سدهائی که شکسته می‌شود تا زنان رها شوند

جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ برابر با ۱۲ ژانویه ۲۰۲۴


حنیف حیدرنژاد- سپیده رشنو نوشته کوتاهی در صفحه اینستاگرامش پست کرده و در آن چندین سد و مانع که در برابر جنبش «زن، زندگی، آزادی» قرار دارد را به زبانی ساده در مقابل دیدگان قرار می‌دهد.

نوشته حاضر سدهائی را که که وی در نوشته‌اش به آن اشاره کرده کمی‌ می‌شکافد: سد «خود»، سد خانواده، سد سُنت- مذهب- جامعه که در هم تنیده شدهاند، سد حکومت. این سدهای مختلف از هم جدا نبوده و مانند حلقه‌های یک زنجیر بهم  وصل هستند و بر ذهن و فکر و بر پای همه ما قفل شده‌اند.

سدها و موانع رهائی فردی و آزادی اجتماعی

یکم- سد حکومتی: در ایران امروز ما، در مبارزه فردی برای رهائی بر پایه ارزش‌های انسانی و در مبارزه برای آزادی سیاسی- اجتماعی بر پایه ارزش‌های حقوق بشری و دمکراتیک، سدِ حکومت در بین همه موانع موجود از همه بلندتر و قوی‌تر و محکم‌تر است. زیرا حکومت با پایه‌های مختلفی مثل نظام آموزش و پرورش، رسانه‌های جمعی و نیروهای رنگ وارنگ سرکوبگر و نیز با ابزارهای مختلفِ تنبیهی این سد را تقویت کرده است. درگیر شدن با سد حکومت نیاز به آگاهی، اراده، باور به کرامت انسانی خود و دفاع از آن دارد.

زمانی که خودآگاهی انسان‌مدار در فرد شکل بگیرد، به تدریج ترسِ درگیر شدن با سد حکومتی  و نهادهای مدافع آن ریخته و جای آن را انگیزه و شوق بزرگِ نبرد برای آزادی و رهائی فردی- اجتماعی می‌گیرد. این چیزیست که امروز بخش بزرگی از مردم ایران به آن رسیده و قشری پیشتاز در بین جوانان، به ویژه در زنان ایرانزمین، چنین انگیزه زندگی بخشی را الهام‌بخش مبارزه خود کرده‌اند. در کلمات سپیده رشنو و یا رویا حشمتی که در آن شلاق خوردنش در دادگاه حکومتی را تشریح کرده بود می‌توان چنین اراده و عزم مصممی‌ را به خوبی دید.

دوم- سدِ در هم تنیده خانواده- جامعه- سنت- مذهب: حتی آنزمان که بخش بزرگی از جامعه با حکومت مخالف است می‌تواند به اشکال مرئی و نامرئی، ترمزی بر سر راه مبارزه رهائی‌بخش جوانان شده و به ویژه در مخالفت با آزادی زنان و تملک آنان بر بدن و سرنوشت و سبک زندگی خود، با آنان مخالفت کند. بعضی وقت‌ها این مخالفت‌ها بر بستر عادت‌های نهادینه شده‌ای که دهه‌هاست در افراد خانواده و جامعه جا گرفته انجام می‌شود و بر پایه یک برنامه هدفمند و از قبل طراحی شده انجام نمی‌شود، اما نتیجه آن ایجاد مانع و ترمز بر سر راه زنانی ست که برای رهائی خود و آزادی همه کشور مبارزه می‌کنند. درگیر شدن با این سد، بیش از آنکه به شجاعت احتیاج داشته باشد، به عبور از موانع درونی نیاز دارد که فرد و خانواده‌ی او را با آن جامعه پیوند زده است. جنس این پیوندها عاطفی- «حیثیتی» بوده و به همین خاطر درگیر شدن و عبور از آنها انرژی بیشتری می‌گیرد. برای یک مبارز راه آزادی، درگیر شدن با پاسداران و بسیجیان حکومتی راحت‌تر است تا درگیر شدن کلامی‌ و عاطفی و چشم در چشم شدن با پدر و مادر، هم‌محله‌ای‌ها، یا افراد خانواده و فامیل. همین، این مرحله از مبارزه را دشوارتر می‌کند.

نهاد قدرت و حکومت با علم به همین موضوع است که برای آنکه تسخیر و سرنگونی خود را سخت‌تر کند به تقویت پدرسالاری و مردسالاری و تقویت و ترویج باورها و خرافه‌ها و ارزش‌های مذهبی در جامعه و خانواده می‌پردازد. حکومت از این طریق اهداف و ارزش‌های خودش را بطور نامرئی از همان بدو تولد در ذهن و ضمیر کودکان جا انداخته و به تدریج و با بزرگ شدن آنها، این ارزش‌ها را با روش‌های مختلف آموزشی- تربیتی، هرچه بیشتر در شخصیت کودکان و نوجوانان نهادینه می‌کند تا آسوده‌خاطر باشد که کودکانِ دیروز در جوانی و بزرگسالی، پیروانی مطیع  و حرف شنو خواهند بود و برایش دردسر درست نخواهند کرد. سپیده رشنو در نوشته خودش به خوبی کشمکش‌های عاطفی‌اش در مواجهه با این سدها و عبور از آنها را بطور خلاصه بازتاب داده است.

