارند و حتا اگر باران هم نبارد، آن را ترک نمیکنند جوانهای امروزی این شرایط را تحمل نمیکنند. دنبال راهی میگردند که شرایط زندگی در آن مناسبتر باشد» و تأکید کرده بود که «در این شرایط فقط پیرمردها و پیرزنها در روستا باقی میمانند و روستایی که جمعیت جوانش را از دست دهد، دیگر هیچ کاری نمیتواند انجام دهد.»