علمکرد وزارت آموزش و پرورش ابعاد مختلفی از مشکلات و بحرانها را در سال تحصیلی جدید به نمایش گذاشته است. از یکسو کمبود آموزگار به موازات جذب نیروهای «ارزشی» و طلاب در مدارس، و از سوی دیگر عدم دسترسی دانشآموزان به کتاب درسی و همچنین ترک تحصیل شمار زیادی از دانشآموزان به ویژه در مقطع دبستان از جمله این مشکلات هستند.
کمبود آموزگار از جمله مشکلات اساسی در آموزش و پرورش است که با وجود سیاستهای غیراصولی حکومت برای جذب نیروهای «ارزشی» و طلاب در مدارس، و با توجه به بودجه محدود وزارتخانه برای جذب نیرو، به بحرانی جدی تبدیل شده است.
اگر چه در سالهای گذشته کمبود آموزگار تنها در برخی استانهای محروم وجود داشت اما اکنون حتی تهران نیز با کمبود آموزگار روبروست.
بر اساس گزارشی که اوایل مهرماه از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر شد در پایتخت ۴ هزار کمبود معلم وجود دارد که به گفته این مرکز «کمبود معلم عملاً موجب تعطیلی مدارس شده است؛ همچنین به گفته مسئولان، سهمیه تهران در آزمون آموزگاری ۲۳۰۰ نفر بود که مشخص نیست تمام آن تکمیل شود.»
آمار کمبود آموزگار در استان سیستان و بلوچستان نیز به ۱۵ هزار آموزگار میرسد. معینالدین سعیدی نماینده استان سیستان و بلوچستان در مجلس شورای اسلامی در اینباره گفته که «ما در استان سیستان وبلوچستان ۱۵هزار کمبود معلم داریم؛ متاسفانه رویکردها به گونهای بوده که با قانون جوانی جمعیت، به راحتی معلمان فعلی انتقالی میگیرند و از شهر میروند. این موضوع از لحاظ بحثهای اداری یک چالش بسیار بزرگ برای استان سیستان و بلوچستان ایجاد کرده و استان از مشوقهای آن بیبهره است. مجموع این موضوعات با برنامهریزی غلط و نگاه سازمان امور اداری و استخدامی که نگاه منفی به استان سیستان و بلوچستان دارد، وضعیت کمبود معلم در استان را به مرحله فاجعه رسانده است.»
معینالدین سعیدی گفته که «دلایل متعددی طی سالهای اخیر بر کمبود آموزگار در استان موثر بوده و در یک زمان کوتاه هم اتفاق نیافتاده است. بعد از قانون جوانی جمعیت شاهد خروج معلمین بودهایم، اما از طرف دیگر شرایط استان نیز بر این موضوع تاثیر داشته است.»
کمبود ۳۰۰ هزار آموزگار در کشور؛ اولویت آموزش و پرورش استخدام دهها هزار نیروی پرورشی است!
اردیبهشت امسال نیز حمیدرضا حاجیبابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی تعداد کمبود آموزگار در ایران را ۳۰۰ هزار نفر عنوان کرده و گفته بود که «اگر میخواهیم یک آموزش و پرورش بانشاط داشته باشیم باید از طریق دانشگاه فرهنگیان ۳۰۰ هزار معلم تربیت کرده و راهی کلاسهای درس کنیم. حتما دانشجویی که در دانشگاه تربیت معلم درس خوانده، میتواند بهتر تدریس کند.»
همزمان در اردیبهشتماه رضا مراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش بدون اعتنا به کمبود ۳۰۰ هزار آموزگار در این وزارتخانه، ابراز امیدواری کرده بود که با جذب ۲۷ هزار نیروی پرورشی بخشی از کمبود نیروی آموزگار جبران شود!
معلمان پرورشی که بخش قابل توجهی از آنها دانشآموختگان حوزه علمیه هستند، پروپاگاندای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در مدارس را پیش برده و حتی در نقش «مخبر» و خبرچینهای نهادهای امنیتی فعالیت میکنند. در حالی که برای بسیاری دروس مهم در برخی مدارس معلم وجود ندارد، سرپرست وزارت آموزش و پرورش فعالیتهای پرورشی را از اولویتهای اصلی این وزارتخانه خوانده است.