سوم- سد «خود»: آنجا که هر زن یا مرد یا هر شهروندی در قبال رفتاری که می‌خواهد انجام دهد مدام با خودش در کلنجار است که: بکنم یا نکنم، چی بگم، چکار کنم و…؟ با “سد خود” درگیر است.

سپیده رشنو در همان تهران و قبل از سفر به زادگاهش، روستائی در حومه خرم آباد، با این سد درونی مواجه بود که چه بپوشم؟ آیا بهتر نیست برای حفظ ظاهر و در رفتن از زخم زبان و نگاه‌های آزاردهنده یا برای آنکه پدر و مادر دلخور نشوند، شالی بر دور گردن بیاندازم؟ وی می‌توانست همانجا تسلیم شود و به اندازه کافی دلیل هم برای توجیه تصمیم خودش داشت. اما پاسخش “نه” بود. «سامان»، نفر همراه وی می‌توانست نقش حمایتی خودش را تقویت کند، ولی اما و اگرهائی را مطرح می‌کند. پدر، مادر و یا هر فرد دیگر که حتی شاید بخاطر ترس از آینده سپیده رشنو با پوشش اختیاری اش مخالفت می‌کردند، می‌توانستند متفاوت از آنچه وی در نوشته‌اش تشریح کرده رفتار کنند، لازمه آن اما این بود که آنها نیز باید قبل از هرچیز از سد درونی «خود» عبور می‌کردند.

جنبش “زن، زندگی، آزادی”، انقلابی در حال شدن

جنبش “زن، زندگی، آزادی” نه تنها علیه نظام سیاسی حاکم، یعنی علیه جمهوری اسلامی قد علم کرده، بلکه به دلیل درگیر شدن با لایه‌های عمیق فکری- فرهنگی در ذهن تک تکِ ایرانیان (چه در داخل یا خارج کشور- چه در شهر یا روستا- چه در محله یا خانواده یا در محل کار و …) به جنگ ارزش‌های ارتجاعی و ضدبشری رفته که در طول قرن‌ها ریشه عقب‌ماندگی ایران و ایرانیان است. این یک انقلابیست که شروع شده و لایه به لایه و مرحله به مرحله پیش خواهد رفت و حتی پس از سرنگونی نظام سیاسی فعلی نیز همچنان ادامه خواهد داشت. هر فرد ایرانی که در این مسیر تلاش می‌کند تا خودش را سریع‌تر رها کند، پیروزی نهائی نیز سریع‌تر به دست خواهد آمد. بدین ترتیب بین رهائی فردی و آزادی سیاسی- اجتماعی، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد.

سدشکنان

نوشته کوتاه سپیده رشنو با این جملات به پایان می‌رسد: «حالا زنی ۲۹ ساله بازگشته با حقیقتی که دیگر نمی‌خواهد از کسی پنهانش کند. بی اینکه بدود، بی اینکه فرار کند و بی اینکه بیمِ روبرو شدن داشته باشد. بازگشته تا بر چهره‌ی زادگاهش، بر چهره‌ی روستا بنویسد زنده ‌باد همه‌ی سدهایی که شکستند و زنده ‌باد همه‌ سدشکنان. بنویسد زنده‌ باد فاتحانِ ایستاده بر سدها، زنده‌باد ویداها…» وی  امروز خود در ردیف آنانی قرار دارد که از آنان به عنوان “سدشکن” یاد می‌کند. وه! چه زیبا و شورانگیز شکُفتن جوانه‌هائی که جمهوری اسلامی فکر می‌کرد با تبر، ریشه آنها را زده است!

پیروزی مردم ایران، علیه جمهوری اسلامی تا این مرحله مرهون تلاش همه افرادیست که با پذیرش خطر یا فدا کردن جان خود از ارزش‌های حقوق بشری و کرامت انسانی‌شان دفاع کرده و به آزادی و سربلندی ایران و رفاه اجتماعی برای همه ایرانیان فکر کرده‌اند. پیشتاز و پیشگام این مبارزه، زنان جوان ایرانزمین هستند که هر روز با ابتکاری نو پرچم این مبارزه را برافراشته نگه داشته‌اند. پیروزی نهائی زمانی فرا خواهد رسید که اکثریت بزرگی از مردم ایران، همچون سپیده به این باور برسند که هرکسی باید از خودش شروع کند. برای آزادی فقط کافیست که به ذلت و اطاعت و سُنت و ترس و… هر چیز تحقیرکننده یا اسیرکننده دیگر تن در نداد. برای آزادی، فقط باید اراده کرد که آزاد بود!

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۵ / معدل امتیاز: ۴٫۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=339706