جمشید عنبرستانی – در شکلگیری و فرایند یک تحول و دگرگونی بزرگ اجتماعی و یا سیاسی در یک جامعه و یا یک کشور (انقلاب) میزان و تعیینکننده اصلی مردمان آن جامعه یا سرزمین هستند که با مشارکت و یا سکوت و نظاره و یا حتا بیتفاوتی خود نقش اساسی و تعیین کننده در راستای تغییرات و تحولات که تاثیرات اساسی در زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی آنان و سرنوشت کشورشان خواهد داشت ایفا میکنند.
انقلابهایی که در چند قرن اخیر در کشورهای گوناگون جهان رخ داده است دارای ریشهها و علل یکسان و مشابهی نبودهاند و اساسا انگیزهها و آرمانها و پارامترهای گوناگونی در شکلگیری و آغاز پروسه انقلابها نقش اساسی و راهبردی داشتهاند. انقلاب مردم آمریکا در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی برای کسب استقلال و آزادی و پایان دادن به سلطه بریتانیا در این کشور اتفاق افتاد که سرانجام با پیروزی مردم آمریکا، استعمار و سلطه بریتانیای کبیر در این سرزمین پهناور پایان گرفت و با پیوند و اتحاد ایالتها با یکدیگر ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و این کشور امروز یکی از دمکراتترین کشورها و بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی در جهان است.
انقلابهایی که ریشههای مذهبی و یا ایدئولوژیک داشتهاند همواره به یک نظام توتالیتر و خودکامه و دیکتاتوری تبدیل شدهاند و حاصل اینگونه انقلابها فقر و بدبختی و محرومیت برای اکثریت مردم و سایه افکندن ترس و خفقان در جامعه و کشتار و زندان و شکنجه و سرکوب مخالفانی که علیه نظام نقلابی به اعتراض و شورش دست زدهاند بوده است (انقلاب شوم اسلامی در ایران و برپا شدن حکومت دیکتاتوری مذهبی فاسد ملایان). تاریخ نشان داده است که سرنوشت حکومتهای دیکتاتوری خاصه آنها که جوهره مذهبی و یا ایدئولوژیک داشتهاند فروپاشی و اضمحلال بوده و جمهوری اسلامی نیز باید در انتظار چنین سرنوشتی باشد.
رژیم ملایان تا گردن در باتلاق فساد و جنایت و بیکفایتی که خود ایجاد کرده فرو رفته است و روند فروپاشی خود را سرعت بخشیده و مسیر پیروزی ملت ایران را هموارتر نموده است.
بسیاری از فعالان و تشکیلات سیاسی و اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور یکدیگر را متهم به دشمنی و سنگاندازی در مسیر شکلگیری اتحاد و ائتلاف میکنند، اما این داستان بی سر و ته چندین دهه است که ادامه داشته و شاید هرگز شاهد اتحاد یا ائتلاف و همسوئی گروهها و تشکیلات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور با یکدیگر نباشیم و علت عمده آن جز خودخواهی و خودبزرگبینی که بر فضای اپوزیسیون حاکم است، نفوذ مهرههای رژیم ملایان در بدنه و سطوح بالای اپوزیسیون است که عامل اصلی ایجاد تنش و اختلاف میان گروهها و تشکیلات سیاسی مخالف رژیم ملایان در خارج کشور هستند. از طرفی لابی جمهوری اسلامی «نایاک» در آمریکا موفق شده فعالیت و کارآیی اپوزیسیون را نزد محافل سیاسی آمریکا بیاهمیت و کماثر جلوه دهد و از این جهت است که سیاستمداران در کانون قدرت آمریکا اپوزیسیون و تشکیلات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی را جدی نمیگیرند و روی آنها حساب باز نمیکنند.
