به دنبال تهاجم قوای دولتی جمهوری آذربایجان به منطقه ارمنینشین قرهباغ و اجبار ارامنه به عقبنشینی، دوباره این منطقه دچار تحولاتی شده است. در ارمنستان نیروهای طرفدار روسیه بسیار فعال شدهاند و نیکول پاشینیان نخست وزیر غربگرا را برای استعفا تحت فشار قرار دادهاند. کیهان لندن دربارهی تاثیرات این وضعیت به ویژه بر ایران و چشماندازهای احتمالی با امیر طاهری روزنامهنگار بینالمللی و تحلیلگر سیاسی گفتگو کرده است.
– آقای طاهری، آیا فکر میکنید دولت نیکول پاشینیان بتواند در برابر فشارهایی که بر وی برای استعفا وارد میشود تاب بیاورد؟
-به نظر من میتواند اگر عصبی نشود و نترسد زیرا طرف مقابل هم با وجود موفقیتهای تاکتیکی که داشتند در موضع قوی نیستند. روسیه، ترکیه و جمهوری آذربایجان به هیچ وجه در موقعیتی نیستند که نظریهی خود را تحمیل کنند البته به شرطی که طرف مقابل جا نزند. در جریان درگیرهای قرهباغ و ماوراء قفقار بطور کلی، از میان اروپا، آمریکا و روسیه که به اتفاق هم ضامن صلح و ثبات در آن منطقه بودهاند، اروپاییها که جا زدهاند و آمریکا در حال عقبنشینی از امضای خودش است، و روسیه که هم میبینیم چه موضعی گرفته؛ ولی در عین حال فکر نمیکنم که قضیه به این سادگی تمام شود.
در مورد جریان قرهباغ مهم نیست که این منطقه را در زمان استالین بیخودی به جمهوری آذربایجان چسباندند زیرا این جریان قرنها ادامه دارد و داستانی نیست که همین فردا تمام بشود. الان مسئله آنست که اروپا، آمریکا و کشورهای دموکراتیک آیا اجازه میدهند که بیست سال بعد از پاکسازی قومی که در بالکان رخ داد، ما شاهد همان قضیه در ماوراء قفقاز شویم؟!
مسئله اینست که اگر پاکسازی قومی صورت بگیرد و جامعه بینالمللی بیتوجه از کنار آن بگذرد، پوتین دیگر هر کاری که بخواهد انجام خواهد داد.
در نظر بگیریم که ورود نیروهای جمهوری آذربایجان به قرهباغ علیا (قرهباغ کوهستانی) با اجازه روسها انجام شده آنهم در حالی که روسیه بعد از جنگ ۴۴ روزه در سال ۲۰۲۰، به اصطلاح ضامن صلح و امنیت ارامنه در آنجا شده است. اولین بار هم که الهام علییف و همسرش از قرهباغ دیدن کردند با اسکورت ارتش روسیه بود. بنابراین فکر میکنم ک ارامنه نباید دلسرد شوند به ویژه با توجه به جمعیت کثیری که ارمنیها در آمریکا و فرانسه دارند که از لابی قویای نیز برخوردار هستند. آنها باید دموکراسیهای غربی را درگیر کنند و یادآوری کنند که: شما تعهداتی دارید و نمیتوانید از زیر آنها در بروید! یکبار از تعهدات خود در مینسک (بلاروس) در رفتید که پوتین به اوکراین حمله نکند که خود پوتین هم امضا کرده بود و غربیها هم تضمین داده بودند که اوکراین وارد ناتو نخواهد شد زیرا میدانید که طبق ماده ۵ پیمان ناتو کشوری که مشکل مرزی با همسایهی خود دارد نمیتواند وارد پیمان آتلانتیک شمالی بشود. بنابراین اوکراین به صورت اتوماتیک نمیتوانست وارد ناتو شود زیرا از مدتها قبل با روسیه سر کریمه اختلاف داشت. ولی پوتین به امضای خودش خیانت کرد و به اوکراین حمله کرد و غربیها هم در ابتدا کار مهمی در دفاع از اوکراین انجام ندادند. البته بعد از اینکه جنگ شروع شد دست به فرستادن اسلحه زدند تا اشتباه قبلیشان تکرار نشود.
در مورد گرجستان هم در ۲۰۰۸ همین مسئله تکرار شد. آنها تضمین داده بودند که تمامیت ارضی گرجستان را تضمین کنند و در عوض گرجستان وارد ناتو نشود. در زمان جرج دبلیو بوش قرار شد که گرجستان وارد ناتو شود ولی اوباما آنرا عوض کرد. باز ولادیمیر پوتین حمله کرد و اوستیای جنوبی و آبخازیا را اشغال کرد. به این ترتیب اگر این جریان ادامه پیدا کند، پوتین هر کاری که دلش بخواهد میتواند انجام دهد.
