منصور کشفی – امروز که میهن ما ایران، یکی از حساسترین و مهمترین لحظات تاریخی خود را طی میکند، فقر، گرسنگی ورشکستگی بر پیکر ملت و میهنمان تازیانه میزند مردم مبارز ایران با هم با این کاستیها، ظلم و جور و استبداد مشغول مبارزه هستند. البته منظور مردم ایران کنار گذاشتن رژیم جمهوری اسلامی و مجموعه و حکومت مذهبی است. ایجاد و برقراری حکومت مردمسالار و دموکرات مسئولیتی بس گران و سنگین تاریخ بر عهده یکایک ما گذارده است. و بیشک سرآغاز این راه نیازمند یک اتحاد ملی است.
برای رسیدن به این هدف مقدس یعنی تأمین و داشتن آزادی و عدالت اجتماعی و احیای مجدد پایه اساسی فرهنگ ملی ایران و استقرار حاکمیت قانون و حکومت مردمسالار در ایران باید متحد شد. ایجاد این اتحاد ملی در میان باورهای سیاسی و گروههای گوناگون مخالف رژیم اشغالگر اسلامی امری اساسی و تنها ضامن نجات ایران است.
اما متأسفانه در حال حاضر اجنبی و بیگانه از جمله حکومتهای روسیه و چین با هم در حمایت از نظام اشغالگر اسلامی، ایران عزیز ما را دوباره دستخوش مخاطره بس عمیق کردهاند. به خصوص روسیه و چین با انواع قراردادهای بلندمدت با جمهوری اسلامی. از همین رو این خیزش مردمی و شروع انقلاب ملی که در ایران شکل گرفته میبایست به سرنگونی جمهوری اسلام و جایگزینی حکومتی بیانجامد که حداقل مدافع منافع ملی ایران باشد. ایران به عنوان یکی از دارندگان بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان میتواند دوباره در شاهراه ترقی حرکت نماید و هم نیازمندیهای مردم خود را تامین کند و البته در معادلات منطقهای و جهانی هم نه با جنگ، و نه تروریسم و شبهنظامیان نیابتی و انواع تهدیدها علیه کشورهای همسایه اطراف خود نقش بازی کند. در این میان وزیر نفت جمهوری اسلامی، جواد اوجی، پیشتر از خرید بیست میلیون تن غلات شامل گندم از روسیه خبر داده بود و مدتها پیش نیز اعلام شده بود که تجارت دوجانبه جمهوری اسلامی و کشور روسیه ده برابر شده است.
به هر حال این پسماندگان استعمار به نام جمهوری اسلامی سرزمین پاک ما را به خاک و خون کشیدهاند در صورتی که ایرانیان در ۲۶۰۰ سال پیش برای اولین بار توسط کوروش کبیر قانون اساسی حقوق بشر را به بشریت تقدیم کردهاند اما در حال حاضر این خودکامگان سفاک که فقط تعلیم یافته مکتب دنیاپرستی هستند خاطره هجوم پابرهنگان مهاجمان بیش از ۱۴۰۰ سال را پیش زنده کردهاند. آن روزها اگر از زردشت پاک سخن میگفتی متاسفانه سرت به وسیله تیغ از تن جدا میشد. امروز هم اگر در داخل کشور آشکارا از وطن و وطنپرستی سخن بگویید سینهتان هدف گلولههای ناخلفان یعنی سپاه پاسداران رژیم اشغالگر اسلامی قرار خواهد گرفت.
