محمود مسائلی – مدتی پیش مقالهای از دیوید پترسون پژوهشگر ارشد موسسه مطالعات سیاست و ضدیت با یهودیان خواندم که در آن نامبرده دست به مطالعه و تحلیل «تبارشناسی شریر»[i] زده و ریشههای شکلگیری حماس را از آغاز شکلگیری دنبال کرده است. پیشتر در سه نوشتار با نگاهی متفاوت، اما مربوط به همین بحث، که در کیهان لندن به چاپ رسیدند («تأملی در مفهوم «قوم برگزیده خداوند» در آیین یهود» و «اتهامات نسبت به یهودیان» و «یهودستیزی اولیه رهبران فلسطینی») این تبارشناسی را از زمانی که سرزمین کنعان به عنوان سرزمین عبریان انتخاب شد تا ظهور رژیم نازی در آلمان توضیح دادم و تصمیم داشتم با مطالعه «میثاق حماس» ادامه این تبارشناسی را در نوشتاری دیگر تکمیل کنم. مقاله پترسون مقداری کار را هموارتر ساخت. بنابراین تصمیم گرفتم بخشهایی از این مقاله را به عنوان مبنا قرار داده و آنرا با شرح و توضیحاتی در اختیار علاقمندان قرار دهم. هدف اصلی نگارش نیز این است که نگرشی متفاوتی از فضای رایج فراهم شود تا خوانندگان بتوانند درک روشنتری از شرایط در منطقه داشته باشند.
در مباحث و نوشتارهای پیشین، رابطه مستقیم و متقابلاً پیشبرندهای میان حاج امین الحسینی رهبر فکری و معنوی فلسطینیها با هیتلر رهبر حزب نازی توضیح داده شد. همچنین این چشمانداز به تصویر کشیده شد که چگونه الحسینی در شکلگیری هولوکاست در آلمان مشارکت غیرمستقیم داشت و اسناد و مدارک آنهم در اختیار خوانندگان قرار گرفت. برای توضیح بیشتر، پیچیدگیهای موضوع، مشارکت مستقیم الحسینی در سازماندهی نیروهای «وافِن اس اس» در منطقه بالکان نیز که به هولوکاست دیگری منجر شد، نیز مورد بررسی قرار گرفت. حال، از این نقطه به بعد میتوانیم با مراجعه به «میثاق جنبش مقاومت اسلامی»[ii] معروف به «حماس» خطوط موازی میان ایدئولوژی حماس و مرام نازیسم آلمان را مورد بررسی قرار داده و تبارشناسی این گروه که خود را پشت اسلام و آرمان فلسطین پنهان کرده، بیش از پیش آشکار و عیان سازیم.[iii]
پس از آغاز انتفاضه اول فلسطینیان علیه اسرائیل، جنبش مقاومت اسلامی موسوم به «حماس» به عنوان شاخه فلسطینی اخوان المسلمین در ۹ دسامبر ۱۹۸۷ پا به عرصه ظهور گذاشت تا اسرائیل را از روی کره زمین محو سازد. میثاق حماس به روشنی هدف را توضیح میدهد: «اسرائیل وجود خواهد داشت تا زمانی که اسلام آن را محو کند، همانگونه که پیش از خود دیگران را محو کرد». این بیانیه به نقل از حسن البناء که «امام شهید» حماس خوانده شده است، در همان مقدمه میثاق، در پاراگراف دوم نقل شده است. مقدمه با نام «خداوند بخشنده و مهربان» شروع و با توسل به آیات ۱۰۹ تا ۱۱۱ سوره عمران تاکید میکند که «شما بهترین امتی هستید که برای مردم برانگیخته شدهاید، امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان میآورید». رابطه میان نام خداوند و توسل با سوره آل عمران این داعیه را حمل میکند که حماس بهترین امت است (همانند یهودیان به عنوان قوم برگزیده خداوند)، بنابراین در راستای وظایف دینی خود میبایست اسرائیل را حذف کند. به عبارت بهتر. همانگونه که در پاراگراف سوم مقدمه میخوانیم، به نظر حماس «مادام که اسرائیل وجود دارد، جهان اسلام در آتش» خواهد بود، بنابراین «هرکدام از ما باید آبی هرچند کم بریزیم تا هرچه میتواند خاموش شود بدون اینکه منتظر دیگران باشیم». حماس در مقدمه این عبارت را از شیخ امجد الزهوی به عاریت گرفته که از بنیانگذاران نهضت اسلامی عراق و از همراهان شیخ جمالالدین اسد ابادی، عبدالرحمن کواکبی، شیخ محمد عبده و شیخ محمود شکری آلوسی بود.