-روسیه با ارمنستان مرز ندارد ولی نیروهای روسیه در ارمنستان حضور دارند. اگر اپوزیسیون طرفدار روسیه نتواند موجبات سقوط دولت پاشینیان را فراهم کند، آیا این خطر وجود دارد که روسیه مستقیم وارد عمل شود و وارد خاک ارمنستان بشود؟
-روسیه حدود ۲۰ هزار سرباز در ارمنستان دارد حالا نمیدانم که چه تعدادی را بعد از جنگ اوکراین از خاک ارمنستان خارج کرده است. بر اساس توافقی که با غربیها دارند روسیه میتواند در ارمنستان به عنوان ضامن صلح نیرو داشته باشد. پیمان دفاعی که بین ارمنستان و روسیه وجود دارد اینست که در صورت حملهی جمهوری آذربایجان و ترکیه به خاک ارمنستان، روسیه باید برای دفاع از ارمنستان وارد عمل شود که این مورد توافق غرب هم هست. مسئلهی دیگر حضور نیروهای روسیه در قرهباغ به عنوان نیروی پاسدار صلح است. البته ممکن است بگویید که قرهباغ چه اهمیتی برای دنیا دارد! ولی همین حرف را در مورد سربرنیتسا و بوسنی و هرزگوین هم شنیدید و دیدید که چه شد.
-در چند روز اخیر از طرف فرانسه، متحد سنتی ارمنستان و همچنین آمریکا، تهاجم نظامی جمهوری آذربایجان به قرهباغ محکوم شده و وزیر خارجهی آلمان هم به طرفداری از ارمنستان و ارامنهی قرهباغ در شورای امنیت سازمان ملل سخنان محکمی ایراد کرد. اینها چه تأثیری خواهد داشت؟
-بطور شفاهی محکوم کردن فایدهای ندارد. تنها کشورهای اروپایی غربی میتوانند از اقدامات جمهوری آذربایجان جلوگیری کنند زیرا کارتی در دست آنهاست که در دست روسیه نیست و آن پولهایی است که رهبران جمهوری آذربایجان در بانکهای غربی سپردهاند و خانهها و ویلاهای زیبا و مجللی را مثلاً در جنوب فرانسه خریداری کردهاند. اروپاییها میتوانند با این کارت بازی کنند و خود را فقط محدود به صادر کردن اعلامیه نکنند. ولی متاسفانه نیکول پاشینیان انرژی ولودیمیر زلینسکی رئیس جمهوری اوکراین را ندارد که بلند بشود و به کشورهای غربی سفر کرده و لابی بکند و افکار عمومی غربیها را تکان بدهد. ارامنهی فرانسه و آمریکا بسیار زیادند و نفوذ خوبی هم دارند. در شهرهایی هم که ماکرون احتیاج به رای دارد، مانند مارسی در جنوب فرانسه، ارامنه در آنجا زیادند و کمک خوبی به ماکرون میتوانند بکنند.
-در مورد مانور مشترک بین ارمنستان و آمریکا چه فکر میکنید؟ این اقدام چه پیامی منتقل میکند؟
-در دیپلماسی یک عمل رایج علامت دادن است که اگر مثلاً شما این کار را بکنید ما این کار را خواهیم کرد. ولی اگر طرف مقابل علامتدهنده، جدی بودن علامت را باور نکند، این پیام و علامت دادنها فایدهای ندارد. از این علامتها آمریکا زیاد میدهد. از جمله اینکه وقتی پوتین به گرجستان حمله کرد آمریکا یک رزمناو به دریای آزوف فرستاد. آن کشتی هم یک هفته در آنجا بود و بعد برگشت! یعنی رژیمهایی مانند پوتین ابتدا شما را آزمایش میکنند و اگر منفعل بمانید پیشروی میکنند. هیتلر همین کار را با غربیها در مورد چکسلواکی انجام داد. به غربیها گفت که صحبت سر کشور کوچکی است بگذارید ما وارد آنجا شویم و بعد توسعهطلبی من دیگر متوقف میشود؛ ولی بعد ازچکسلواکی وارد لهستان شد و بعد به کشورهای دیگر پشت سر هم حمله کرد! به این ترتیب، علامت دادنهای الکی و بیپشتوانه هیچ فایدهای ندارد.
