دکتر رضا سعیدی فیروزآبادی – مردم ایران از انقلاب مشروطه در اوایل قرن بیستم برای حقوق مدنی خود تا کنون در تلاش بودهاند. در جنبش زن، زندگی، جوانان، زنان، مردان و بقیه بخشهای جامعه با شجاعت و خلاقیت به چالش قدرت در سراسر کشور پاسخ دادند. آنها به دنبال تغییرات قابل توجه در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. رژیم توانایی و ظرفین چنین تغییراتی را در جامعه ندارد و برای تظاهرات خیابانی آماده نبود. رژیم حاضر نشد به هیچ شکلی تسلیم شود. این واقعاً یک حرکت از پایین به بالا بود که از سالهای دور در برابر جمهوری اسلامی در حال شکل گرفتن بود. مرگ مهسا امینی مانند آتشسوزی بود که در هر گوشهای رژیم را به آتش کشید و آن را با چالشهایی در خیابانها، زندانها، دانشگاهها و دبیرستانها در سراسر کشور مواجه کرد. علاوه بر این، حرکات مخالفت با رژیم باعث تحرک ایرانیان مهاجر در سراسر جهان شد و آنها را به برگزاری تظاهرات کوچک و بزرگ و فعالیتهای قابل تحسین دیگر کشاند.
جنبش اخیر در ایران هسته اصلی رژیم و بسیاری از تابوهای مذهبی گذشته را متزلزل کرده است. یک باور قوی برای تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی واقعی در حال تکامل است. این جنبش تفاوت بنیادی باحرکت های اعتراضی پیشین بعد از انقلاب داشت. عمده معترضان در جنبش اخیر، خواستار عبور از نظام، برقراری نظامی دموکراتیک و جدایی دین از سیاست هستند. مبارزات زنان در طول تاریخ، به ویژه در چهل و چهار سال گذشته منجر به جنبشی شده که به وسیله خود زنان هدایت میشود و با حمایت و فداکاری مردان در زندانها و در خیابانها همراهی میشود.
جنبش آزادیخواهی در ایران منجر به تحرک بخش بزرگی از ایرانیان خارج کشور شد تا در همراهی و همبستگی با مردم داخل، دست به سازماندهی و تجمع بزنند. تخمین زده میشود که ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی خارج از ایران زندگی میکنند که حدود ۱۰٪ جمعیت کل ایرانیان راتشکیل میدهند. آنها تظاهرات گستردهای را در بیشتر کشورهای غربی سازماندهی کردند. به عنوان مثال، در برلین، لندن، تورنتو، نیویورک، لسآنجلس، واشنگتن دی.سی تظاهرات بزرگ و سازمانیافته برگزار شد.
بازیگران اصلی در این مبارزه عبارتند از:
۱. رژیم – به دلیل طبیعت آن، قابل پیشبینی بود که از نیروی خود برای سرکوب حرکت استفاده خواهد کرد. این رژیم بیش از ۱۵۰۰ نفر را اعدام، کشته و نابینا کرده است. بر اساس برخی تخمینها، در مراحل ابتدایی حرکت بیش از ۲۰,۰۰۰ نفر را بازداشت کردهاند و بیشتر آنها در زندانهای مختلف در سراسر کشور شکنجه میشوند. این سیاست رژیم از زمان به وجود آمدنش بوده است. با این حال، رژیم هرگز با یک مخالفت قوی و عملی از سراسر کشور از سوی بسیاری از بخشهای جامعه روبرو نشده بود. کل سیستم، ارزشها و سیاستهای آن از سوی اکثریت شهروندان خواسته میشد تا تغییر کند.
با گذر زمان، رژیم شروع به سازماندهی خود و تعقیب رهبران حرکت در هر جا که میتوانست کنترل کند، کرد. در حالی که رژیم با چندین چالش اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی مواجه است، تمرکز خود را بر روی بقای خود گذاشته و برای حفظ قدرت میکوشد. فرض باید این باشد که تغییر این رژیم بسیار دشوار است. فقط به سلاحها و سازمانهای وابسته به این رژیم در منطقه نگاه کنید. بنابراین، برای رقابت موفقیتآمیز با این رژیم، نیاز به سازماندهی و رهبری بهتر است. توسعه سازمانهای کارآمد، قابل اجرا و دوامپذیر برای سرنگونی رژیم و پس از آن، ضرورت دارد. فرض اینکه بریدن مردم از نظام باعث سقوط آن خواهد شد، بزرگترین اشتباه است. این شرطی لازم است ولی کافی نیست.
