روز سهشنبه ٢۷ فوریه ۲۰۲۴ در سالن «خلیلی» دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن، جلسه سخنرانی مصور مالو هالاسا آکادمیسین و نویسنده فیلیپینی- اردنیزاده آمریکا و ساکن بریتانیا برگزار شد. این جلسه در عین حال معرفی کتاب او با عنوان «زن، زندگی، آزادی» بود. در بخش نخست این برنامه، سخنران تعدادی از عکاسان زن ایرانی را که در جریان جنبش مهسا از نظر سیاسی و فرهنگی فعالتر شده بودند، و او در کتابش به آثار آنان پرداخته است، بطور مختصر معرفی کرد.
کتاب «زن، زندگی، آزادی» مالو والاسا لحظات تاریخی اعتراض را در آثار هنری عکاسان زن ایرانی به تصویر میکشد. این مجموعه خیرهکننده حاوی عکسهایی از نمایش مد لباس غیرعلنی است که برگزاری آن در ایران امروز ممنوع است؛ حاوی تصاویر زنانی که با وجود پیامدهای بالقوه ویرانگر، موهای خود را در چالش با مقامات، به اشکال عجیب رنگ میکنند و در خیابان بدون حجاب ظاهر میشوند. این مجموعه در ضمن شامل عکسهایی از دگرباشان جنسی است که در شرایط بدی در ایران بسر میبرند. کتاب با ستایش قدرت هنر، تجلیل از زنانی است که رژیم سعی کرده آنها را به سکوت بکشاند ولی موفق نشده است.
موضوع اصلی سخنران آن بود که زنان عکاس با هنر خود به بازتاب اعتراض زنان پیشروی ایرانی در برابر رژیم پرداختهاند. او اشاره کرد که اعتراض زنان ایران در برابر قوانین واپسمانده و ضدزن جمهوری اسلامی با جنبش سال گذشته شروع نشده بلکه قدمت جنبش اعتراضی زنان در برابر رژیم جمهوری اسلامی به همان فردای به قدرت رسیدن ملایان میرسد. در همین رابطه سخنران اشاراتی به هنگامه گلستان عکاس سرشناس ساکن لندن کرد.
هنگامه گلستان عکاسی است که تظاهرات و اعتراضات چندین روزه زنان ایرانی را در برابر ارزشهای ارتجاعی و ضدزن انقلاب اسلامی در همان پیروزی آن ثبت کرده است. این عکاس سرشناس برای ادامه کار در ایران و ورود به عرصههایی که عکاسان مرد مشکلی برای ورود به آنها نداشتند، مانند عکاسی در جبهه جنگ، با محدودیتهای زیاد و تحقیرکنندهای روبرو شد. به گفته سخنران- به نقل از خود هنگامه گلستان- یکی از مقامات وزارت ارشاد اسلامی به او توصیه کرده بود که بجای عکاسی در جبهه جنگ، در خانه آشپزی و نظافت کند.
سخنران در ادامه به محتوای اعتراضی در آثار متأخر شماری از عکاسان زن پرداخت. او در عین حال به آثار غالباً پیش از جنبش آزادیخواهی ۴۰۱ آنها و شماری دیگر از عکاسان زن پرداخت که حاوی مفاهیمی متفاوت مانند دگرباشان جنسی و بیتوجهی و تخریب محیط زیست در ایران هستند. سخنران در عین حال به هیچ وجه غافل از خصوصیات و ارزشهای زیباییشناختی و استعارههای موجود در آثار این عکاسان نبود.
وی در بخشی از سخنانش گفت که مطمئن نیست امروز جسارت زنان و عکاسان زن ایرانی مانند ماههای اولیه بلافاصله بعد از جنبش مهساست زیرا با سرکوب و خالی شدن خیابانها و فروکش کردن نسبی جنبش، رژیم دوربینهای متعددی را در سطح شهرها به منظور تحت نظر گرفتن مردم و زنان بیحجاب نصب کرده است. اکنون جریمههای سنگینی برای کسانی که قانون حجاب اجباری را رعایت نمیکنند در نظر گرفته شده که در صورت تکرار به مجازاتهایی مانند مصادره ماشین میانجامد. بنابراین او نمیداند که آیا دنیایی که در کتابش به تصویر کشیده، به همان صورت مانده یا نه. یا به عبارت دیگر، او میخواهد بداند که با وجود محدودیتها و فشارهای کنونی، آیا عکاسان زن و مرد به خود جرأت میدهند مرزهای این محدودیتهای شدید کنونی را به چالش بکشند.
مالو والاسا به عنوان نمونهی عکاسی اعتراضی در برابر قوانین ضد زن و حجاب اجباری در جمهوری اسلامی، از کارهای شیوا خادمی نام برد. شیوا خادمی در شهر مشهد بزرگ شده و سپس به تهران رفت و در آنجا با زنان و دخترانی آشنا شد که موهایشان را با رنگهای عجیب، مانند زرد و صورتی، رنگ کرده و بدون حجاب در خیابانها ظاهر می شوند تا مقاومت خود و کنترلشان را بر بدن و ظاهر خود آشکارا نشان دهند. در این مجموعه دو عکس از شیوا خادمی که با موهای باز و با رنگهای نامتعارف دیده میشود.