پیشزمینههای شکلگیری یهودستیزی؛ تأملی در مفهوم «قوم برگزیده خداوند» در آیین یهود
حال فلسفه فکری حماس بهتر روشن میشود. ماده یک میثاق هدف از شکلگیری نهضت را پیاده کردن دستورات اسلامی اعلام میکند «نهضت مقاومت اسلامی: برنامه نهضت اسلام است. از آن آرمانها، طرز تفکر و درک جهان، زندگی و انسان سرچشمه میگیرد. برای قضاوت در تمام رفتارش به آن متوسل میشود و برای هدایت گامهایش از آن الهام میگیرد». برنامه حماس به هیچ عنوان نمیتواند اعتقادات خود را که وظیفه غیرقابل انکار اسلامی نامیده میشود، نادیده انگارد. در بخش دوم مقدمه میثاق حماس این وظیفه توضیح داده شده و مبنای آنرا نیز قرآن و فرمان الهی معرفی میکند: «از میان مشکلات و دریای رنج، از تپش قلبهای مومن و آغوش پاک. از روی احساس وظیفه و در پاسخ به فرمان خداوند، ندا داده شده است که مردم را گرد هم آورده، آنها را راه خدا را واداشته، و ارادهای مصمم برای ایفای نقش خود در زندگی و غلبه بر همه موانع بوجود آورد، و بر مشکلات موجود بر سر این راه غلبه کند». این راهی است که «آمادگی مداوم برای فدا کردن جان و هر آنچه را در راه خدا ارزشمند است» بیان میکند. به نظر حماس و رهبران فکری این ایدئولوژی تنها یک راه در پیش رو وجود دارد و آن راه خداوند است که از آن گریزی نیست: «به آنها بگو: این راه من است، من شما را با دلیلی آشکار به سوی خدا دعوت میکنم، هم من و هم کسی که از من پیروی میکند، و الحمدلله من مشرک نیستم». (یوسف – آیه ۱۰۷)
همه این توضیحات مذهبی به این دلیل در مقدمه میثاق آورده شده است تا هدف نهایی جنبش مقاومت اسلامی را به عنوان نابودی یهودیان (و نه فقط اسرائیل) در دستور کار قرار دهد: «مبارزه ما با یهودیان بسیار بزرگ و بسیار جدی است. این نیاز به همه تلاشهای صادقانه دارد. این مرحلهای است که ناگزیر باید مراحل دیگری را دنبال کند».
تا اینجا در مقدمه میثاق حماس دو بار موضوع اسرائیل مورد تاکید قرار گرفته است. اول اینکه «اسرائیل باید محو شود»، همانگونه که جمهوری اسلامی ایران هم آنرا باور دارد و در شعارهایش بر آن تاکید میکند، و دوم اینکه علاوه بر اسرائیل «یهودیان و یهودیت باید نابود شود». دقت نمایید که اینگونه باورها برای نابودی یهودیان از همان نقطه نظرات الحاج امین الحسینی سرچشمه میگیرد که خود از باورمندان به ایدئولوژی اخوان المسلمین بود. بنابراین، حماس سرنوشت خود را با نابودی نه فقط اسرائیل، بلکه با محو ساختن همه یهودیان گره زده است. این در حالیست که قرآن دیانت یهودی را یکی از ادیان الهی میداند. حال، این پرسش که چگونه گروهی خود را مسلمانان معتقد به دیانت اسلام میدانند، به یکباره یهودیت را انکار میکنند، توسط آنها بیپاسخ مانده است. در حقیقت، اعتقادات حماس که در این میثاق توضیح داده شده، از قرآن و دیانت اسلام پیروی نمیکند بلکه خوانش دقیق میثاق و پیشزمینههای همکاری الحسینی با هیتلر، نشان میدهد که اینگونه جهانبینی محصول تأثیرات یهودستیزی (به ویژه از نوع نازیسم) است. همه این اعتقادات بر مبنای نفرت از قوم یهود سرچشمه گرفته و اگرچه با پذیرش دین یهود در مبانی قرآنی سازگاری ندارد اما از سورههای آن برای توجیه و توضیح خود استفاده میکند و اسلام را راهنمای عمل و قرآن را «قانون اساسی» خود میداند.