-بنابراین شما فکر نمیکنید حرفهای غربیها در مورد ارمنستان و پوتین بتوانند به عمل تبدیل شوند؟
-ببینید، تراژدی قضیه اینست که هیچکدام از طرفین در این قضیه برنده نیستند. گیرم جمهوری آذربایجان منطقه ارمنینشین قرهباغ را ضمیمه خودش کرد؛ ولی این که قضیهای را حل نمیکند! روسیه برای پنجاه سال فنلاند را در اشغال داشت ولی هیچکس روسها را به رسمیت نشناخته بود. حالا هم هیچکس ضمیمه شدن آبخازیا و اوستیا جنوبی را به رسمیت نشناخته است. پس این کارها مانند چاقویی در زخم باقی میماند. این باعث میشود که یک زخم چرکینی در ماوراء قفقاز ایجاد بشود که همه جا را آلوده خواهد کرد. این جریان روی ایران و ترکیه نیز اثر خواهد گذاشت و روی گرجستان نیز اثر میگذارد. ایران منافع حیاتی در این جریان دارد. مرز مشترک بین ایران و ارمنستان مسیر ایران به گرجستان و دریای سیاه و اروپاست. و میدانید که جمهوری اسلامی یک قراردادی هم با روسیه دارد که طبق معمول روسها زیر آن خواهند زد. یعنی رژیم آینده در ایران باید دستاش باز باشد. ایران کاملاً توسط چین و هند حذف شده است. عراق هم ایران را از برنامهاش حذف کرده. ترکمنستان ایران را حذف کرده. اگر ارمنستان هم از دست برود دیگر هیچ راهی برای ایران به سوی اروپا باقی نمیماند.
-با توجه به وابستگی شدید جمهوری اسلامی به روسیه، در صورت تحقق دالان زنگزور آیا فکر میکنید ایران میتواند ابتکار عملی از خود نشان دهد یا اینکه در نهایت از بین رفتن مرز ایران با ارمنستان را با این تغییر ژئوپلتیک قبول خواهد کرد؟ از طرف دیگردولت پاشینیان به دلیل تشدید تضادها به مرحلهای رسیده که نمیتواند حد وسط را بگیرد و باید مرزبندی را مشخص کند و اقداماتی هم کرده است. اینهمه روی رابطه ارمنستان با ایران چه تاثیری خواهد گذاشت؟
-به نظر من این اقدامات کافی نیستند. بزنگاهایی در تاریخ هر ملتی میرسد که باید قاطعانه عمل کرد. ارمنستان یک کشور کوچک و ضعیف است و در تاریخ مرتب توی سرش زدهاند. باید یکجا بایستد و بگوید که این خط قرمز من است و جلوتر از این نمیتوانید بیایید! این از آن مقاطع تاریخی است. من نمیدانم که آیا پاشینیان جسارت این کار را دارد یا نه. آیا مانند زلینسکی میتواند شلوغ کند و توجه دنیا را جلب بکند یا نه. به فرض اینکه سقوط هم بکند مسئلهای حل نمیشود. حتی اگر نوکرهای پویتن هم سر کار بیایند که مسئله حل نمیشود! با آوارگان قرهباغ چه خواهند کرد؟ کل ارامنه دنیا هم هستند که آگاه است دنیا به آنها خیانت کرده است. البته یکی از دوستان که در ارمنستان است تلفن زد و گفت که افکار عمومی در ارمنستان علیه روسیه شوریده است. ولی هنوز من با غربیها صحبت نکردهام که ببینم آیا این پیام را گرفتهاند یا نه.
-فکر میکنید اگر حزب حاکم نیکول پاشینیان همراه با احزاب لیبرال دموکرات طرفدار غرب قدرتنمایی کند، احتمال دارد درگیریهای خیابانی شروع شود؟
-من فکر نمیکنم که درگیریهای خیابانی شروع شود زیرا این جنگ قدرت بین احزاب نیست و روی همه ارامنه تاثیر خواهد گذاشت. برای هر کشوری یک خط قرمز وجود دارد. مثلاً وقتی صدام حسین به ایران حمله کرد مخالفان جمهوری اسلامی هم سکوت کردند و قادر نبودند با دشمن همکاری کنند. در اوکراین هم قبل از حملهی روسیه برخوردهای خیابانی و فساد و رشوهخواری رایج بود ولی وقتی روسیه حمله کرد حتی احزاب طرفدار روسیه هم آمدند طرف دولت. من فکر میکنم اگر پاشینیان جرأت داشته باشد و گام عملی بردارد، وحدت ملی در کشور ارمنستان به وجود میآید. وقتی مسئله مرگ و زندگی است بقیه مسائل میرود کنار. در حال حاضر ترکها و آذربایجانیها تهدیدکنندهی موجودیت ارمنستان و ارامنه هستند.