مهدی نوذر – علمای علم سیاست بر این باورند که تمامی حکومتهای توتالیتر یک دشمن فرضی برای خود ایجاد میکنند تا کمبودها و کاستیها و ناتوانیهای خود را در سوء مدیریت اداره کشور بر عهده آن بیاندازند.
حکومتهای توتالیتری نظیر شوروی و کره شمالی مردمان خود را چنان مغزشویی کرده بودند که این توهم ایجاد شده بود اگر رهبران آنها دست از رهبری بردارند کشورهای غربی آنها را نابود خواهند کرد. پس جهت امنیت خود به دامان دیکتاتورها چنگزده و به آنها قدرت میدهند.
جمهوری اسلامی هم از این قاعده مستثنا نیست، از آغاز پیدایش به این مسئله به شدت باور داشت و روحالله خمینی رهبر اصلی جریان دشمن فرضی بر اساس دادههای بالا بود. در این میان، بهترین دشمن فرضی که میتوانست برای مردم مذهبزده ایران بسازد اسرائیل بود چرا که میتوانست با توجه به درگیری شهروندان اسرائیلی که مذهبیهودی دارند با مسلمانان، جانب مسلمانان را گرفته و از غلیان احساسات مذهبی مردم ایران و شعار اسرائیلستیزی کمال بهره را در دشمنسازی ببرد.
در چهل و چهار سال گذشته جمهوری اسلامی با همین سیاست که در اصل، خط قرمز سیاست خارجی نظام محسوب میشود پیش رفت، تا آنجا که شهروندان ایرانی را از سفر به اسرائیل مکان مقدسیهودیان منع کردند و کسانی که از این فرمان تخطی کنند با مجازاتهای سنگینی از جمله اتهامات واهی جاسوسی روبرو شدند و مردم ایران را متحمل خسارات بسیار سنگینی کردند.
با اینهمه از آن زمان که رهبر جمهوری اسلامی تا رئیس جمهوری اسلامی و دیگر مقامات و خطبهخوانان نماز جمعه صحبت از نابودی و محو ۲۵ ساله اسرائیل میکنند، تا وقتی با حماقت محض اعلام میکنند تحریمها کاغذپاره هستند شاهد بودیم که سایه این اظهارات تا امروز بر عرصه سیاسی و دیپلماسی ایران سنگینی میکند.
به جرأت میتوان گفت جمهوریاسلامی در تمام چهل و چهار سال گذشته از معدود رژیمهایی است که همچنان بر سر دادن شعارهای اسرائیلستیزی و آتش زدن پرچم اسرائیل و خصومت با اسرائیل تأکید دارد بطوری که علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی بارها در سخنرانیهایش یادآوری کرده که اگر اسرائیل به سمت غزه یک تیر شلیک کند ما تل آویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم. ولی موضوع قابل توجه این است که جمهوری اسلامی وقتی در مقابل عمل قرار گرفتند و اسرائیل نه یک تیر که غزه را به دلیل حمله تروریستی حماس با خاک یکسان کرد فقط نظارهگرند و حتی از رسانههای رسمی خود بارها اعلام کردند جمهوری اسلامی با هیچ کشوری سر جنگ ندارد و حتی کمک نیابتی هم به طرفین جنگ ارسال نمیکند!
اما حالا چه شده که جمهوری اسلامی رفتارهای تهاجمی، ستیزهجویانه واندیشههای پلید خود را در عمل نادیده گرفته و جا زده است و خود را از هرگونه درگیری مستقیم دور نگه میدارد و دخالتهای غیرمستقیم خود را انکار میکند؟ جواب بسیار ساده است؛ جمهوری اسلامی میداند که با شروع هرگونه جنگ خارجی با توجه به عدم حمایت داخلی از ناحیه مردم قافیه را خواهد باخت و این نظام از هم فرو میپاشد.
و این در حالیست که جمهوری اسلامی در هر جنبش و خیزش مردمی اوباش خود را تا دندان مسلح میکند و طی چند روز صدها انسان بیگناه را میکشد تا موجودیت خود را حفظ کند و در حوزه سیاست خارجی نیز اگر احساس خطر کند به راحتی باورها و ایدئولوژی خود را فراموش میکند، بنابراین اگر دیدید یک روز جمهوری اسلامی از اسرائیل به عنوان کشور دوست و برادر که سالهاست مورد ظلم فلسطینیها قرار گرفته، یاد کرد، چندان تعجب نکنید!
مردم ایران چهل و چهار سال است به برکت اجرای سیاستهای مخرب اقتصادی و سیاسی گذشته تورمهای لجامگسیخته و اقتصاد مقاومتی را تحمل میکنند.
داوید بن گوریون که از وی با عنوان بنیانگذار و اولین نخست وزیر اسرائیل یاد میکنند در کتاب خاطرات خود گفته است که اسرائیل یک اسلحه بسیار کشنده و مخفی دارد و آن اینست که: «جایی ندارد برود!» به همین دلیل برای حفظ موجودیت تا پای جان میجنگد. حالا با وجود تمام تحلیلهای رنگارنگ باید منتظر بود که آیا پس از پایان جنگ با حماس در غزه، اسرائیل به سراغ بقیه تروریستهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی خواهد رفت و یا جمهوری اسلامی با پادرمیانی غرب، اینبار هم قسر در میرود.