بررسی شاخصهای مهم آب و هواشناسی کشور نشان میدهد، میانگین بارش کل کشور در سه ماهه تابستان نسبت به تابستان سال گذشته ۵۶ درصد و نسبت به میانگین بارش بلندمدت تابستان ۲۲ درصد کاهش داشته است.
در سال آبی ۰۲-۱۴۰۱ (ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۱ تا آخر شهریورماه سال ۱۴۰۲) نیز میزان بارش دریافتی نسبت به سال آبی گذشته ۴ درصد افزایش و نسبت به میانگین بلندمدت ۱۴ درصد کاهش داشته است.
سدهای واقع در استان گلستان و داراب (شهرستان واقع در استان فارس) عملا خالی بوده و ذخیره آنها صفر است. همچنین وضعیت سدهای دوستی و طرق در استان خراسان رضوی با حدود ۸ درصد پرشدگی بحرانی ارزیابی میشود.
روزنامه «اعتماد» با انتشار گزارشی درباره وضعیت آبی کشور نوشته که وقوع خشکسالی در کشورهای همسایه شرقی ازجمله افغانستان در کنار برخی اقدامات سازههای این کشور روی رودخانه هیرمند، موجب کاهش چشمگیر آورد این رودخانه شده و با توجه به وابستگی منابع آب استانهای شرقی به ویژه سیستان و بلوچستان به آب ورودی از رودخانه هیرمند، تأمین آب این مناطق با چالشهای جدی مواجه شده است.
این گزارش افزوده که علاوه بر مشکلات مربوط به آب شرب، عدم تامین حقابههای زیست محیطی، باعث ایجاد کانونهای گردوغبار در این مناطق شده و در کنار کمبود جدی آب شرب، زندگی مردم را با چالشهای بسیاری مواجه کرده است.
خبرگزاری «مهر» روز پنجشنبه سی ام آذر، با اشاره به خشکسالی مطلق در جنوب کرمان نوشت که باتلاق جازموریان به بیابانی بی آب و علف تبدیل شده است.
در این گزارش تأکید شد که بستر باتلاق جازموریان به کلی خشکیده و به بیابانی تبدیل شده که در آن شترهای عشایر چرا میکنند. به نوشته «مهر» از ۳۵ هزار و ۳۹۰ کیلومترمربع وسعت این باتلاق حتی یک مترمربع نیز آب ندارد.
سدسازی بر روی هلیلرود مهمترین عامل خشتکی باتلاق جازموریان به عنوان بزرگترین حوزه آبریز استان کرمان بوده و منجر به مرگ گونههای جانوری شده است.
روزنامه «جوان» در اینباره نوشته که آبگیری سد جیرفت روی رودخانه مهم هلیلرود در سال ۱۳۷۰ تالاب جازموریان را به حاشیه برد؛ یعنی عملاً رود خانه هلیلرود در پایین دست سد جیرفت تبدیل به یک رودخانه غیر دائمی شد و اثر جدی بر وضعیت جازموریان گذاشت. خشکی تالاب جازموریان در ۱۵ سال اخیر باعث و بانی بخشی از فرونشستهای دشتی در جنوب شرق کشور شدهاست. این تالاب در یک دهه اخیر تبدیل به یکی از بزرگترین کانونهای گرد و غبار در جنوب شرق کشور شده است که هنوز میتواند مشکلات بیشتری به وجود بیاورد.
وضعیت دیگر دریاچهها و تالابهای ایران نیز در پی سیاستهای نادرست آبی بحرانی است. معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان روز ۱۷ خرداد امسال از خشک شدن «صد در صد» تالاب گاوخونی خبر داده بود. او گفته بود که تنها دو یا سه درصد از قسمت شمالی تالاب کمی مرطوب است.
شمارش معکوس برای مرگ دریاچه ارومیه؛ نابودی بزرگترین دریاچه کشور حاصل تباهکاری و ناکارآمدی
آخرین تصاویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه نیز نشان میدهد که در طول یک سال گذشته آب این دریاچه حدود ۸۰ درصد خشک شده و حالا فقط چهار درصد از سطح آب دریاچه باقی مانده است. این تصاویر تکاندهنده بیانگر مرگ بزرگترین دریاچه ایران و ششمین دریاچه آب شور جهان است.