با اینکه صدها هزار ایرانی در آمریکا زندگی میکنند و یکی از موفقترین و ثروتمندترین ملیتها در جامعه آمریکا به شمار میروند اما در این چند دهه تلاشی درخور توجه در جهت تاثیرگذاری بر سیاستمداران و قانونگذاران آمریکایی در حمایت از مبارزات مردم آزادیخواه ایران و پایان دادن به مماشات با رژیم ملایان انجام ندادهاند. اپوزیسیون و تشکیلات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور هم خود و هم ملت ایران را سر کار گذاشتهاند و میتوان گفت نمدی از این اپوزیسیون برای مردم ایران بافته نخواهد شد.
رسانهها در هر شکل و اندازهای و با هر خط مشی و سیاستی که دنبال میکنند مخاطبین خاص خود را دارند و بر بخشی از مردم و افکار عمومی جامعه تاثیرگذار هستند. در حقیقت رسانهها هستند که افکار عمومی را کنترل میکنند و به جهت خاصی که مد نظر آنان است سوق میدهند.
مدیر یک رسانه خصوصی فارسیزبان در آمریکا که تلویزیون خود را ملیترین و غیروابستهترین رسانه فارسی در جهان قلمداد میکند از طریق رسانه تحت مدیریت خود روش مبارزاتی بخشی از اپوزیسیون و مردم و جوانان داخل کشور را زیر سوال برده است. این فرد مدتی است دیدگاهش به اصلاحطلبان نزدیک شده و رابطه خوبی هم با بعضی افراد از جناحهای اصلاحطلب داخل کشور و خاصه باند هاشمی رفسنجانی دارد. ایشان از فرار دزدان و غارتگران ثروت ملت و نظامیان جنایتکار و ایادی حکومت ملایان به خارج کشور حمایت میکند و این را که این افراد در خارج کشور مورد اذیت و آزار قرار گیرند و یا دولتها از ورود این افراد به کشورهای خود جلوگیری کنند اشتباه میداند.
این فرد کشتار مردم و جوانان توسط پاسداران و نیروهای انتظامی و نیروهای امنیتی را توجیه میکند و در کمال ناباوری اذعان داشته که نیروهای نظامی و امنیتی که در خیابان مردم معترض را میکشند مأمور و معذورند چون اگر نافرمانی کنند حکومت آنان را به سختی مجازات و یا حتا اعدام خواهد کرد. نگرانی عمده این شخصیت محترم این است که اعضای جنایتکار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و آخوندها و ایادی حکومت بعد از سرنگونی رژیم ملایان چه عاقبتی پیدا خواهند کرد و در صدد این است تا راه حلی برای نجات آنان بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی پیدا کند. این فرد معتقد است که نهایتأ سیصد تا پانصد نفر از عوامل کلیدی حکومت باید محاکمه و دادگاهی شوند. اگر این شخص و همفکران ایشان در حکومت آینده ایران صاحب قدرت شوند، جنایتکاران سپاهی و بسیجی و شکنجهگران و تجاوزگران امنیتی و دزدان اموال ملت و ثروت کشور و خیل عظیمی از سرکوبگران و ایادی و مزدوران حکومت ملایان نفسی به راحتی خواهند کشید و از مجازات رها خواهند شد.
البته که ملت ایران به دنبال انتقامجویی نیست اما هرگز جنایتکاران نظامی و انتظامی و امنیتی و شکنجهگران و سرکوبگران و غارتگران ثروت ملت و کشور و مزدوران حکومت را مشمول عفو و بخشش خود قرار نخواهد داد و این افراد باید در دادگاههای صالحه محاکمه و پاسخگوی اعمال خود شوند.
اگر افراد و تشکیلاتی در اپوزیسیون تصور کرده اند با باج دهی و وعده و وعید دادن به مزدوران حکومت آنان را تشویق کنند که از حمایت رژیم دست کشیده و به مردم بپیوندند راه اشتباهی را انتخاب کرده اند.
ملت ایران نه به کمک اپوزیسیون و نه به کمک و حمایت دولتهای اروپایی و آمریکا که عامل اصلی بدبختی ملت و کشور ایران بودهاند و بیش از چهار دهه است که به مماشات و معامله با حکومت ملایان مشغولاند، نیازی ندارند و سرانجام با اراده ملی خود بساط این حکومت ظالم و فاسد و ضد ایران و ایرانی را جمع خواهند کرد.