۲. مخالفان داخل ایران: رهبران داخلی در زندانها و خارج از آن به صورت آشکار و شجاعانه در هر فرصت با رژیم به مبارزه میپردازند. آنها مواضع خود رابیان کرده و خواستههای خود را به نمایش میگذارند. بیشتر مخالفان، اگرچه همه نه، به دنبال تغییرات بنیادین هستند. و اکثریت مردم ایران علاقه به تغییر رژیم دارند. به عنوان مثال، نرگس محمدی، سپیده قلیان و سایر زندانیان سیاسی به صورت فعال رژیم را از داخل زندان به چالش میکشند. فعالان و به ویژه زنان با هر وسیلهای در خیابانها در هر گوشه از ایران با ستونهای رژیم مبارزه میکنند. آنها نشاط، استعداد، ایمان و شجاعت شان میدهند؛ بهای زیادی را از طریق این مبارزات پرداخت میکنند.
کسانی که در زندان هستند مانند نرگس محمدی، نسرین ستوده، سپیده رشنو و بسیاری دیگر نشان میدهند که توانایی رهبری را دارند. برای فعال بودن و حفاظت از مخالفت داخل زندان، جامعه ایرانیان باید همراهی خود را برجسته کرده و شرایط بحرانی ایران را برای جوامع بینالمللی اعلام کنند.
هرچند به علت سرکوب وسیع در داخل کشور قدرتنمایی مخالفان در داخل کشور با محدودیتهایی همراه است.
۳. مخالفان خارج کشور: یک بخش بزرگ از مهاجران ایرانی برای اولین بار از انقلاب ۱۹۷۹ به صورت فعال مشغول فعالیت شدند. از طریق این فعالیتها، بیشتر مهاجران ایرانی عشق، و افتخار خود را نسبت به میهن خود نشان دادند و به صورت فعال در آموزش دیگرانی که ایرانی هستند، مشغول فعالیت شدند. آنها توانستند حمایت از شهروندان از گوشههای مختلف جهان را برای جنبش «زن، زندگی، آزادی» به دست آورند. در این روند، بسیاری از سیاستگذاران کشورهای غربی به تحسین مخالفان نظام پیوستند. اما این فعالیتها به سازماندهی قابل اجرا و مداوم منجر نشد.
مخالفان به ویژه در خارج از ایران باید شرایط جهانی را نیز در نظر داشته باشند. مشارکت جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین و جدال حماس و اسراییل میتواند به توجه دولتهای غربی به سوی مخالفان رژیم منجر شود به ویژه اگر آنان با سازماندهی بتوانند خود را به عنوان جایگزینی مقتدر برای نظام فعلی در ایران مطرح کنند.
چه کارهایی لازم است انجام شود؟
رهبری: دوران انتقالی نیاز به رهبر یا رهبران ثابت، آزموده و متعهد دارد. این یک موقعیت در حال تکامل است که نیاز به آزمایش مواضع، استراتژی و اقدامات در طول زمان دارد. رهبری باید توانایی جلب حمایت برای ایدهها، باورها، مواضع و شخصیتها را داشته باشد.
ما با استفاده از برخی تجربیات فرهنگی گذشته و افکار نوین که منعکس کننده تولدی دوباره است، راهکار سازمانی زیر را پیشنهاد میکنیم و دیدگاههای خود را در مورد ساختار رهبری مناسب توضیح میدهیم:
۱-یک تیم رهبری که نمایندگی بخش متنوع و گسترده تر جامعه را دارد برای این دوره مورد نیاز است. این خصلت مردم ایران و گروههای اپوزیسیون، به ویژه ایران است که میتواند تعداد بیشتری از مردم را به مشارکت فعال درآورد. رهبر یا رهبری گروهی میتواند ایدهها، استراتژیها و تاکتیکهای بهتری را در مقایسه با یک فرد توسعه دهد.
۲-به یک تیم رهبری برخلاف تجربه تاریخ گذشته ایران که مردم انتظار داشتند فردی آنها را نجات دهد یا هدایت کند، احتیاج است. عده قابل توجهی هستند که با توجه به تجربه خمینی به یک نفر اعتمادندارند، بنابراین جدا شدن از آن تاریخ فرهنگی گذشته لازم است. با توجه به اینکه جنبش کنونی یک نوزایش در ایران است، بالقوه اثرات خارجی مثبتی در دیگر کشورهای اسلامی خواهد داشت که به معنای تغییرات اساسی و گسست از گذشته است که ویژگیهای یک رنسانس و نوزایی به شمار میرود.
