وحید وحدتحق – پروپاگاندای سیاسی پدیدهای تاریخی است. در دوران باستانِ اروپا، در روم، حدود دو هزار سال پیش، اکتاویوس با کمک سخنوری به نام سیسرون که در حقیقت یک مُبَلِغ سیاسی بود در ابتدا علیه مارکوس آنتونیوس تبلیغ نموده و جوّ را برای نابودی رقیب خود آماده کرد تا بتواند به پادشاهی برسد. امروز نه با خطابهنویسی بلکه توسط رسانههای اجتماعی در اینترنت هم میتوان با ترویج دروغ عمدی و افترا به قدرت رسید.
با پیشرفت صنعت خبررسانی خطرات جدیدی نیز به وجود آمده که جوامع و دولتها را با پدیدههای متعددی مانند اطلاعات جعلی و ضداطلاعات و دروغرسانی روبرو کرده است. موضوع این مقاله پروپاگاندا و دروغرسانی است.
وزیر کشور آلمان در ۶ فوریه ۲۰۲۴ اعلام نمود که دولت این کشور مرکزی برای مقابله و مبارزه با اطلاعات غلط و تحریف اطلاعات با استفاده از هوش مصنوعی به دلیل تبلیغات و نفوذ سیاسی کشورهای غیردموکراتیک به ویژه روسیه تأسیس کرده است. البته به نظر میرسد که تاثیرات منفی مانند یهودستیزی از سوی اسلامگرایان بر روی مسلمانان ساکن آلمان نیز در این مرکز جدی گرفته میشود.
از یکسو اطلاعات جعلی یکی از خطراتی است که جوامع دموکراتیک را تهدید میکند و از سوی دیگر پروپاگاندا یکی از انواع دروغرسانی است که شامل بخشی از جنگ تبلیغاتی، سانسور حقایق و نفرتپراکنی میشود که در سیاستهای دیکتاتوریها جهت تاثیرگذاری بر افکار عمومی و مردم به کار گرفته میشود.
اطلاعات جعلی میتواند تاثیرات منفی در روند دموکراتیک اجتماع بگذارد و جوّ دموکراسیها را مسموم کند چه در داخل یک کشور و چه در جامعهی یک کشور متخاصم.
اطلاعات جعلی و تحریف یعنی ترویج آگاهانه خبرهای دروغ بر پایه ایدوئولوژیهای اغلب توتالیتر مانند فاشیسم و ناسیونال سوسیالیسم و استالینیسم و یا اسلامگرایی که یک تهدید و خطر علیه آزادیهای دموکراتیک مانند آزادی بیان محسوب میشود.
پروپاگاندیستها کوشش میکنند که فکر، اعمال و احساسات شهروندان کشورهای دموکراتیک را به سود منافع ایدئولوژیک یک کشور متخاصم تحت تاثیر قرار بدهند، آنهم اکثرا با دروغپردازی. پروپاگاندا یکی از استراتژیهای به ویژه دیکتاتوریها و مدافعین آنها و البته ابزاری در دستِ توجیهگران آن دیکتاتوریها در کشورهای دموکراتیک است.
هدف پروپاگاندای دیکتاتوریها این است که برنامههای عملیاتی و دستورکارهای سیاسی خود را در اخبار رسانههای خود آمیخته با اطلاعات دروغین و نظرهای جانبدارانه درستانگاری کنند و خوانندگان و شنوندگان خود را به سوی اهداف ظاهراً برحق خود جذب نمایند.
یکی از خصوصیتهای اطلاعات جعلی و انتقالِ عمدی دروغ و اشتباه این است که توسط افرادی منتشر میشود که در رسانههای حرفهای و یا در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند.
پروپاگاندای سیاسی میتواند وسیلهی کلیدی برای ایجاد شک و تردید و وحشت در انسانها باشد. برای مثال چنانچه گروههای اجتماعی ترس از دست دادن و کاهش هویت دینی یا ملی خود را داشته باشند، حاضر میشوند از گرایشهای استبدادی حاکمیتی که به آنها قول حفظ هویتشان را میدهد، دفاع کنند و به اینصورت فریب ایدئولوژی حاکمان یا تبلیغات گروههای افراطی را در فضای مجازی میخورند که در خدمت رژیمهای خودکامه فعال هستند.