چنانکه ماده ۲ میثاق، بار دیگر تاکید میکند که حماس همان اخوان المسلمین است و هدفش هم پیاده کردن دستورات اسلام در حیطهای جهانی است و نه فقط اینکه به سرزمینهای اسلامی محدود باشد: «نهضت مقاومت اسلامی یکی از شاخههای اخوان المسلمین در فلسطین است. نهضت اخوان المسلمین یک سازمان جهانی است که بزرگترین جنبش اسلامی در دوران معاصر را تشکیل میدهد. درک عمیق و دقیق، و پذیرش کلیه مفاهیم اسلامی در همه ابعاد زندگی، فرهنگ، عقیده، سیاست، اقتصاد، آموزش، اجتماع، عدالت و قضاوت، گسترش اسلام، آموزش، هنر، عالم غیب، و گرویدن به اسلام شامل دستورات اسلامی هستند». حماس در میثاق خود این عقیده را در راستای دستورات الهی توضیح میدهد: «بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و پیروز میگردانیم تا باطل را محو و نابود سازد و باطل بیدرنگ نابود میشود، و وای بر شما که خدا را به وصف کار باطل و بازیچه متّصف میگردانید». (سوره انبیا، آیه ۱۸)
ماده ۵ تصویر روشنتری از مواضع حماس را ترسیم میکند زیرا توضیح میدهد که هدف حماس خداوند است، پیامبر نمونه آن و قرآن قانون اساسی آنان است. بنظر حماس دامنه این اعتقادات تا هر جایی امتداد پیدا میکند که مسلمانانی هستند؛ مسلمانانی که اسلام را به عنوان روش زندگی خود در همه جای جهان پذیرفتهاند. مفاد این ماده با ماده ۶ تکمیل میشود: «نهضت مقاومت اسلامی یک جنبش برجسته فلسطینی است که بیعت آن با الله بوده و سبک زندگی آن اسلام میباشد». این ماده توضیح میدهد که آنها تلاش خواهند کرد تا پرچم خدا را بر فراز هر وجب از فلسطین برافراشته و زیر لوای اسلام در آورند تا به قول خودشان همه ادیان بتوانند در امن و امنیت در جایی که به جان، مال و حقوقشان مربوط میشود، زندگی کنند. بنابراین، در نگاه نهضت مقاومت اسلامی «در غیاب اسلام، نزاعها فراگیر میشوند، ظلم گسترده میشود، شرّ بر همه امور غلبه میکند و انشعابات و جنگها در میگیرد». این میثاق همچنین این قطعه از شاعر مسلمان محمد اکبال را مورد استناد قرار میدهد تا بتواند احساسات پیروان خود را بیشتر برانگیزد: «اگر ایمان از بین برود، هیچ امنیت و حیاتی برای کسی که پایبند به دین نباشد، نیست، کسی که زندگی بدون دین را بپذیرد، فنا را همنشین عمر خود قرار داده است».
