سپیده حجامی- آیندهنگری یکی از ارکان مهم پیشرفت جوامع بشریست. از آنجا که جمهوری اسلامی برای هر چیزی معنای مندرآوردی تعریف میکند، و در این حکومت ارزشها دچار تغییر شکل و شمایل عمده میشوند، آیندهنگری هم از این قاعده مستثنا نیست و به روش خاصی انجام میشود.
آیندهنگری زیر سایه جمهوری اسلامی برای فردی منفعتطلب و نان به نرخ روز خور چگونه است؟
تصور کنید یک فرد تصمیم میگیرد آیندهی خود و هفت نسل بعد از خود را تامین و تضمین نماید. به دلیل فساد گسترده در لایههای قدرت در رژیم جمهوری اسلامی، این فرد ابتدا به این فکر میافتد، که باید صاحب یک پست یا مقام، هرچند کوچک، شود. شاید این سوال پیش آید که چه ارتباطی بین این موضوع با تامین آینده است؟ جواب ساده است. قانون پایستگی انرژی در رابطه با پست و مقام در این رژیم سراپا فساد قابل اجراست به این معنی که پست و مقام از بین نمیرود بلکه از پستی به پست دیگر تبدیل میگردد. بنابراین فردی که در بدو امر، صاحب یک پست ساده میشود، سالیان سال در این چرخه باقی میماند. با توجه به اینکه پست و مقام همچون ارث پدری به بازماندگان منتقل میشود، آیندهی هفت نسل بعد تامین و تضمین خواهد شد.
حال سوال اساسی این است که برای رسیدن به مقصد چه باید کرد؟
در چند سال اخیر با پدیدهای به نام «فعال اجتماعی حکومتی» در ایران روبرو شدهایم. این افراد برخلاف فعالان اجتماعی، مدنی و سیاسی که رژیم را به چالش میکشند، هرگر خط قرمزهای رژیم را رد نکرده، به ایدئولوژی رژیم وفادار هستند و در بیخطرترین شکل ممکن نقش سوپاپ اطمینان را برای دیکتاتور بازی میکنند.
فعالان اجتماعی حکومتی که از قضا گاهی تلاش میکنند در میان فعالان واقعی سیاسی، مدنی و اجتماعی خود را جای دهند، یکی از مستعدترین افراد برای اجرای پروژه «آیندهنگری اسلامی» هستند.
روش کار برای به دست آوردن آرای مردمی و نشستن روی صندلی دولتی چیست؟ این فرد باید ابتدا به عنوان یک چهره در بین عامه مردم محبوبیت پیدا کند و بعد از آن مردم او را به عنوان نماینده خود در برخی سازمانها یا نهادها انتخاب نمایند. بنابراین او با آیندهنگری و طبق برنامهای مدون از چندماه قبل از انتخابات، ترجیحا انتخابات مجلس شورای اسلامی، که یکی از اولین درگاههای فساد و اختلاس است، فعالیت خود را آغاز میکند.
فرمول چیست؟ چگونه یک فعال اجتماعی موفق شویم؟
-ابتدا باید فردی بیکار باشیم که فرصت فراغت بسیاری دارد. زیرا لازمهی فعال اجتماعی خوبشدن این است که همیشه و همه جا حضور داشته باشیم و نخود هر آشی شویم.
نکته: یک فعال اجتماعی باهوش باید حوادث غیرمترقبه را پیشبینی کند بنابراین باید هنگام خارج شدن از منزل لباسی به تن کند که در صورت لزوم بتواند هم در عزا شرکت کند هم در عروسی.
-قبل از آغاز فعالیت اجتماعی باید یک دوره فوق تخصصی عکس سلفی بگذراند. به این ترتیب در طول روز تعداد زیادی عکس سلفی میگیرد و به سرعت عکسها را همراه با آب و تاب فراوان در دسترس عموم قرار میدهد. شایان ذکر است نیازی نیست دقت و توجه خاصی در انتخاب سوژه عکس به خرج داد. سوژه میتواند یک درخت، یک رهگذر، یک گربه، یک مرغ دریایی و… باشد.
توصیه مهم: مراقب فعالان اجتماعی باشید. آنها به طرز شگفتآوری حتی سریعتر از جیببرها، شما را شکار عکس خود میکنند.
-هرقدر با زبان بدن آشنایی بیشتری داشته باشد در این امر موفقتر است. مدیریت زبان بدن برای انجام صحیح فعالیت اجتماعی بسیار مهم است. بطور مثال در حال سلفی گرفتن با رفتگر زحمتکش محله، باید توانایی این را داشته باشد که لبخند مصنوعیاش باور شود و چهرهاش گویای این نباشد که میخواهد سریع عکس را بگیرد تا هرچه زودتر از شرّ بوی گاری زباله خلاص شود. یا هنگام بازدید تشریفاتی از خانه سالمندان در حالی که با چهرهای به ظاهر مهربان پای درد دل آنها نشسته است، زبان بدنش راز درونش را فاش نکند که حوصلهاش سر رفته است.
-یک فعال اجتماعیِ حکومتی نواقص و معضلات شهر را به صورت آگراندیسمان به شهروندان یادآور میشود و در ادامه توانایی خاصی دارد با وعده و وعیدهای پوچ و توخالی، آنها را امیدوار به اصلاح امور کند. چنان این کار را متبحرانه انجام میدهد که شهروندان ایمان میآورند با رایدادن به این فرد، کشور تبدیل به بهشت برین میشود.
-کمی سیاهنمایی چاشنی کلیهی کارهای یک فعال اجتماعی است. البته که سیاهنمایی باید در چارچوب خط قرمزها باشد. او هرگز درباره جنایات رژیم صحبت نمیکند، نامی از زندانیان سیاسی به زبان نمیآورد، و صرفا به موضوعات بیخطر میپردازد. او با ترفندهای مختلف تلاش میکند مردم را بترساند که هر آن، کشور تبدیل به جهنم میشود؛ در همین حین باید زیرکانه تواناییهای نداشتهی خود را گوشزد کند تا مردم او را بهعنوان ناجی انتخاب کرده و موفق به جذب رای شود.
نکتهی مهم این است که عمر فعالیت اجتماعیِ فعال اجتماعی بعد از انتخابات در هر صورت و با هر نتیجهای به پایان میرسد! اگر بازنده شود، برای حفظ وجههی خود در قالب یک قهرمان، بیانیهای صادر میکند مبنی بر اینکه مردم چه گنجینهای را از دست دادهاند. سپس خودبخود پروندهی فعالیتاش بسته میشود. اگر هم برنده شود که فبهالمراد، به مقصد رسیده است و باید استراحت کند! درواقع دلیلی ندارد خود را برای عملکردن به تعهدات و وعدههایش بهزحمت اندازد. چرا که الگوی او مقامهای بالاتر چون وزرا و ریاست جمهوریست که هرگز به وعدههای انتخاباتی خود عمل نکرده و نمیکنند.