فیروزه نوردستروم- استقرار مأموران مزدبگیر به شکل نیابتیهای داخل و خارج درواقع «پروتکل غیررسمی» برای نپذیرفتن مسئولیت در قبال اقدامات آنان است که سالهاست توسط جمهوری اسلامی به کار گرفته شد و به سود آن پاسخ مساعد نیز داده است.
به کار گرفتن نیابتیهای داخلی که هیچ نهادی حاضر نیست آنها را گردن بگیرد از جمله در زمینه حجاب اجباری در ماههای اخیر ابعاد گستردهتری یافته است. «حجاببانها» و «سفیران هدایت» که در متروها جهت تحمیل و تذکر پوشش مورد قبول حکومت مستقر شدهاند، در پی لایحه عفاف و حجاب صورت گرفته که اگرچه هنوز به تصویب نهایی و تأیید شورای نگهبان نرسیده اما در عمل اجرا میشود.
نخستین بار در امرداد ۱۴۰۲ اخباری مبنی بر تصمیم علیرضا زاکانی شهردار تهران برای استخدام ۴۰۰ نیروی یگان حفاظت شهرداری با عنوان «حجاببان» با حقوق ۱۲ میلیون تومانی منتشر شد. چند ماه بعد شهردار تهران در ادعایی متناقض با اظهارات پیشین خود در واکنش به افزایش حضور حجاببانها در اماکن عمومی گفت که این تذکرها «خودجوش» هستند و «اگر کسی در مترو بخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، آیا می توانیم بگوییم این کار را انجام ندهد؟»
سردار احمد وحیدی وزیر کشور دولت سیزدهم نیز از جمله نخستین مقاماتی است که به حضور حجاببانها در مترو واکنش نشان داد و ادعا کرد: «ما مجوز خاصی برای این کار ندادیم و تحت امر معروف و نهی از منکر ظاهرا توسط گروههای مردمی انجام میشود.»
«حجاببانها» و «سفیران هدایت» چه کسانی هستند؟ قرار است به چه افراد و چه نهادهایی پاسخ دهند؟ ساز و کار قانونی نظارت بر آنها چیست؟ کیهان لندن این پرسشها را با دو روزنامهنگار و کارشناس علوم سیاسی ساکن ایران در میان گذاشته و جویای نظر آنها شده است.
امیر روزنامهنگار حوزه سیاسی و دانشجوی ارشد علوم سیاسی ساکن تهران معتقد است: «حجاببانها نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی هستند، جمهوری اسلامی هربار که بخواهد مسئولیت افتضاحاتی را که مرتکب میشود گردن نگیرد، چه در داخل چه در خارج، سعی میکند با عناصر نیابتی خود کار را پیش ببرد چون سعی میکند از فشار افکار عمومی دور باشد و وجهه به اصطلاح مردمی مورد ادعای خود را تا حدی حفظ کند.»
از او میپرسم چرا حکومت مسئولیت حجاببانها را گردن نمیگیرد؟ میگوید: «جمهوری اسلامی۴ دهه است که با این روش در کشور حکومت میکند؛ به پدیده لباسشخصیها نگاه کنید که نطفه و پایه تدوین نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی هستند. نیروهای نیابتی داخل زیر عنوان لباسشخصیها هر کاری میکردند که بعدها عنوان «خودسر» به آنها دادند مثل ضارب حجاریان که از طرف خودشان بود ولی گفتند که خودسر بود و مسئولیت ترور حجاریان را نپذیرفتند؛ بعد هم همان ضارب به سمتهای سیاسی بسیار مهمی در داخل جمهوری اسلامی رسید.»
مهدی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی هم نظری مشابه دارد: «اینها پروژه نیروهای نیابتی را الگوی تشکیل گروههای نیابتی در خارج کشور نیز قرار دادند؛ مثلاً در سال ۸۸ که لباسشخصیها به خانه میرحسین موسوی یا کروبی حمله کردند حکومت ادعا کرد اینها نیروهای مردمی هستند و ارتباطی به حکومت و نظام ندارند، در خارج هم وقتی به سفارتخانههای خارجی در عراق و کشورهای دیگر حمله میشود یا مثلاً نفتکشی را مورد هدف قرار میدهند یا موشکپرانیهایی انجام میشود، جمهوری اسلامی ادعا میکند به ما ارتباطی ندارد در صورتی که تسلیحات متعلق به آنست، پروژه و برنامه از آنست، تأمین مالی از آنست؛ ولی چون رژیم را مستقیم مورد سؤال قرار نمیدهد، از خودش رفع مسئولیت میکند. نیابتیهای داخل و خارج درواقع «پروتکل غیررسمی رفع مسئولیت» انواع اقدامات غیرقانونی در عرصههای داخلی و بینالمللی هستند که جمهوری اسلامی مرتکب میشود.»