پیشزمینههای شکلگیری یهودستیزی؛ یهودستیزی اولیه رهبران فلسطینی
با اینگونه مقدماتی که در میثاق نهضت مقاومت اسلامی نوشته شده است، از نظر حماس، کلید حکومت جهانی اسلام، نابودی جهانی یهودیان است، موضعی که با استناد به ماده ۷ میثاق بیان شده است. این ماده میگوید که نهضت مقاومت اسلامی یکی از حلقههای زنجیره مبارزه با متجاوزان صهیونیست است که سابقه آن به سال ۱۹۳۹ و ظهور عزالدین قسام و برادران اخوان المسلمینی باز میگردد. در این ماده به حدیثی از البخاری ارجاع داده شده است که به موجب آن: «پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: روز قیامت برپا نمیشود تا مسلمانان با یهود نجنگند (یهودیان را بکشند) و یهودیان پشت سنگها و درختان پنهان شوند. سنگها و درختان میگویند: ای مسلمانان، ای عبدالله، یک یهودی پشت سر من است، بیایید و او را بکشید!» خود طبیعت علیه وجود یهودیان قیام میکند. طبیعت خود یهودیان را به عنوان موجودی بیگانه و غیرطبیعی میداند؛ بنابراین قانون طبیعی مستلزم ریشهکن کردن یهودیان است، بطوری که یهودی نه تنها یک دشمن هستیشناختی بلکه یک تهدید متافیزیک به شمار میرود. این بیانات رسمی حماس آشکارا مواضع ضدبشری این گروه را فاش میسازد و نشان میدهد که تا زمانی که حماس بر این اعتقادات پای میفشارد، امکان برقراری هیچ نوع آرامشی در منطقه وجود ندارد.
ماده ۱۱ چشمانداز دیگری را معرفی میکند. حماس هیچ نوع سازشی در مورد وضعیت فلسطین را نمیپذیرد زیرا به باور آنان حضور یهودیان نه تنها غیرطبیعی است، بلکه امری نامقدس است: «فلسطین یک سرزمین وقف اسلامی است که برای نسلهای مسلمان تا روز قیامت وقف شده است». فلسطین به عنوان یک «سرزمین وقف اسلامی»، سرزمین مقدسی است که تنها از آن مسلمانان است. بنابراین، مسئله فلسطین در مورد سیاست یا اقتصاد نیست، بلکه در مورد قداست و حقیقت است، چیزی که هیچ کشور یا حاکمی نمیتواند با آن مذاکره کند. درخواست از یک مسلمان برای مذاکرات صلح با یهودیان به معنای دست کشیدن از اسلام است.» بنابراین بر اساس ماده ۱۳ «ابتکارات و به اصطلاح راه حلهای مسالمتآمیز و کنفرانسهای بینالمللی در تضاد با اصول نهضت مقاومت اسلامی است. سوء استفاده از هر قسمت از فلسطین، سوء استفاده علیه بخشی از دین است». هیچ راه حل مسالمتآمیزی نمیتواند وجود داشته باشد زیرا بر اساس ماده ۱۵ «روزی که دشمنان بخشی از سرزمین مسلمین را غصب کنند، جهاد وظیفه فردی هر مسلمانی میشود. در مقابل غصب فلسطین توسط یهودیان، برافراشتن پرچم جهاد واجب است. برای انجام این امر مستلزم انتشار آگاهی اسلامی در میان تودهها، چه در سطح منطقهای، چه در سطح عربی و چه در سطح اسلامی است. باید روحیه جهادی را در دل ملت نهاد تا با دشمنان مقابله کنند و به صف مبارزان بپیوندند». در همان ماده، و بر اساس روایتی از البخاری و مسلم امکانپذیر نیست: «به دارنده روح محمد سوگند میخورم که دوست دارم در راه خدا هجوم ببرم و کشته شوم، سپس حمله کنم و کشته شوم، و سپس دوباره حمله کنم و کشته شوم».