رضاشاه بزرگ رادمردی که تاریخ کهن دیار ایران هرگز فراموشش نخواهد کرد، نه تنها سازنده ایران نوین بود بلکه اگر او نمیبود کشور ایرانی نیز امروز نبود. رضاشاه بزرگ که تمام وجودش انباشته از عشق به ایران بود، روزی که در جوانی وارد قزاقخانه (سربازخانه) شد تا به کشور عزیزش ایران خدمت کند از کشور ایران نامی بیش باقی نمانده بود؛ بیش از یک سوم جنوب ایران مستعمره امپراتوری انگلیس بود که بطور رسمی در دفتر مستعمرات این کشور ثبت شده بود و همچنین پیش از یک سوم شمال ایران هم مستعمره روسیه تزاری شده بود؛ فقط یک حاشیه در این میان زیر کنترل دولت ناتوان قاجاریه بود که درواقع به وسیله ملایان مذهبی مفتخور به صورت ملوک الطوایفی یا خانسالاری اداره میشد و اکثریت ملت ایران هم رعایای قاجار و خانسالارها محسوب میشدند که در عمق تنگدستی بسر میبردند.
در این موقع فقر و بیماریهای گوناگون از جمله اعتیاد به مواد مخدر بسیار در سراسر کشور وجود داشت و متاسفانه مردم هنوز به ناچار به اصطلاح زندگی میکردند؛ این بود ایرانی که رضاخان سردار سپه پیش از صد سال پیش تحویل گرفت. در تاریخ مدون ایران از زمان کوروش بزرگ تا کنون حدود ۲۴ سلسله در ایران پادشاهی کردهاند که بیشتر آنها ایرانپرست و خدمتگزار ملت ایران بودند ولی متأسفانه هیچ سلسلهای در این ۲۵ سده بدون خون و خونریزی و کشتار به پادشاهی نرسید. فقط رضاشاه بزرگ سردودمان سلسله پهلوی بود که بدون خونریزی در کشور ایران مراتب سردار سپه و نخست وزیری را طی کرد و سرانجام با رأی مجلس مشروطه یعنی رأی ملت ایران به پادشاهی رسید. این رادمرد بزرگ ایرانزمین نه تنها اجازه نداد خونی ریخته شود یا به کسی آسیب برسد بلکه وزرای قاجار را هم دعوت به همکاری کرد. ایران تا قبل از رضاشاه بزرگ بسیار فقیر و ورشکسته بود و اکثر پادشاهان سلسله قاجار از جمله محمدعلی شاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمدشاه ماهیانه از طریق سفارت انگلیس در تهران حقوق دریافت میکردند. رضاشاه بزرگ از همان روز اول برای پایهگذاری ایران نوین شروع به کار کرد. البته نخستین تصمیم او امنیت سراسری کشور بود که پایه و اساس پیشرفت را برقرار کرد؛ با ایجاد مشاغل در کشور طبقه متوسط زندگی در ایران به وجود آمد و به تدریج با بسیاری خدمات دیگر در طول ۱۶ سال پادشاهی با کوششهای خستگیناپذیر کشور را چندین قرن پیش برد.
رضاشاه بزرگ هرگز مانند پادشاهان قاجار حتی یکبار هم به اروپا سفر نکرد ولی در عوض جوانان ایران را سالیانه به صورت دانشجو دسته دسته برای تحصیل علوم و سپس خدمت به کشور ایران عازم اروپا ساخت تا پس از فرا گرفتن دانش و آموختن حرفه برگشته و به کشور عزیزشان ایران خدمت کنند.
ولی نورانیترین ستاره در آسمان خدمات رضاشاه بزرگ این بود که افکار و اعمال او (شخصیت) مردم ایران را به وجود آورد. باید اشاره کنم که تا قبل از آمدن رضاشاه بزرگ مردم کوچه و بازار فکر میکردند و حتی معتقد بودند که سرنوشت ملت و کشور ایران در دست و کنترل سفارتخانههای روسیه و انگلستان است. نزدیک به دهها سال بود که مردم ایران درباره زندگی روزمره خود حق تصمیمگیری نداشتند و معروف بود اگر مشکلی برای مقامات دولتی پیش میآمد میرفتند سفارتخانه انگلستان و روسیه بست مینشستند تا بیگانگانی چون روس و انگلیس برای حل مشکلات روزمره کشور تصمیم بگیرند. ولی رضاشاه بزرگ این روش را وقتی به مقام نخست وزیری رسید ممنوع کرد و البته ملت ایران را به تدریج از خواب صدها ساله بیدار نمود.
