بهرام فرخی – از زمانی که دولت بنیامین نتانیاهو به قدرت بازگشته، بارها اعلام کرده بود که در صدد جلوگیری از اتمی شدن ایران و قطع نفوذ بدخواهانه رژیم اسلامی در خاورمیانه است و این کار را اگر لازم باشد به تنهائی انجام خواهد داد. حملات بیشمار این کشور به مواضع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حزبالله لبنان در سوریه و عراق نشان از عزم این کشور برای جلوگیری از این نفوذ است.
در ماههای اخیر که دولت بایدن در صدد تبانی و مذاکرات پنهان با رژیم تروریستی اسلامی بر آمده و تا حال میلیاردها دلار در اختیار این رژیم آدمکش گذاشته است، این حرکات سیاسی، نخست وزیر اسرائیل را هم متقاعد کرد که باید به تنهایی دست به کار شود و اگر لازم شد از فشار افکار عمومی برای همراهی دولت بایدن استفاده کند و در میانه کار دولت آمریکا نیز به آن کشور خواهد پیوست.
فقط جرقهای لازم بود تا افکار عمومی جهان را با خود همراه کند و بتواند ریشه تروریسم را لااقل در مرزهای خود ریشهکن کند. این بهانه را برای یازده سپتامبر خاورمیانه، خود جمهوری اسلامی و تروریستهای نیابتیاش، حماس، به دولت اسرائیل اهدا کردند.
در این میان، کمتر کارشناس سیاسی بر این باور است که نیروهای اطلاعاتی اسراییل که در جهان از اعتبار بالایی برخوردارند (موساد، شین بت) و تا مغز استخوان گروههای تروریستی در خاورمیانه، از جمله به درون جمهوری اسلامی، نفوذ کرده و از کمترین کنشهای آنها اطلاع دارند، از انجام چنین حملات بیسابقه و گستردهای (شلیک بیش از پنج هزار موشک در اولین ساعات حمله) بیخبر مانده باشند آنهم پشت دیوار حائل بین غزه و جنوب اسراییل!
حمایت بیدریغ اکثر کشورهای دموکرات جهان از اسراییل (بجز معدودی که همیشه در کنار نیروهایی تروریستی قرار گرفتهاند) و محکوم کردن حملات تروریستی بیسابقهای که قلب اسراییل را هدف قرار داده و تصاویر وحشتناکی که از جریان حملات به مردم عادی و گروگانگیری و به اسارت گرفتن شهروندهای بیدفاع و جشن و پایکوبی بر پیکر بیجان اسراییلیها، همه وهمه دست به دست هم داده تا نخستوزیر اسرائیل که در داخل کشور با اعتراضات شهروندی مواجه بود بتواند مخالفان سیاسیاش را با خود همراه کند و به نظر میرسد به زودی با همراهی رقبای سیاسی خود، یائیر لاپید و بنی گانتز، دولت اتئلافی خود را تشکیل خواهد داد.
حال چه سناریویی در برابر نخست وزیر اسراییل قرار میگیرد، همگی بستگی به درجه حماقتی دارد که گروههای تروریستی خاورمیانه از آن برخوردارند.
شکی نیست که این حملات به تلاشی کامل نیروهای حماس و جهاد اسلامی (دستکم در غزه) خواهد انجامید و رهبران آنها در اولین فرصت حذف فیزیکی خواهند شد.
پس از اخطار وزیر امور خارجه آمریکا به محمود عباس برای بر قراری آرامش در کرانه باختری، از این وضعیت رئیس منطقه خودگردان هم استفاده خواهد کرد و نیروهایش اجازه پیشروی به نیروهای حماس و دیگر گروههای تروریستی را نخواهد داد و در اولین فرصت با خیال راحت جانشین خود را برای دولت آینده فلسطین از بین «میانهروهای الفتح» معرفی خواهد کرد.
در زمان نگارش این مطلب، گویا تحریکاتی نیز از طرف حزبالله لبنان در جنوب آن کشور در حال انجام است.
برای اسراییل فرصت مناسبی است از فضای به وجود آمده استفاده کند و دولت لبنان را مجبور به استفاده از زور برای خلع سلاح این گروه تروریستی و غده سرطانی در این کشور زیبا کند که موجب فساد در گوشه و کنار جهان شده است؛ از پولشویی تا بمبگذاری و قاچاق اسلحه و همچنین حضور در کارتلهای مواد مخدر تا دورترین نقاط جهان. وگرنه اسراییل یکبار برای همیشه این کار را با اشغال دوباره خاک جنوب لبنان انجام خواهد داد. همچنین همین کار را با اسد در سوریه که بسان یک روباه مکار در این مواقع حساس در سوراخ خود قایم شده و با پاسداران انقلاب اسلامی در آن کشور انجام خواهد داد.
در عراق اگر نیرهای تروریستی موجود در داخل خاک آن کشور (حشداشعبی) به توصیه رهبر جهادی خود علی خامنهای بخواهند تحرکاتی انجام دهند، منجر به سقوط دولت این کشور شده و با اعتراضات گسترده مردمی مواجه خواهد شد تا یکبار برای همیشه شرّ نیروهای شبهنظامی از سر مردم این کشور نیمهویرانه کم شود.
و اما سر مار که در خیابان پاستور در تهران مستقراست چه خواهد کرد؟
این پرسشی است که در ساعات و روزهای آینده به آن پاسخ داده خواهد شد.
در طول این چهار دهه هربار نیروهای تروریستی به خواست رهبران رژیم دست به حملاتی در خاک اسراییل زدند، در بزنگاه از طرف رژیم پشت آنها خالی شده و رژیم آنها را تنها گذاشته و بیش از حمایتهای لفظی و مالی فراتر نرفته است.
ولی اینبار که حملات به دنبال سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی برای بهم زدن نزدیکی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی انجام شده و وی از اختلافات و در گیریها در دولت آمریکا با کنگره و اعتراضات در خاک اسراییل مطلع است، برای پیشبرد اهداف خود حسابهایی باز کرده که به نظر نمیآید در میانمدت واقعبینانه باشد.
درگیری بین رهبران سیاسی در ایالات متحده و اختلافات بین کنگره و دولت، عزم این کشور را برای دفاع از منافع ملی خدشهدار نخواهد کرد، و از طرف دیگر افکار عمومی در جهان و به ویژه ایالات متحده آمریکا و لابیهای قدرتمند یهودی در دولت فدرال، در نهایت دولت دموکرات بایدن را مجبور به حمایت واقعی از دولت اسرائیل کرده و احتیاجات تسلیحاتی و مالی آنرا برآورده خواهد کرد و در شورای امنیت نیز برای ادامه پاکسازی و جنگ کوچکی که غیرقابل اجتناب است و اسراییل درگیر آن است از وتوی خود استفاده خواهد کرد.
فاصله گرفتن از طرفین درگیر از طرف کشورهای عربی منطقه و محکوم کردنهای لفظی اسراییل هم جزیی از سناریوهای تکراری نیم قرن اخیر است که برای آرام کردن افکار عمومی مردم این کشورها از آن استفاده میشود و خاورمیانه به آن عادت کرده است.
برخلاف تصورات جمهوری اسلامی و گروههای تروریستی نیابتیاش، این حملات وحشیانه، اسراییل را به اهداف خود (پاکسازی از گروههای تروریستی در منطقه و روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی) نزدیکتر خواهد کرد.
*بهرام فرخی دانشآموخته علوم سیاسی و روابط بینالملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.