همچنین وزارت آموزش و پرورش در برنامهای با عنوان «طرح امین» اقدام به استخدام آخوندهای تحصیلکرده در حوزه علمیه در آموزش و پرورش کرده است. بر اساس طرح «امین» که از حدود ۶ سال قبل آغاز شده روحانیون باید حدود ۳۰ ساعت در هفته در مدارس به تبلیغات مذهبی بپردازند.
کمبود ۳۰۰ هزار آموزگار در کشور؛ اولویت آموزش و پرورش استخدام دهها هزار نیروی پرورشی است!
اینهمه در حالیست که حذف آموزگاران از آموزش و پرورش پس از اعتراضات جنبش ملّی و از سال گذشته افزایش یافته است.
وزارت آموزش و پرورش شمار زیادی از آموزگاران را طی سال گذشته و پیش از آغاز سال جدید تحصیلی اخراج، معلق و به صورت اجباری بازنشسته کرد. این آموزگاران از اعتراضات مردمی و فعالیت جنبش دانشآموزی در جریات اعتراضات جنبش ملّی حمایت کرده، و یا از جمله فعالان صنفی بودهاند.
این اقدام وزارت آموزش و پرورش سبب شد شماری از آموزگاران متعهد و با سابقه نیز در شرایط کمبود شدید آموزگار خانهنشین شوند.
تشدید فضای امنیتی در دانشگاهها و مدارس؛ از نصب دوربین تا استقرار مأموران حجاب
کمبود آموزگار تنها بخشی از مشکلات موجود در وزارت آموزش و پرورش است. این وزارتخانه امسال حتی نتوانسته تأمین کتابهای درسی دانشآموزان را نیز مدیریت کند بطوری که ۴۰ تا ۵۰ هزار دانشآموز با گذشته سه هفته از آغاز سال تحصیلی کتاب دریافت نکردهاند.
مقامات آموزش و پرورش اما معتقدند که «کمبود کتاب درسی» وجود ندارد و دلایل دیگری را برای عدم دریافت کتاب درسی اعلام کردند.
علی لطیفی رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش در اینباره توضیح داده که «در آموزش و پرورش با توجه به اینکه حجم و تعداد دانشآموزان بسیار زیاد است، همیشه درصدهایی را داریم که به دلایل متعدد کتابهای درسی را با تأخیر دریافت میکنند. ثبتنام یک سری از دانشآموزان به هر دلیلی انجام نشده است، بنابراین کتاب هم با تأخیر به دست آنها میرسد البته وقتی این افراد به ما مراجعه میکنند و باید کمک کنیم که ثبتنام آنها قطعی شود.»
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش افزوده که «یک سری از دانشآموزان هم ثبتنام خود را انجام دادهاند اما ثبت سفارش کتاب را موفق نشدند که انجام دهند بنابراین این افرادی که با تاخیر انجام دادند، کتاب هم با تاخیر بدست آنها میرسد.
علی لطیفی همچنین گفته که «بخشی دیگر مدارسی هستند که در ثبت کد مدرسه مشکل دارند، یعنی یا مدرسه تغییر کرده یا کد جدید برای آنها اختصاص داده نشده است. همچنین دسته دیگر دانشآموزانی هستند که ثبت سفارش آنها به صورت موقت انجام شده و اکنون برای ثبت سفارش قطعی شاهد تغییر در وضعیت هستند که چیزی حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار دانشآموز را شامل میشود.»
در این میان «فقر» به عاملی برای عدم درخواست کتاب درسی و حتی ثبتنام نکردن دانشآموزان در مدارس تبدیل شده است. بر اساس جدیدترین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران ۵۵۶ هزار دانشآموز قبل از ورود به مقطع دبیرستان، به دلایلی که اصلیترین آن فقر و محرومیت عنوان شده ناچار به «ترک تحصیل» شدهاند.
این آمار نشان میدهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بیش از ۵۵۶ هزار کودک در سن ۱۵ تا ۱۷ سال از تحصیل بازماندند که ۲۹۵ هزار تن، پسر و ۲۶۱ هزار تن، دختر هستند.
گزارش مرکز آمار ایران همچنین نشان میدهد «نرخ ترک تحصیل» دوره ابتدایی در سال تحصیلی ۹۵ – ۹۶، ۰/۹۹ درصد بوده اما پس از پنج سال، در سال تحصیلی ۱۴۰۱ –۱۴۰۲ به ۱/۲ درصد رسیده و در دوره متوسطه اول نیز ۴/۱۱ درصد بوده که به مرور به ۵/۴۷ درصد رسیده که سیری صعودی را ثبت نشان میدهد.
