اختر قاسمی – لیلا شریفی صبح دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ در بیمارستانی در شهر دوسلدورف آلمان در سن ۹۴ سالگی در گذشت.
او متولد ۱۳۰۸ در تبریز بود و تا نوجوانی در همین شهر و بعد در مشهد زندگی کرد.
۱۶ ساله بود که در مشهد به ازدواج یک افسر تودهای به نام رحیم شریفی درآمد و پس از مدتی در سال ۱۳۲۹ به اتحاد شوروی پناهنده شدند.
آنها نخست ساکن تاجیکستان شدند و در سال ۱۳۴۵ به جمهوری آذربایجان رفتند.
وی در سال ۱۹۸۴ در آستانه فروپاشی اتحاد شوروی در حالی که دو سال از مرگ همسرش میگذشت، همه چیز را رها کرد و به دوسلدورف در آلمان غربی رفت و تا آخر عمر در این شهر زندگی کرد.
در دوران اقامت در شوروی، پس از تحصیل در رشته موسیقی به خواننده «موسیقی ملل شرق» تبدیل شد و به زبانهای مختلف آواز خواند و ارکستر موسیقی «گلشن» را تشکیل داد.
او که با نام لیلا شریفوا شناخته میشد، در سینما هم فعال بود و به عنوان بازیگر در فیلمهای شوروی حضور داشت.
لیلا شریفی در کشورهای مختلف آسیایی و اروپایی و آفریقایی کنسرت برگزار کرد.
صدای مخملین او از سوی برخی سران کشورها از جمله جمال عبدالناصر، رییس جمهور مصر از ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۰ میلادی، ظاهرشاه آخرین پادشاهان افغانستان، و همچنین رهبران حزب کمونیست شوروی تحسین شد.
این هنرمند تلاش کرد در آلمان هم به کار موسیقی ادامه دهد و چندین کنسرت نیز اجرا کرد، اما به گفتهی خودش، برنامهگذاران سرمایه او را به سرقت بردند و نتوانست کارش را در آلمان ادامه دهد.
وی در این کشور چند کتاب داستان و و خاطرات و شعر به زبان فارسی نوشت و منتشر کرد.
لیلا شریفی عاشق ایران بود و آرزو داشت دوباره وطن خود را ببیند.
طی سالیان گذشته بارها با او صحبت و برخی گفتگوها را ضبط کردم. روزی نظرش را دربارهی وطن پرسیدم؛ گفت: وطن همان مادر، زن است.
چند مدرک هنری وی را به خواستهی خودش به موزه اسناد دوسلدورف تحویل دادم.
دو پرتره بزرگ نقاشی از او را نیز که توسط دو نقاش شوروی کشیده شده بود، با کمک دوستان به موزهای در هلند در شهر لایدن تحویل دادیم که در آنجا در معرض تماشاست.
در سال ۲۰۲۳ به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن بزرگداشتی برای او برگزار کردم که تاثیر بسیار خوبی بر او داشت. اما از تنهایی بسیار رنج میبرد و در چند سال اخیر آرزوی مرگ داشت.
گرچه آرزوی دیدار دوباره وطن میسر نشد ولی سرانجام مرگ او را برای فرار از تنهایی و غربت در آغوش کشید.