این تصاویر تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۴ تا سال ۱۴۰۲ را منتشر و نشان داده بود این دریاچهی پُرآب چگونه به شورهزاری بزرگ تبدیل شده است.
بر اساس این تصاویر، وضعیت سطح آب دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ روندی نوسانی را طی کرده اما طی چهار سال گذشته مسیری رو به پایان در پیش گرفته و به نظر میرسد دیگر امیدی به احیای آن نیست. همچنین در آبان ۱۴۰۰ حدود ۹۰۰ کیلومترمربع از سطح آب دریاچه کاسته شده و در آبان ۱۴۰۱، سطح آب دریاچه به کمتر از ۸۸۰ کیلومترمربع رسیده است.
آخرین نتایج رصد وضعیت دریاچه ارومیه نشان میداد که طی ۲۵ سال گذشته و از سال ۱۳۷۷ تا کنون به میزان ۹۷ درصد از سطح آب دریاچه ارومیه کاسته شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز هفته گذشته در گزارشی اعلام کرده فرونشست زمین از مسائل چالشبرانگیز کشور است و بیش از نیمی از استانهای ایران و بیش از ۳۵ درصد جمعیت کشور با خطر بالای این پدیده روبرو هستند.
در این گزارش آمده بود بر اساس اطلاعات سال ۱۳۹۸، هژده استان کشور دارای محدودههایی با خطر بالای فرونشست زمین هستند و فرونشست در ایران با نرخ بیش از ۵ برابر متوسط جهانی رخ میدهد. همچنین بیش از ۳۵ درصد از جمعیت کل کشور در معرض خطر این پدیده قرار دارند که برخلاف وقایعی مانند سیل و زلزله آثار محسوس و لحظهای برجای نمیگذارد و پیامدهای آن با وجود خسارتبار بودن به دلیل پایینبودن سرعت وقوع و بروز نیافتن وجوه خارجی مشخص به راحتی قابل شناسایی نیستند.
دشتهای ایران اسیر بیتدبیری؛ فرونشست زمین ۳۵ درصد جمعیت کشور را تهدید میکند
این گزارش تأکید کرده مهمترین پیامد فرونشست زمین را میتوان در آثار زیانبار زیست محیطی آن دید. پس از اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی و افت سطح آب زیرزمینی بافت اسفنجی، خلل و فرج آبخوانهای زیرزمینی دچار تراکم شده و از بین میرود. متراکمشدن لایههای زیرسطحی باعث کاهش چشمگیر میزان نفوذپذیری و تخلخل لایهها شده و امکان آبگیری مجدد آنها به تدریج از بین میرود؛ در این حالت آبخوان استعداد ذخیره و انتقال آبی خود را از دست داده و در نهایت به مرگ آبخوانها منجر خواهد شد.
مرکز پژوهشهای مجلس همچنین نوشته که تا سال ۱۴۰۱ از مجموع ۶۰۹ دشت مطالعاتی کشور ۴۱۰ دشت معادل ۶۷/۳۳ درصد در شرایط بحرانی قرار داشتهاند. بیشترین حجم اضافه برداشت آب در کشور نیز مربوط به حوضههای آبریز فلات مرکزی و شرقی است که نزدیک به نیمی از جمعیت کشور را در خود جای داده و حدود ۷۵ درصد از کل اضافه برداشت کشور مربوط به آن است.
بخش دیگری از این گزارش به بحران فرونشست در جادهها و خطوط راهآهن پرداخته و نوشته که خطوط راهآهن و مترو، اتوبانهای بینشهری راهها و معابر شهری و بینشهری اصلی و فرعی و فرودگاهها به عنوان اصلیترین محورهای جابجایی کالا و مسافر و همچنین خطوط آب و فاضلاب، گاز و خطوط فشار قوی انتقال نیرو که جزو سازههای خطی محسوب میشوند ممکن است در مسیر خود از مناطقی عبور کنند که تحت تأثیر اختلاف تراز فرونشست درزها و ترکهای ناشی از آن و در نتیجه جابهجایی سطح زمین قرار میگیرند. متأسفانه، عبور خطوط راهآهن از نواحی مختلف کوهستانی و دشتها در برخی استانها از جمله، اصفهان فارس و همدان از حد خطر عبور کرده و به بحران تبدیل شده است.