۳- به عنوان پیشگامان تغییر، زنان نقشی منحصر به فرد، قدرتمند و پیشرو در تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران دارند. علاوه بر این، کمکها و فداکاریهای قابل توجهی روزانه توسط اکثریت ایرانیان انجام میشود. مشارکتهای شجاعانه بسیاری از مخالفان در مبارزه، نشاندهنده طیف وسیعی از افراد با استعداد است که آماده هستند تا به سمت تولد دوباره ایران هدایت شوند. در بین بیش از ٨ میلیون ایرانی خارج کشور بسیاری آماده خدمت هستند و رهبران و متخصصان توانمند و شایسته بسیار در میان آنها وجود دارد.
۴-یک تیم متشکل از هفت یا نه نفر اندازه مناسب برای تیم رهبری خواهد بود. تیم باید در تصمیمگیری متحد و کارآمد باشد. هرچند که به نظر میرسد، ضروری است که اکثر اعضای تیم رهبری زن باشند. در تولد دوباره ایران، زنان دارای پتانسیل بالاتر برای رواداری هستند که منجر به موفقیت خواهد شد. در تاریخ اخیر، عمکرد رهبران زن (مانند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، کریستینا فرناندز کیرشنر رئیس جمهور آرژانتین، جولیا گیلارد نخست وزیر استرالیا، تارجا هالونن رئیس جمهور فنلاند و غیره) در کشورهای دموکراتیک نشان داده است که بسیار موفق بودهاند. آن رهبران نشان دادهاند که چگونه بطور موثر رهبری میکنند.
تشکیلات: بطور کلی، ساختار سازمانهای مخالف هر دولت دیکتاتوری بسیار دشوار است، به ویژه در برابر یک حکومت سرکوبگر. مخالفان باید از دیدگاه این رژیم از بین بروند. این از زمان به قدرت رسیدن رژیم عملکرد آنها بوده است. هرچند که مخالفان امیدوارند و تمایل به فداکاری دارند، اما پراکنده و بدون تشکیلات در مورد نحوه مدیریت و سازماندهی هستند. بنابراین، بزرگترین چالش برای مخالفان این است که سازمانهای قابلیتدار، حرفهای و دوامپذیر بسازند. ایجاد یک تشکیلات مانند چتری بزرگ از همکاری و هماهنگی سازمانهای مختلف نتیجه خواهد داد. بنابراین، ایجاد سازمانهای کوچک و موثر در داخل و خارج از ایران گام اول لازم است. البته، ساخت سازمان در داخل ایران با خارج کشور به شدت متفاوت است. در داخل کشور، سازمانها باید به گونهای عمل کنند که به حفاظت از رهبری واعضای خود منجر شوند؛ در عین حال، چابک و موثر باشند.
با این حال، در خارج کشور به دلیل محیط دموکراتیک و در نتیجه شفافیت، امور متفاوت است. بنابراین، ایجاد تعداد کمتری از سازمانها بر پایه پلتفرم هماهنگ مورد نیاز است. یکی از اهداف هر سازمان کوچک باید یافتن سازمانهای دیگر با پلتفرمهای کمی مشابه باشد تا سپس ادغام شوند. اینها پایههای ساخت حزبهای سیاسی مدرن است که در ساخت یک دموکراسی قابل اجرا نقش دارند.
رسانهها: اخیراً رسانههای خبری حرفهای و پایدار با دسترسی وسیع در داخل و خارج کشور ظاهر شدهاند که اطلاعات را به اشتراک میگذارندو عموم را آگاه میکنند. این رسانههای خبری به مکملی برای رسانههای اجتماعی تبدیل شدهاند تا شهروندان را از شکستها و پیشرفت مخالفان رژیم مطلع کنند. با وجود کنترل سنگین و محدودیتهای اینترنت در داخل ایران، شهروندان از این وسایل ارتباطی برای ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند.
برنامه عمل پیشنهادی برای ایرانیان خارج از کشور
سازمانها و افراد ایرانی دارای سه مسئولیت اساسی هستند. اصل این است که در هر گوشه و کنار به مقابله با رژیم در هر نقطه با حفظ و گسترش جنبش مشغول باشند.
الف. صداهای ایرانیان در داخل کشور، بهویژه زندانیان سیاسی، باشند. به دنبال وضعیت و آزادی آنها بروند.
ب. شهروندان و سیاستگذاران کشورهای غربی را از اتفاقات ایران و دلایلی که این رژیم باید بروید آگاه کنید. آنها باید از خواستههای مردم ایران پشتیبانی کنند.