او اضافه میکند: «در موضوع حجاببانها نیز همینطور است، اینها بعد از وقایع شهریور سال ۱۴۰۱ که با بگیر و ببندهای گشت ارشاد شروع شد و بعد خیزش سراسری شکل گرفت، الان آمدهاند برای اینکه شکل و شمایل این موضوع را از رسمیت دولتی و حکومتی خارج کنند حجاببانها را آوردهاند زیر عنوان «نیروهای مردمی»؛ حکومت درواقع مسئولیت آنها را گردن نمیگیرد. وزیر کشور و بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی بارها اعلام کردهاند که اینها نه حقوقی دریافت میکنند و نه زیرمجموعه ما هستند! حالا تصور کنید به محض اینکه یک نفر با این حجاببانها درگیر شود یا آسیبی به اینها بزند یک لشکر از نیروهای امنیتی برای بازداشت یا شناسایی فرد آسیبزننده گسیل میشوند! پس اینها حمایت و عقبه حمایت حکومتی دارند؛ اینها به راحتی وارد عرصه اشتغال میشوند، به کار گرفته میشوند، به آنها گفته میشود: از حمایت حکومت برخوردار هستید اما این حمایتها رسمی نیست و ما اعلام میکنیم شما نیروهای مردمی هستید!»
از امیر میپرسم پیشینهی این حجاببانها به کجا و چه فعالیتهایی میرسد؟ میگوید: «حجاببانها به خانوادههای وابسته به گروههای سازماندهی شده در مساجد، هیأتها و تکایا هستند. اینها در بدنه خود حاکمیت قرار دارند؛ نیروهای زبده و عملیاتی در میدانهای نبرد نیستند ولی یکسری دورههای دفاع شخصی و رزمی دیدهاند.»
او اضافه میکند: «در همه تظاهراتهایی که از ۸۸ به بعد انجام شده گفته شد یکسری از این افراد و یکسری نیروهای خارجی عرب و مزدوران غیرایرانی دیده شده که مردم را سرکوب میکردند. اما این حجاببانها نیروهای فکری و غیرعملیاتی حاکمیت هستند که ظاهرا باید به تذکر زبانی بسنده کنند و حکم بازداشت شهروندان را هم ندارند. بقیه کار در اختیار بخشی از نیروی عملیاتی است که از برخورد این افراد با شهروندان فیلم و عکس میگیرد و افراد را تعقیب یا بازداشت میکنند.»
مهدی نیز این افراد را خروجی مدارس مذهبی، حوزههای علمیه، بسیج مساجد، دانشگاهها و کانونهای مذهبی در سراسر کشور میداند و میگوید: «اینها با نظامهای تشویق و پاداش روبرو هستند؛ برای رسیدن به آنچه به آنها وعده داده میشود قطعاً از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. بخش عمدهای از این افراد، هرچند یکسری دورههای ابتدایی را سپری میکنند ولی بخش زیادی از آنان نیروهای اغلب جوان دانشجو و طلبه هستند که تحت تأثیر نگرشهای ایدئولوژیک وارد این میدان شدهاند؛ البته منافع اقتصادی هم دخیل است. به هر حال کسی که از صبح تا شب در خیابان یا مترو میایستد و مزاحم زنان و دختران میشود طبعا مبالغ نسبتاً قابل توجهی دریافت میکند. سهمیههای مناسب شغلی برای خودشان یا اعضای خانوادهشان در نظر گرفته میشود. اینها عوامل تشویقی هستند برای این افراد در کنار مسائل ایدئولوژیک که به آن پایبندند؛ حکومت هم نیروی لازم را برای به نمایش درآوردن و قدرت نمایی نرم با این افراد را در عرصه عمومی دارد تا نشان دهد نیروهای انقلابی طرفدار نظام هنوز وجود دارند و در صحنه هستند.»
امیر روزنامهنگار نیز با اشاره به اینکه «حجاببانها برعکس تصاویری که در راهپیماییها میبینیم چندان متمرکز نیستند» توضیح میدهد: « شاید تعداد آنها خیلی به چشم نیاید ولی نمادی از اعلام حضور حکومت در عرصه است که ما عقب نکشیدیم و همچنان طبق گذشته ادامه میدهیم. ولی برای برداشتن فشار از روی دوش حکومت و کاهش بدبینی مردم نسبت به حکومت، ادعا میکند اینها به ما ارتباطی ندارند و نیروهای مردمی هستند.»