در دوران جنگ بحث درباره تاثیرات پروپاگاندا نیز اوج میگیرد. البته تاثیر پروپاگاندا در دوران صلح آغاز میشود؛ همان زمانی که مردم با اهداف مشخص توسط حاکمان دیکتاتور فریب میخورند و قربانی یک ایدئولوژی توتالیتر میشوند. تبلیغات دروغ اغلب در دوران صلح شروع شده و نقش مهمی در آماده نمودن فضای جنگ یا قتل عام بازی میکند و در دوران جنگ به اوج خود میرسد.
برای مثال آیتالله خمینی با یک سیستم تبلیغاتی در ابتدا با کاسِتهایی که در مساجد پخش میشدند از پاریس فعال شد و در ایران شهرت بیشتری یافت و پایه اجتماعی خود را تقویت نمود و بعد از به قدرت رسیدن با توسل به اطلاعات دروغ و سوء استفاده از جنگ هشت ساله خانمانسوز بین ایران و عراق توانست قدرت خود را در دیکتاتوری جمهوری اسلامی تثبیت کند؛ البته با تکیه بر به سیاست رعب و وحشت و اعدام.
دشمنتراشی ایدئولوژیک
تبلیغ این سیاست که مسلمانان ایران و منطقه بایستی از راه کربلا اورشلیم را آزاد نمایند خود بر پایه اطلاعات جعلی و تبلیغات سیاسی و تحریف مذهبی شکل گرفته است.
مسجد الاقصی نخستین قبله مسلمانان و مکانی مقدس برای مسلمانان نیز هست. ولی پیامبر مسلمانان خود دستور میدهد که مسلمانان به سوی مکه دعا نمایند و نه به سوی اورشلیم! امری که در کتاب مقدس مسلمانان نیز آمده است. یعنی از دید دینی، اورشلیم از دوران زندگی پیامبر اسلام تا امروز قبله مسلمانان نبوده، بلکه مکه بوده است.
این یک واقعیت تاریخی است که در جنگهای صلیبی در قرن یازدهم، اورشلیم یکی از مراکز جنگی بود. بعد از تشکیل دولت اسرائیل، کشورهای عربی در ابتدا به ویژه اخوان المسلمین مشروعیت دولت اسرائیل را نمیپذیرفتند.
نگاهی کوتاه به ایدئولوژی آیتالله خمینی در خصوص اسرائیل نشان میدهد که به چه صورت این ایدئولوژی خود حداقل یکی از دلایل مهم جنگی خانمانسوز شده است.
در «صحیفه نور» جلد ۱۶ صفحۀ ۴۹۰ این جمله از خمینی را میشود خواند: «ما میگوییم اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود و بیتالمقدس مال مسلمین و قبله اول مسلمین است.» این ادعا در ۱۷ شهریور ۱۳۶۱ در روزنامۀ کیهان نیز منتشر شده بود.
محو اسرائیل به دلیل آزاد نمودن بیتالمقدس بعد از تشکیل دولت اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل عضو سازمان ملل دیگر جنبه مذهبی خود را از دست داده و تبدیل به یک سیستم تبلیغاتی و ضداطلاعات سیاسی شده است.
به نظر میآید که سیدروحالله خمینی و سیدعلی خامنهای با توسل به ایدئولوژی لزوم شرعی حکومت اسلامی در منطقه امروزی اسرائیل و محو و نابودی یک کشور عضو سازمان ملل در حقیقت راهی جهت تثبیت هژمونی سیاسی خود در منطقه و در رقابت با عربستان سعودی گشودند که در عمل به بنبست رسیده است. اینجاست که یک موضوع مذهبی تبدیل به اطلاعات جعلی سیاسی با پیامدهای تلخ میشود.
برای درک ابعاد ضداطلاعات توأم با تبلیغات دروغ که منجر به فاجعههای تاریخی مانند جنگ میشود، بایستی به سخنان سیدعلی خامنهای توجه نمود: «در مسئلهی فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است; یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمینهای قبل از سال ۶۷ و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانهی مسلمین است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیم الشأن فرمود: “اسرائیل بایستی محو بشود”. یهودیهای فلسطین، اگر دولت اسلامی را قبول میکنند، در آنجا زندگی کنند. بحث، بحث یهودیستیزی نیست. مسئله، مسئلهی غصب خانهی مسلمین است. رؤسا و زعمای مسلمین، اگر تحت تأثیر قدرتهای جهانی قرار نداشتند، میتوانستند این مهم را انجام بدهند؛ ولی متأسفانه نکردند.»