ج. سازمان خود را برای اثربخشی و دوام تقویت کنید.
شاید مناسب باشد که درسهایی از انجمنهای ایرانی در اروپا و ایالات متحده دردهه ۱۹۷۰ در برابر رژیم شاه بیاموزیم. آنها توانستند به صورت مکرر و موثر تظاهرات و رویدادهای دیگر را سازماندهی و تشویق کنند. اعضای آنها عمدتاً دانشجویان با امکانات مالی محدود بودند. در این دوره اما بیشتر ایرانیان مهاجر حرفهای، مرفهتر و نسبتاً سالمتر هستند. امروزه تعداد مهاجران ایرانی حدود ۸ میلیون نفر است در مقایسه با تعداد قابل توجه کمتر در دهه ۱۹۷۰٫ بنابراین، سازماندهی مهاجران فعلی برای برگزاری بسیاری از رویدادها مثلا برگزاری تظاهرات بزرگ در شهرهای بزرگ برای مناسبتهای مهم ممکن است مشکل باشد. با این حال، آنها تواناییهای فکری، وسایل مالی و شبکههای قابل استفاده برای توسعه برنامههای قابل اجرا دارند.
نمونههایی از فعالیتهای بالقوه
۱-تشویق به تهیه پیشنویس راهکارهای علمی برای بسیاری از چالشهایی که رژیم ایران به عنوان عضو سازمانهای مختلف با آن مواجه است. پیشرفتهای بسیار خوبی در این زمینه وجود دارد. سعی کنید دیدگاهها و راهحلهای خود را با مشورتهای داخلی و اشتراکگذاری بیرونی همگرا کنید.
۲-سازماندهی رویدادهای مسالمتآمیز و قانونی در حول و حوش نوروز در نیویورک. پایان رژیم فعلی را برجسته کنید و از رژیم دموکراتیک جدید استقبال کنید. کنسرتهایی را در پارک مرکزی سازماندهی کنید وب رای خانواده کسانی که در سال ۱۴۰۱ کشته شدهاند کمک مالی جمعآوری کنید و از مخالفان داخلی حمایت کنید.
۳-برنامهریزی تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز برای سالگرد مهسا امینی، سپتامبر ۲۰۲۴، در چند شهر بزرگ (مانند نیویورک، لس آنجلس، دی سی، تورنتو، برلین،لندن و غیره).
۴-برنامهریزی تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز برای اکتبر ۲۰۲۴ در نیویورک. نیویورک را به محیطی چالشبرانگیز برای نمایندگان رژیم تبدیل کنید.
۵- استفاده از بیانیه، شبنامه و دادخواست (petition)، روزنامههای زیرزمینی، شعارنویسی، راهپیمایی سکوت و غیره.
۶- اعتصابات کاری، دانشجویی، تحریم مراسم اجتماعی یا ورزشی
۷- تحریم مغازهها و یا موسسات مالی و کالاها
۸- ایجاد راهبندان
۹- عدم پرداخت مالیات
۱۰- خارج کردن پول از بانکها و موسسات مالی و اعتباری
۱۱- سخنرانیهای اعتراضی
۱۲- تحریم انتخابات
۱۳- نافرمانیهای مدنی
۱۴- اعتصاب غذا
۱۵- بست نشستن
۱۶- اختلال در سیستمهای اجرایی و کامپیوتری
۱۷- ایجاد کارزارهای مختلف در فضای مجازی
۱۸- طراحی شعارهای جذاب توسط هنرمندان و موسیقیدانان
۱۹- ایجاد موسسات موازی نظیر رادیو و تلویزیون و غیره
۲۰- اختلال در سیستمهای اطلاعاتی و خدمات رسانی
نتیجهگیری
بهتر است بیرحمی و مقاومت این رژیم را دست بالا بگیریم. بنابراین ایجاد مؤثرترین و سازمانیافتهترین تشکیلات برای حال و آینده موردنیاز است. در این مرحله، مخالفان در بهترین موقعیت برای قرار دادن رژیم در حالت دفاعی با حفظ و رشد جنبش «زنان، زندگی، آزادی» به ویژه در خارج کشور هستند.
*دکتر رضا سعیدی فیروزآبادی پزشک متخصص پیوند اعضا و عضو کنونی هیئت هماهنگی پروژه ققنوس ایران است و این مطلب را در همکاری با «گروه پژوهشگران برای آزادی ایران» تهیه کرده است.