احمد رأفت – هفتاد و چهارمین دوره جشنواره جهانی فیلم برلین، شنبه پنجم اسفند با انتخاب بهترینها در بخشهای مختلف پایان یافت. «کیک محبوب من» به کارگردانی بهتاش صناعیها و مریم مقدم، که در بخش رقابتی اصلی این جشنواره حضور داشت نتوانست هیچکدام از «خرس»های برلین را به دست آورد، اگرچه قبل از آغاز این جشنواره و پس از اکران بسیاری از کارشناسان و منتقدین این فیلم را شایسته دریافت «خرس طلائی» میدانستند.
«کیک محبوب من» ولی دست خالی جشنواره برلین را ترک نکرد. دو هیات داوران مستقل این فیلم را به عنوان برتر انتخاب کردند: فدراسیون بینالمللی منتقدان سینمای جهان یا «فیپرشی» و منتقدین کلیسای مسیحی. فدراسیون بینالمللی منتقدان سینمای جهان مهمترین نهاد مستقل منتقدان سینمای جهان است که کارشناسان سینمائی در بیش از ۶۰ کشور در آن عضو دارند. این فدراسیون که بیش از ۹ دهه پیش آغاز به کار کرد، در جشنوارههای مختلف از جمله کن، برلین، ونیز، لوکارنو و سن سباستین حضور دارد و یکی از فیلمهای شرکتکننده را به عنوان برترین انتخاب میکند.
«کیک محبوب من» که در داخل ایران با عدم رعایت محدودیتهای رسمی ساخته شده است تصویری واقعی از تهران امروز را نشان میدهد.
برلین اولین جشنوارهای است که فیلم مریم مقدم و بهتاش صناعیها در آن حضور پیدا کرد. چندین جشنواره دیگر نیز «کیک محیوب من» را در برنامه خود گنجاندهاند و حقوق اکران این فیلم برای چندین کشور نیز خریداری شده است.
جایزه «فیپرشی» جشنواره برلیناله به فیلم ایرانی «کیک محبوب من» رسید
روز جمعه چهارم اسفندماه فیلم «کیک محبوب من» ساخته مریم مقدم و بهتاش صناعیها موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم انجمن منتقدان بینالمللی فیلم (فیپرشی) در جشنواره برلیناله شد.
دو کارگردان این فیلم که به علت ممنوع… pic.twitter.com/g20DhKVv4v
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) February 24, 2024
«خرس طلائی» امسال به فیلم «داهومی» ساخته متی دیوپ رسید. مستند «داهومی» درباره استعمار و گنجینههای سلطنتی به غارت رفته از پادشاهی داهومی است که بالاخره به خانه اصلی خود، یعنی کشور آفریقائی بنین بازگردانده میشود.
«احتیاجات یک مسافر» ساخته هونگ سونگسو اگرچه مورد انتقاد بسیار منتقدان قرار گرفته بود توانست «خرس نقرهای» را به دست آورد. جایزه ویژه جشنواره امسال برلین نیز به فیلم «امپراتوری» برون دومونت تعلق گرفت. فیلم تجربی «پپه» نلسون کارلوس د لوس سانتوس آریاس نیز جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد.
در برلین نیز چون دیگر جشنوارههای یک سال گذشته سینماگران ایرانی خارج کشور حضور خوبی داشتند و چند جایزه به دست آوردند. سه فیلم سینماگران ایرانی خارج کشور در این جشنواره داستان شخصی کارگردان به عنوان مهاجر را به نوعی با حوادث اجتماعی و سیاسی ایران پیوند زدند: «دیشب چی خواب دیدی پاراجانوف؟» ساخته فراز فشارکی، «سیاره دزدیده شده من» از فرحناز شریفی و «شهید» به کارگردانی نرگس کلهر.
موفقترین این فیلمها «شهید» ساخته نرگس کلهر بود که جایزه کالیگاری را که به فیلمهای تجربی و نوآور اهدا میشود، از آن خود ساخت. البته نرگس کلهر جایزه Art Cinema Award را هم به دست آورد. «شهید» داستان شخصی کارگردان و مشکلاتش را برای حذف کلمه «شهید» از نام خانوادگیاش در کاری تجربی ارائه میدهد که در آن از رقص، موسیقی و حتی پردهخوانی نیز استفاده شده است. نام خانوادگی کامل این کارگردان نرگس شهید کلهری است. پدرش مهدی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد مشاور مطبوعاتی ریاست جمهوری بود و درخواست پناهندگی نرگس از آلمان در سال ۱۳۸۸ جنجال آفرید.
«خمیازه بزرگ»، کاری از علییار راستی در بخش «برخوردها» به نمایش درآمد، داستان عجیبی را درباره جستجوی سکههای طلا در یک غار روایت می کند. این فیلم نیز جایزه داوران بخش خود را به دست آورد. «مایدگل» به کارگردانی سروناز علمبیگی هم که در بخش «نسل بالای چهارده سال» به نمایش درآمد و داستان یک دختر نوجوان افغانستانی را در ایران که عاشق ورزش بوکس است و در جامعه و خانواده تحت فشار است نیز از سوی داوران این بخش به عنوان فیلمی قابل توجه معرفی شد. مستند «سیاره دزدیده شده من» ساخته فرحناز شریفی نیز جایزه بهترین فیلم مستند بخش «پانوراما» از نگاه تماشاگران را دریافت کرد.
در بخش «کلاسیک» جشنواره برلین یا «برلیناله» فیلمهای گذشته که ترمیم شدهاند نیز به نمایش درمیآیند. امسال از جمله فیلمهای این بخش میتوان به یکی از شاهکارهای سهراب شهیدثالث با عنوان «زمان بلوغ» اشاره کرد که این کارگردان برجسته ایرانی در سال ۱۹۷۶ میلادی در آلمان ساخت. اگرچه «زمان بلوغ» فیلمی کمتر دیده شده است ولی بدون شک یکی از بهترین ساختههای سهراب شهید ثالث است که به نوعی کارگردانانی چون عباس کیارستمی نیز از آن الهام گرفتند.
سهراب شهیدثالث که با فیلمهایی چون «طبیعت بیجان» و «یک اتفاق ساده» شناخته شده، کارنامه پرباری نیز از دوران مهاجرت خود به آلمان و فعالیت هنری در این کشور بجای گذاشته است که بدون شک «زمان بلوغ» یکی از بهترینهای کارهای اوست. «زمان بلوغ» با یک سکانس بیست دقیقهای بدون دیالوگ در داخل یک خانه آغاز میشود که در آن پسربچهای ۹ ساله در انتظار بازگشت مادر که یک کارگر جنسی است در تختخوابش در سکوت کامل دیده میشود.