حنیف حیدرنژاد- دادگاه تجدید نظر حمید نوری که ۱۱ ژانویه ۲۰۲۳ رسیدگی به درخواست او را آغاز کرده بود، در روزهای دوشنبه، سهشنبه و چهارشنبه (ششم، هفتم و هشتم نوامبر ۲۰۲۳) جلسات پایانی خود را برگزار کرد. این دادگاه قرار است ۱۹ دسامبر برابر با ۲۸ آذرماه امسال حکم خود را صادر کند.
افکار عمومی ایرانیان عمدتا از طریق انتشار پستهای شاکیان و شاهدین پرونده حمید نوری یا از طریق گفتگوی آنها با رسانههای اینترنتی و یا از طریق کلابهاوس و کانالهای محدود در شبکههای اجتماعی در جریان وقایع این دادگاه قرار داشته و رسانههای بزرگ با امکانات بیشتر، توجه قابل اعتنا به این دادگاه نشان ندادهاند.
در پایان جلسات دادگاه تجدید نظر حمید نوری در ۸ نوامبر ۲۰۲۳ و بعد از اینکه ایرج مصداقی، شاکی اصلی این دادگاه در یک پست در شبکههای اجتماعی و در یک گفتگو با تلویزیون اینترنتی «میهن تیوی» رویکرد تلویزیونهای فارسیزبان، به ویژه «ایران اینترنشنال» را مورد انتقاد قراد داد، خبرنگار این تلویزیون با یک روز تاخیر، روز نهم نوامبر در راهرو خالی دادگاه حاضر شد و در مورد آن گزارش داد.
در همین ارتباط چند پرسش مطرح است:
– چرا همه تلویزیونها و رسانههای فارسیزبان به دادگاه تجدید نظر حمید نوری توجه لازم را نشان ندادند؟
– چرا تلویزیون «ایران اینترنشنال» با یک روز تأخیر در مورد دادگاهی با این اهمیت گزارش داد، در حالی که میتوانست روز قبل، یعنی در آخرین جلسه این دادگاه در محل حاضر شده و از همانجا گزارش دهد؟
– اگر تلویزیون «ایران اینترنشنال» یا دیگر رسانههای فارسیزبان بزرگ با برخی از شاکیان و شاهدین مشکل داشته و مایل به گفتگو با آنها نیستند، پاسخ آنها به رعایت معیارهای حرفهای روزنامهنگاری چیست؟ پاسخ آنها به حق مخاطبین برای مطلع شدن از اخبار و وقایع چیست؟ چرا آنها با دادستان یا وکلای شاهدین و شاکیان مصاحبه نکرده و چرا اساسا در طول برگزاری دادگاه تجدید نظر در جلسات آن حضور نداشتند؟ آنها میتوانستند به شیوههای مختلف وقایع دادگاه را گزارش داده و ایرانیان را در جریان یک تجربه ارزشمند حقوق بشری در رابطه با محاکمهی آمرین و عاملین یکی از فجیعترین جنایتهای جمهوری اسلامی یا آنها که در این جنایت مشارکت داشتهاند قرار دهند.
این نحوه اطلاعرسانی، ادعای این رسانهها را مبنی بر «حرفهای» و «مستقل» بودن را بیش از پیش به زیر علامت سوال میبرد.
شاید این رسانهها به دلایل مختلف مایل نباشند با ایرج مصداقی گفتگو کرده یا «تریبون» در اختیار او قرار دهند. اگر این حدس را بپذیریم، آنوقت این پرسش مطرح میشود که آیا رسانههای فارسیزبان مجازند به دلیل آنکه مایل نیستند با یک «شخص» گفتگو کنند، یک «موضوع» با اهمیت مانند دادگاه تجدید نظر حمید نوری را از برنامه خبری خود حذف کنند؟ چنین سیاستگذاری ناشی از کار غیرحرفهای و بیانگر ناتوانی این رسانهها و سیاستگذاران آنها در تشخیص اهمیت و اولویت موضوعاتی است که در مبارزه مردم ایران برای رسیدن به دمکراسی و دستیابی به اطلاعرسانی موثق و حرفهای مهم هستند.
روزی که دور نیست همدستان حمید نوری در دادگاههای یک ایران سکولار و دموکراتیک محاکمه خواهند شد. قدردان ایرج مصداقی و همکارانش هستم که با دادگاهی کردن نوری، مرهمی بر زخم مادران داغدار نهاده و گامی بلند برای جنبش دادخواهی ایرانیان برداشتهاند. pic.twitter.com/a6mSMXPMej
— Reza Pahlavi (@PahlaviReza) August 12, 2021
میتوان با ایرج مصداقی به عنوان یک شخص موافق یا مخالف بود، رسانهها میتوانند به دلایل مختلف مایل به گفتگو با او نباشند، اما جدا از «شخص» ایرج مصداقی، او به عنوان یک زندانی سیاسی سابق، یک دادخواه، یک پژوهشگر حقوق بشر و یک تحلیلگر سیاسی و فردی که با تلاشهایش دستگیری و دادگاه حمید نوری را ممکن ساخته غیرقابل حذف است. تاکید بر نقش او در دستگیری و به محاکمه کشاندن حمید نوری، تاکید بر یک واقعیت انکارناپذیر است. میتوان از اطلاعات و تجارب و دانستههای ایرج مصداقی در دادخواهی و مبارزه علیه جمهوری اسلامی و علیه هر نوع تفکر توتالیتر و بنیادگرایانهی دیگر که در بین نیروهای سیاسی ایرانی وجود دارد کمک گرفت.
جدا از ایرج مصداقی، در جریان دادگاه حمید نوری و در امر دادخواهی میتوان با بسیاری از افراد دیگر که در این حوزه فعال هستند گفتگو کرد. تا آنجا که به دادگاه حمید نوری مربوط میشود وکلای شاهدین و شاکیان و نیز دادستانها و برخی حقوقدانان ایرانی فعال در این موضوع نیز میتوانند مورد پرسش یا گفتگو قرار بگیرند. تا آنجا که به دایره اختیارات رسانههای فارسیزبان بر میگردد، آنها گزینههای مختلف و متنوعی در اختیار داشتند تا بتوانند مخاطبان خود را در جریان وقایع دادگاه تجدید نظر حمید نوری قرار دهند.
به این ترتیب این پرسش یکبار دیگر مطرح میشود که: کوتاهی و عدم حساسیت آنها در مورد خبررسانی و گزارش دادن در مورد این دادگاه ناشی از چیست؟ آیا به عدم حساسیت آنها در سیاستگذاریها و تشخیص اولویتها بر میگردد یا ناشی از جهتگیریهای خاص سیاسی آنهاست؟
تجربه سالیان گذشته نشان میدهد در صورت عدم شفافیت یا پاسخگوئی این رسانهها، مخاطبان آنها از درک و توان لازم برای تجزیه و تحلیل مسائل برخوردار بوده و پس از مدتی با دوری از این رسانهها، بیاعتباری آنها را بیشتر آشکار خواهند کرد.