مناسب است مقداری بر مفاد مواد پیشین نیز نگاهی داشته باشیم. ماده ۱۲ توضیح میدهد که ضرورت برقراری اسلامی و جهاد برای آن در مرکز موضوع ملیگرایی فلسطینی قرار دارد. در حقیقت، دیانت و ملیت را نمیتوان از یکدیگر تفکیک نمود. ملیگرایی از دیدگاه نهضت مقاومت اسلامی حماس بخشی از مرام دینی است. هیچ چیز در ملیگرایی مهمتر و عمیقتر از این نیست که هرگاه دشمن بر سرزمین مسلمین پا بگذارد، مقاومت در برابر آن و سرکوب دشمن وظیفه فردی هر مسلمان زن و مرد خواهد بود: «ملیگرایی نهضت مقاومت اسلامی عناصر مهمتری را در خود دارد که به آن روح و جان میبخشد. با سرچشمه روح و بخشنده حیات پیوند دارد و در آسمان وطن پرچم آسمانی را برافراشته است که با پیوندی استوار به زمین و آسمان میپیوندد». برای تامین نگرش ملیگرایی اسلامی، نهضت مقاومت اسلامی به آیهای از قرآن استناد میکند که میگوید: «مسلماً راه هدایت از گمراهی [به وسیله قرآن، پیامبر و امامان معصوم] روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت [که شیطان، بت و هر طغیانگری است] کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بیتردید به محکمترین رشته که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست». (سوره بقره – آیه ۲۵۶)
ماده ۱۷ این ماموریت جهادی را بر عهده زنان مسلمان میگذارد: «نقش زن مسلمان کمتر از مرد مسلمان در نبرد رهایی نیست. او سازنده مردان است. نقش او در هدایت و تربیت نسل جدید بسیار است». یعنی اینکه مادران باید فرزندانی را تربیت کنند که همواره آماده دادن جان خویش در راه آرمانهای جهادی حماس باشند. مادران باید به فرزندان خود بیاموزند که وظایف شرعی را برای آمادگی برای نقش جنگی را داشته باشند. همان ماده تاکید میکند که یهودیان کنترل رسانههای جهانی، خبرگزاریها، مطبوعات، مؤسسات انتشاراتی، ایستگاههای رادیویی و غیره را به دست گرفتهاند. آنها با پول خود در نقاط مختلف جهان انقلاب کردند… آنها پشت انقلاب فرانسه، انقلاب کمونیستی و اکثر انقلابهایی بودند که ما شنیدیم و شنیدیم، اینجا و آنجا. آنها با پول خود انجمنهای مخفی مانند فراماسونها، باشگاههای روتاری، لاینز و دیگران را در نقاط مختلف جهان به منظور خرابکاری در جوامع و دستیابی به منافع صهیونیستها تشکیل دادند. آنها با پول خود توانستند کشورهای امپریالیستی را کنترل کنند و آنها را به استعمار بسیاری از کشورها تشویق کنند تا بتوانند از منابع خود بهرهبرداری کنند و فساد را در آنجا گسترش دهند.»
بنابراین، بر اساس ماده ۱۸ میثاق «زن در خانه خانواده مبارز، چه مادر باشد و چه خواهر، مهمترین نقش را در رسیدگی به خانواده، تربیت فرزندان و آغشته ساختن آنها به ارزشها و افکار اخلاقی برگرفته از اسلام دارد. او باید به آنها بیاموزد که وظایف دینی را انجام دهند تا برای نقش مبارزه در انتظار آنها آماده شوند. به همین دلیل است که باید در تربیت دختران مسلمان به مدارس و برنامههای درسی که دنبال میشود توجه زیادی شود تا مادران خوبی با آگاهی از نقش خود در نبرد رهایی بخشی شوند. او باید در انجام امور خانهداری از دانش و درک کافی برخوردار باشد، زیرا صرفهجویی و پرهیز از اتلاف بودجه خانواده، یکی از الزامات توانایی ادامه حرکت در شرایط سخت اطراف ماست. او باید این حقیقت را در مقابل چشمان خود قرار دهد که پولی که در دسترس او است مانند خونی است که هرگز نباید جز از رگها جاری شود تا هم کودکان و هم بزرگسالان بتوانند به زندگی خود ادامه دهند».