اینجا باید عنوان شود با اینکه در اروپا و ایالات متحده تحقیقات دانشگاهی گستردهای درباره هولوکاست انجام شده است نه فقط احمدی نژاد بلکه مهمتر از وی، علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز ادعا میکند که گویا رسانههای غربی و صهیونیستی» نمیگذارند که در باره هولوکاست تحقیق شود.
رهبر جمهوری اسلامی با یکی از ایدئولوگهای راست افراطی، روژه گارودی، ملاقات کرده و از او در روز تولد هیتلر درباره هولوکاست آموزش میبیند و عالیترین مقام جمهوری اسلامی از افسانه هولوکاست سخن میگوید.
دیکتاتوریها با اطلاعات دروغ و با تئوریها و ایدئولوژیهای پوسیده و عقبافتاده اذهان مردم را اشغال و سرکوب میکنند. مبلغین دروغ و سربازانشان حقایق اجتماعی و زندگی را سرکوب میکنند. مثلا دادخواهی قربانیان ساقط کردن فجیع هواپیمای اوکراینی را کار «دشمن» میدانند و نه حق مسلم مردم. یا اینکه حق زندگی و آزادی بیان برای بهاییان را با افتراهای دروغین زیر پا میگذارند. یا حتی با شیوه همان تبلیغات نازیها فقط و فقط جهت فریب مردم به دروغپردازی نسبت به بهاییان ایران میپردازند. میتوان نتیجه گرفت که سرکوب اجتماعی از تبلیغات دروغین و اطلاعات غلط جداییناپذیر است.
این تبلیغات نادرست نه فقط توسط روسیه بلکه توسط جمهوری اسلامی ایران و جنبشهای اسلامگرای دیگر بخشی از مسلمانان آلمان و اروپا را نیز تحت تاثیرات منفی خود قرار میدهد.
خطرات مجازی
پلتفرمهایی مانند گوگل و فیسبوک و اینستاگرام و ایکس و تیکتاک و غیره میتوانند منجر به ناامنی و افسردگی فکری شهروندان و دور شدن آنها از موازین حقوق بشر و دموکراتیک شوند. چنانچه مبلغین دیکتاتوریها از آنها به عنوان وسیله تبلیغاتی خود سوء استفاده میکنند. در جوامع دموکراتیک این مشکل میتواند منجر به شکافهای اجتماعی جدی بشود. از سوی دیگر در دیکتاتوریها پروپاگاندای دروغین پایه و اساس ایدئولوژی حاکم است که افکار مردم را استعمار و استثمار میکند.
پتر پومراننتسف Peter Pomerantsev برای مثال در کتاب خود درباره نقش تاثیرگذاری و مانیپولاسیون و تحریف توسط تبلیغات دیکتاتوریها مینویسد که با رسانههای دیجیتال و تکنولوژهای جدید، دشمن نامریی شده است و همه جا میتواند حضور داشته باشد و هیچ جا نباشد! عملیات جنگی که بر مبنای شناختهای روانشناسی پیش برده میشود یک نوع جنگ اطلاعاتی ارزیابی میشود که جایگزین جنگ سرد شده است. یک خبر سیاسی خودش تبدیل به یک اسلحه ایدئولوژیک میشود. تبلیغات دروغین حتی میتواند تاثیر تعیینکننده در انتخابات کشورهای دموکراتیک بگذارد و فکر و عمل رایدهندگان را به سود احزاب افراطی دستکاری کند. برای مثال ارتشهای سایبری از یکسو دست به تبلیغات دروغین و انتشار اخبار جعلی میزنند و از سوی دیگر دشمنان نامریی آزادی به شهروندان کشورهای دموکراتیک حمله میکنند؛ کاری که توسط ارتش سایبری رژیم ایران نیز انجام میشود.
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که حاکمان دیکتاتوریهای در دوران کنونی، مانند جمهوری توتالیتر اسلامی در ایران، متوسل به شیوههای جدیدی از رویکرد قدرت شدهاند که رابطه قدرت با شهروندان آزادیخواه یا میزانِ رابطه حق آزادی بیان با سانسور دولتی را به شیوه جدید و خطرناکی پیش میبرند که نتیجهی آن سرکوب بیرحمانهی هر نوع آزادیخواهی در داخل و مرعوب نمودن فعالین خارج کشور است.
*دکتر وحید وحدتحق جامعهشناس و دکتر علوم سیاسی از دانشگاه برلین، کارشناس مسائل خاورمیانه و تروریسم و مترجم است. وی سالها در انستیتوی پژوهشی خاورمیانه (Memri) و بنیاد اروپایی برای دموکراسی (EFD) به کار و تحقیق مشغول بوده است.