روزنامه «دنیای اقتصاد» نیز در گزارشی با عنوان «دانشگاه در محاصره فقر» به کاهش آمار ورود به دانشگاهها به دلیل فقر اشاره کرده و نوشته که «دانشگاه زمانی امید بسیاری از مردم از طبقه فرودست تا طبقه متوسط بود برای ارتقای زندگی و رسیدن به چشماندازی روشن. اکنون پس از چهاردهه آموزش عالی دچار چالش جدی شده است. تازهترین آمار وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد، حدود یک میلیون دانشآموز حتی فرم شرکت در کنکور را دریافت نمیکنند.»
رضا نقیزاده مدیر کل برنامهریزی آموزش عالی در گفتگو با «دنیای اقتصاد» کاهش تقاضا برای ورود به دانشگاه به دلائلی از جمله فقر را رد کرده و گفته که «ما با کاهش روبهرو نبودهایم. هر کسی که دیپلم گرفته در کنکور شرکت کرده است. کاهش شرکتکنندگان کنکور ربط مستقیم به جمعیت دانشآموزی کشور دارد.»
روزنامه «دنیای اقتصاد» اما با استناد به آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران نشان داده که «فقر» سبب کاهش تعداد دانشآموزان و افزایش «ترک تحصیل» در کشور شده و به همین دلیل تعداد دانشآموزان نیز کاهش یافته است.
این گزارش افزوده که مرکز آمار ایران درباره نرخ ترک تحصیل دانشآموزان اعلام کرده که در سال تحصیلی ۱۴۰۲ در دوره متوسطه حدود یک میلیون ترک تحصیل داشتیم. به عبارتی از هر پنج دانشآموز یک دانشآموز در ایران ترک تحصیل کرده است. از سوی دیگر آمار دانشجویان در سال تحصیلی ۱۳۹۶- ۱۳۹۵، چهار میلیون و ۷۳ هزار و ۸۲۷نفر بوده که در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ به سه میلیون و ۱۷۳هزار و ۷۷۹ نفر کاهش یافته است.
در ادامه آمده که امسال هم تعداد شرکتکنندگان نسبت به سال گذشته، ۲۴درصد کاهش داشته است. نه تنها کنکور کارشناسی، کنکور ارشد هم با ریزش ۱۲۷هزار نفری در مقایسه با شرکتکنندگان سال پیش مواجه شده است. در همین حال مسوولان از یک میلیون صندلی خالی در دانشگاهها خبر میدهند.
عبدالرسول عمادی، رئیس سابق مرکز سنجش وزارت آموزشوپرورش، کمشدن شرکتکنندگان آموزش عالی را ریشه در شرایط و بحرانهای اقتصادی و تحریمها و فقر میداند. ریشههایی که بررسی آنها ضروری است، چرا که آینده ایران در گرو تصمیمگیریهای امروز است.
همچنین منصور کبکانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی چندی پیش آمارهایی از سهم مدارس و دهکهای اجتماعی در رتبههای زیر ۳ هزار کنکور منتشر کرد که نشان از عمق نابرابری آموزشی در ایران دارد. این آمارها میگوید؛ دهک اول، دوم و سوم که از آنها به عنوان کمبرخوردار یاد میشود، تنها ۲ درصد از صندلی دانشگاههای معتبر را به خودشان اختصاص دادند و دهک ۸، ۹ و ۱۰ که برخوردارترین هستند، توانستند ۸۰ درصد از ۳هزار رتبه اول کشور در کنکور را داشته باشند. در این میان سهم دانشآموزان مدارس غیردولتی ۸۰ درصد بود.
پیشتر نیز انجمن صنفی معلمان استان فارس نیز روز اول مهر در پیامی با عنوان «مهرماه و جاماندگان از مهر»، نوشته بود: بازگشایی مدارس را در حالی آغاز میکنیم که «چندین هزار کودک به دلایلمختلف از تحصیل بازماندهاند و کودکان کار به عنوان «قربانیان کوچک فقر»، از جمله آثار این بازماندگان از تحصیل هستند.