متن ماده ۲۷ میثاق مقاومت اسلامی، بسیار تکاندهنده است زیرا در آن حماس هر نوع نگرش مربوط به جدایی دین از سیاست را عمیقا به چالش کشیده و آنرا انکار میکند: «سکولاریسم کاملاً در تضاد با ایدئولوژی دینی است. نگرشها، رفتارها، و تصمیمات از ایدئولوژیها سرچشمه میگیرند. به همین دلیل است که با تمام قدردانی ما از سازمان آزادیبخش فلسطین- و آنچه میتواند به آن تبدیل شود- و بدون کم اهمیت جلوه دادن نقش آن در درگیری اعراب و اسرائیل، نمیتوانیم فلسطین اسلامی کنونی یا آینده را با ایده سکولار مبادله کنیم. اسلامی بودن فلسطین بخشی از دین ماست و هر که دین خود را کوچک بپندارد بازنده خواهد بود». این ماده ادامه میدهد که اگر «سازمان آزادیبخش فلسطین اسلام را به عنوان سبک زندگی خود بپذیرد، ما سرباز آن خواهیم بود و هیزم آتش آن خواهیم بود که دشمنان را میسوزاند».
در اینجا ماده ۲۸ میثاق جنبش مقاومت اسلامی قابل استناد است: «تهاجم صهیونیسم، تهاجم وحشیانه است. برای رسیدن به هدف خود از توسل به همه روشها و استفاده از همه راههای شیطانی و حقیر خودداری نمیکند. هدف آنها تضعیف جوامع، تخریب ارزشها، فساد وجدانها، تخریب شخصیت و نابودی اسلام است». این امر در پس تجارت مواد مخدر و اعتیاد به الکل در انواع آن قرار دارد تا کنترل و گسترش آن را تسهیل کند. سپس «از کشورهای عربی احاطه کننده اسرائیل خواسته میشود تا مرزهای خود را به روی مبارزان کشورهای عربی و اسلامی باز کنند تا بتوانند تلاشهای خود را با برادران مسلمان خود در فلسطین تثبیت کنند». از سایر کشورهای عربی و اسلامی نیز خواسته میشود تا حرکت رزمندگان تسهیل کنند و این کمترین کاری است که میتوانند انجام دهند.
در ماده ۳۲ منشور نهضت مقاومت اسلامی نفرت از یهودیان را توضیح داده شده و همگان در مقابله با آن فرا خوانده میشوند: «امروز فلسطین است، فردا این یا آن کشور خواهد بود. طرح صهیونیستی بی حد و حصر است. پس از فلسطین، صهیونیستها آرزوی توسعه از نیل تا فرات را دارند… آنها آرزوی توسعه بیشتری را خواهند داشت». بنابراین، «خروج از دایره مبارزه با صهیونیسم خیانتی بزرگ است و لعنت بر کسی که این کار را میکند». این خیانت به معنای خیانت به الله است. به همین دلیل، جهاد اسلامی همه عرصههای مذهبی، ملی و سیاسی را در هم میآمیزد تا بتواند جهاد علیه صهیونیسم را به پیروزی برساند. در ادامه مضمون خیانت به خدا، ماده ۳۴ به کلام خداوند استناد میکند: «بگو به کسانی که ایمان نمیآورند مغلوب خواهید شد و در جهنم انداخته میشوید». (سوره آل عمران، آیه ۱۲) سپس ادامه میدهد که این تنها راه برای آزادی فلسطین است. درواقع، بر اساس اعتقادات نهضت مقاومت اسلامی، یهودیان باید از جهان محو شوند تا راه برای رهایی بشریت هموار شود.
از خوانندگان گرامیتقاضا میشود متن میثاق نهضت مقاومت اسلامی را بخوانند و در ادامه این روشنگری مشارکت نمایند. باید ماهیت حماس را شناخت و آنرا در اختیار دیگران هم قرار داد تا آگاهیها نسبت به این پدیده نامبارک افزایش یابد.
*دکتر محمود مسائلی استاد بازنشسته روابط و حقوق بینالملل، دانشگاههای آتاوا و کارلتون و دبیرکل اندیشکده بینالمللی نظریههای بدیل با مقام مشورتی دائم نزد ملل متحد
[i] Patterson, D. (October 17, 2023). From Hitler to Hamas: A Genealogy of Evil. The Institute for the Study of Global Antisemitism and Policy
[ii] Hamas Covenant 1988. The Covenant of the Islamic Resistance Movement. August 18, 1988
[iii] از این پس همه ارجاعات به میثاق حماس دلالت دارند و از ذکر تک تک آنها خودداری میشود.