در اواخر زمان دولت قاجار وقتی وثوقالدوله نخست وزیر احمد شاه قاجار با حمایت و فتوای روحانیون سند مستمره شدن کشور ایران را با لرد کروزان نماینده امپرانوری انگلیس امضا میکند بلافاصله یک فرمانده ساده و گمنام نظامی ولی وطنپرست به نام رضاخان قزاق در سوم اسفند ۱۲۹۹ وارد تهران میشود و به نام سردار سپه قدرت دولت قاجار را به دست میگیرد. اولین اعلامیههایی که از طرف سردار سپه منتشر میشود بیاعتبار بودن قرارداد وثوقالدوله و نمایندگان دولت انگلستان بود که بدون تردید سند استعمار و نابودی کشور ایران محسوب میشد ولی با ظهور این رادمرد وطنپرست خواستههای مشروطهخواهان برآورده شد. دیوار بلند واپسگرائی به دست رضاشاه بزرگ فرو ریخت. ایرانیان به خواب رفته در اعصار و محبوس در بندهای ایدئولوژی دینی ناگهان بیدار شدند. بعد از قرنها غفلت و بیخبری سرداری وطنپرست در ایران عقب نگه داشته شده و منجمد پدیدار شد که از ایراندوستی صحبت میکرد؛ از یکپارچگی ایران سخن میگفت؛ به مدرنیته و پیشرفت کشور میاندیشید؛ از آزادی زنان بَرده شده ایران نوید میداد؛ از خرافات و نفوذ آخوندها که عامل بزرگ عقبماندگی ایرانیان بود روگردان بود و از جدایی باورهای دینی از حکومت نوید میداد و به ایجاد دادگستری مدرن و آموزش و پرورش عالی افتخار میکرد و هرگز در راه استقلال و شوکت ایرانزمین کوتاه نیامد.
بانوان ایران با خدمات وی از بردگی درآورده شدند و دریافتند که آنان نیز در ساختن ایران نوین سهیم هستند و حق دارند خودشان تصمیم بگیرند ولی بعد از این تصمیم میهندوستانه رضاشاه بزرگ در اولین نوروز تسلط تازیپرستان بر ایران، آخوند خمینی نوروز باستانی را جشن مجوسان نامید و گفت نوروز گناه است؛ ایرانیان گناهکارند؛ آنها که دم از ملیت میزنند همه دشمنان اسلام هستند؛ آنها که صحبت از هویت ایرانی میکنند همه خائن و محارب با خدا و مفسد فی الارضاند. خمینی بیوطن همچنین گفت «آنها حتی احتیاج به محاکمه ندارند بکشید آنها را که اسلام عزیز نیازمند به خون است.»
امیدوارم که به همت ملت غیور و مبارزه ایران و نقش شاهزاده رضا پهلوی، سال پیش رو سال آزادی ملت زجردیده ایران باشد.
*دکتر منصور کشفی تحصیلات خود را در رشته زمینشناسی نفت با اخذ درجه دکترا از دانشگاه ایالتی میشیگان به پایان رسانده است. وی در گذشته استاد و رئیس بخش زمینشناسی دانشگاه پهلوی و زمینشناس ارشد شرکت ملی نفت ایران بوده و اکنون در دانشگاه تگزاس تدریس میکند. منصور کشفی پیش از صد مقاله و کتاب در مورد زمینشناسی ایران و اکتشاف نفت تألیف کرده و عضو برجسته سازمان زمینشناسان آمریکا و انجمن زمینشناسان نفت آمریکا است. نام منصور کشفی در کتاب مشهور «کی کیست» در آمریکا و در دنیا و همچنین در کتاب معتبر مرکز بیوگرافی بینالمللی کمبریج انگلستان (IBC) تحت عنوان دانشمندان برجسته قرن بیستم ثبت شده است. او در امر اکتشاف نفت، به ویژه در ایران، بیش از ۵۰ سال تجربه دارد. دکتر کشفی همچنین مسئول گروه انرژیهای فسیلی در پروژه ققنوس نخستین اندیشکده ایرانی در آمریکاست.