وی که با چند نفر از این حجاببانها صحبت کرده اضافه میکند: «مراکز سازماندهی اینها بیشتر مساجد و هیئتها است. یکی از ویژگی آنها عدم آموزش برای درگیری فیزیکی است اما به لحاظ رزمی افراد آموزشدیدهای هستند، اغلب این افراد زندگی سطح پایینی ندارند چون از نظر مالی تأمین میشوند، بخش زیادی از این افراد، ذوبشدگان در ایدئولوژی و گفتمان نظام هستند که پای ثابت انتخابات فرمایشی و صف اول تجمعات و فراخوانهای داخلی حکومتی نیز قرار دارند. درواقع هستههای میانی نیروهای مقاومت و بسیج سراسر کشور به شمار میروند. با این استدلال وارد کارزار برخورد با مردم شدهاند که به آنها گفته شده الان زمان مقابله با عوامل دشمن در جبهه است منتهی در جبهه فرهنگی. مزایای بسیاری برای این افراد در نظر گرفته شده مثل ورود به دانشگاه یا مشاغل دولتی با حقوق بالا، در واقع چینش ساختار در این حکومت به نحوی است که افراد در خدمت نظام از جمله همین حجاببانها همه نوع مزایا سهمیه و امکانات را در اختیار دارند تا همچنان در خدمت نظام بمانند.»
مهدی تحلیلگر علوم سیاسی هم معتقد است: «جمهوری اسلامی برای کاستن از فشار مردم در داخل مجبور است که مسئولیت اقدامات یکسری افراد سازماندهی شده در خیابانها و اماکن عمومی را قبول نکند و ادعا کند که اینها نیروهای مردمی هستند که اگر یک زمان اتفاقی مثل کشته شدن مهسا امینی رخ داد و منجر به درگیریهای گسترده شد اعلام کند به ما ارتباطی نداشته یا مدتهاست که در این ماجراها دخالتی نداریم، فقط اعلام میکنیم که قانون باید رعایت شود و اگر کسی تذکری داده یا امر به معروف انجام داده نیروی مردمی خودجوش هستند که ارتباطی به ما ندارند! مزیت این اقدام برای حکومت، قابل تصور است. حکومت از خود رفع مسئولیت میکند، پس این نیروهای نیابتی داخلی کمک میکنند به حفظ وضع موجود یا پیشبرد وضعیتی که عامه و اکثریت جامعه آن را قبول ندارند. ولی حجاببانها و سفیران هدایت زیر عنوان نیروهای مردمی و خودجوش به کار گرفته میشوند تا هم فشار از روی حکومت برداشته شود و هم پروژه سرکوب به نفع حکومت پیش برود.»
امیر روزنامهنگار اضافه میکند: «ما و خیل عظیمی از جامعه میدانیم که اینها درآمدهای خوبی دارند و درآمدی که برایشان در نظر گرفته میشود از همان بودجههای پنهانی است که خیلیها از آن بیخبرند، نه رسانه و نه محافل نظارت مردمی اطلاع ندارند که این افراد چه حقوقهایی دریافت میکنند، همینکه مثلاً یک نهاد اعلام کرده که اینها ماهانه ۱۲ میلیون تومان دریافت میکنند و همزمان مطرح میشود که در شهرداری ۱۷ هزار میلیارد تومان گم شده، بدون سند و حساب و کتاب، یعنی هیچکس اطلاع ندارد که این مبلغ کجاست و کجا خرج شده، هیچکس هم تحقیق و تفحص نمیکند. به هر حال این ارقام دارد در جاهایی هزینه میشود که میتواند مثلا برای حجاببانها و آمران به معروف بوده باشد! این بخش، نقاط تاریکی از فعالیتهای شهرداری تهران است که من نام آن را میگذارم «بودجههای تاریک» مسلم است که این حجاببانها و آمران به معروف، حقوقهای بالایی دریافت میکنند. اگر حقوق خوبی دریافت نکنند برای درگیری لفظی با مردم اصلاً وقت نمیگذراند، منظورم این نیست که این افراد به صورت خودجوش و مردمی وارد عمل میشوند ولی آن عقبه و بستر ایدئولوژیک فکری را دارند که بتوانند با مردم مقابله کنند چون اگر این پیشینه را نداشته باشند نمیتوانند وارد این موضوع شوند و محض رضای خدا هم کاری انجام نمیدهند. قطعاً حقوقهای خیلی خوبی دریافت میکنند و وعدههای خوبی از لحاظ پرداخت و پاداش به آنها داده میشود.»