در ایران چند سالیست استادیومها به یکی از کانونهای اصلی اعتراضات ضدحکومتی تبدیل شدهاند.
در جریان اعتراضات ۸۸ در چند مورد تماشاگران در استادیومها شعارهای سیاسی سر دادند اما بعد از دیماه ۹۶ وضعیت به کلی دگرگون شد: نوع شعارها تغییر کرد! تعداد استادیومهایی که تماشاگران در آنها شعارهای ضدحکومتی سر میدادند بیشتر شد. برای دیکتاتورها فوتبال یک اهرم برای تأثیرگذاری بر جامعه و افکار عمومی است.
در خاورمیانه صدام حسین و قذافی رهبرانی بودند که از فوتبال برای پیشبرد سیاستها و محکمکردن پایگاه اجتماعی خود استفاده میکردند اما نتیجه معکوس داد.
سایمون کوپر نویسنده و پژوهشگر انگلیسی در کتاب «فوتبال علیه دشمن» مینویسد دیکتاتورها از فوتبال برای کسب اعتبار استفاده میکنند. او بر اساس تحقیقات جامعی که در رابطه با فوتبال و کنشهای اجتماعی تماشاگران در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه انجام داد توضیح میدهد «در جوامعی مثل لیبی و عراق که مطبوعات آزاد و اعتراض قانونی وجود ندارد فوتبال میتواند واقعیات پنهان را آشکار کند».
استادیومها در حکومتهای استبدادی همواره محلی برای اعتراض به شمار میروند اما از دیماه ۹۶ موازی با آنچه در خیابانهای ایران اتفاق میافتد در استادیومها نیز شعارهای ضدحکومتی سر داده میشود. شعارهایی تقریباً همگی در حمایت از پهلویها که «رضاشاه روحت شاد» پرتکرارترین آنهاست.
همراهی شماری از از فوتبالیستهای محبوب با مردم از جمله وریا غفوری و علی کریمی کاپیتانهای سابق تیمهای تاج (استقلال) و پرسپولیس ظرفیت تازهای به تقویت اعتراضات در ورزشگاهها بخشید.
بسیاری از بازیکنان و مربیان که مستقیم علیه حکومت موضع نمیگیرند، با حمایت از این دو بازیکن، حمایت خود را از اعتراضات مردم نشان میدهند.
علی کریمی که از محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است، امروز یکی از رهبران میدانی اعتراضات مردم به شمار میرود. پشتیبانی او از جنبش ملی توجهات بینالمللی را نیز جلب کرده است.
اعتراض در استادیومها فقط به تشویق چهرههای ملّی خلاصه نمیشود. معدود بازیکنانی که آشکارا پشت حکومت ایستادهاند دائم در استادیومها «هو» میشوند. مهدی ترابی و وحید امیری دو بازیکن تیم پرسپولیس مشهورترین آنها هستند.
موج اعتراضات تماشاگران فوتبال با تلاش زنان برای ورود به استادیومها تقویت شده است. جمهوری اسلامی با فشار فیفا مجبور شده ورود زنان به ورزشگاهها را حتی به صورت بسیار محدود، بپذیرد. تلاشهای حکومت برای جلوگیری از حضور زنان و بطور کلی تماشاگران در استادیوم برای مقابله با اعتراضات آنها، نمیتواند پایدار باشد. تعمیرات بیموقع و طولانی سکوهای استادیوم آریامهر یا تعمیر زیرساختهای سایر استادیومها در شهرستانها بهانههای بینتیجه بودند. کار به جایی کشید که صحبت از تعطیل کردن مسابقات شد از جمله مسابقات لیگ فوتبال که ضرری بزرگ برای خود حکومت است چرا که تیمهایی که هرکدام با هزینههای چند میلیاردی به بنگاههای پولسازی و پولشویی باندهای حکومتی تبدیل شدهاند اگر مسابقه ندهند، زیان شدید مالی دارد و اگر مسابقه بدهند، جلوی اعتراض و شعار در ورزشگاهها را نمیتوان گرفت.
نهادهای امنیتی یک چیز را خوب میدانند: نبض سکوها در ایران در دست مخالفان رژیم است.
تهیه و تنظیم از فرید خلیفی