سخنران سپس از مهری رحمینزاده نام برد که سردبیر عکاس مجله «نداستان» در تهران است. روی جلد یکی از شمارههای سال ٢٠٢٣، تصویر پشت سر زنی دارای موهای مجعد و تیره است که توسط خود رحمینزاده گرفته شده. این شماره مجله زمانی منتشر شد که گشت ارشاد قدرتنمایی مجدد خود را در خیابانهای شهرها از سر گرفته و اعدام معترضان زندانی برای سرکوب جنبش آزادی در ایران شروع شده بود. در شمارهای دیگر، مهری رحمینزاده تستهای بارداری متعددی را در کنار هم روی جلد مجله گذاشته بود. رحمینزاده دانشآموخته سینماست و عکاس هنری و نیز فعال در زمینه عکاسی تجاری است که در ضمن در حوزه عکاسی منظره هم کار کرده است.
تهمینه منزوی عکاس پیشرو دیگریست که آثاری متفاوت خلق کرده است. عکسهای او از دگرباشان جنسی و دیگر اقشار فراموش شده در ایران جلب نظر زیادی کرده است. او در عمل به توصیه استادش که از او خواسته بود که مدتی عکس گل و منظره بگیرد، با این استدلال که نمیتواند نسبت به وضعیت مردم بیتفاوت باشد به بلوچستان میرود و از زنان زنگی عکسهایی میگیرد. زنگیها نوادگان بردگان سیاهپوستی هستند که توسط تاجران عرب پیش از قرن نوزدهم به زور به ایران آورده شده بودند و در ایران امروز از قشرهای حاشیهای و فراموش شده محسوب میشوند.
عکاس دیگری که نویسنده «زن، زندگی، آزادی» به آثارش پرداخت، پَرگل اینالو بود که تصویرگر بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به حفظ محیظ زیست و تخریب آن در ایران است. در شماری از کارهای این عکاس تجهیزات قدیمی و زنگ زده نفت دیده میشود که از زوایای مختلف عکاسی شدهاند.
بخش دوم این برنامه گفتگو با هنرمند تصویری و طراح جوان ایرانی و برنده جوایز بینالمللی، سحر ساکی بود که در شهر کاردیف ولز زندگی میکند. او گفت هرچند او مدتی پیش از قتل حکومتی مهسا امینی شروع به نقاشی دیواری کرده بود ولی این واقعه و آغاز خیزش سراسری با شرکت وسیع زنان در ایران الهامبخش او در این زمینه شد.
سحر ساکی معتقد است که نقاشی روی دیوار و در محیطهای عمومی ابزاری قوی و آشکار برای نشان دادن اعتراض است، زیرا مردم و حتی کسانی که نمیخواهند نقاشی تماشا کنند، آن را میبینند و این متفاوت از نمایشگاه رفتن و یا جستجو برای یافتن یک اثر هنری در فضای مجازی است. به همین دلیل نقاشی روی دیوار ابزاری قوی است. سحر ساکی ادامه داد که فعال شدن او در این رشته از نقاشی و طراحی با شروع حرکت فمینیستی در ایران همراه بوده است. او گفت که در کاردیف وقتی چند نقاشی دیواری خود را به نمایش گذاشته بود دو نقاش دیگر هم به او پیوستند و تعداد ۱۰ نقاشی دیواری کشیده شد که نقش بسزایی در آگاه ساختن بخشی از مردم کاردیف از وضعیت موجود در ایران داشت.
سحر ساکی گفت که پرداختن به نقاشی دیواری برای او جنبه یادگیری نیز داشته و او را به مطالعه و جستجوی بیشتر واداشته است. همین امر او را که قبلاً غیرسیاسی بوده از نظر سیاسی آگاه ساخته و جملهای که سپیده رشنو در صفحه اینستاگراماش نقل کرده بود، نگاه او را بازتر کرده و چشمانداز او را تغییر داده است. رشنو نقل کرده بود که تنها چیزی که از خود آزادی زیباتر است، ایستادن برای آزادی است. ساکی گفت قبل از آگاهی از این نقل قول، در مفهوم آزادی ایستا و محبوس مانده بود و در شرایطی که با شدت گرفتن سرکوب و زندانی شدن معترضان احتمال اینکه ما آزادی را در ایران نبینیم، این جمله برایش الهامبخش بود و او را نسبت به اهمیت اقدام زنانی که اعتراض و مقاومت خود را نشان میدهند آگاه کرد.
ساکی گفت او تنها چند روز بعد از قتل مهسا امینی طرحی از وی بر دیواری در کاردیف کشیده است. این در حالیست که مقامات جمهوری اسلامی سعی کردند خبر قتل مهسا را از افکار عمومی پنهان نگه دارند. همین پنهانکاری رژیم ساکی را برانگیخت تا با نقاشی روی دیوار و در انظار عمومی خبر این قتل را به میان مردم ببرد و آنها را آگاه سازد.
سحر ساکی گفت که نیمی از دوستان او در دنیای مجازی متشکل از زنان ایرانی و از دیگر کشورهای خاورمیانه هستند. بسیاری از این زنان و دختران به او گفتهاند که از اینکه او به میراث فرهنگیاش میبالد آموختهاند. از نشانههای بالیدن سحر ساکی به میراث فرهنگیاش، تسلط او بر خطاطی است که کمک کرده در کارگاههای خطاطی زیادی در کاردیف تدریس کند.
در پایان، گرداننده جلسه از سحر ساکی پرسید که آیا فکر نمیکند که ناخودآگاه تحت تاثیر نقاشیهای دیداری غولپیکری باشد که بر ساختمانهای شهرهای ایران نقاشی شدهاند. منظور نقاشیهایی است که میخواهند حضور قوی رژیم را در انظار عمومی با قدرت هرچه تمامتر به نمایش بگذارند. سحر ساکی در پاسخ گفت که فکر نمیکند که اینها او را تحت تاثیر قرار داده باشند. انگیزه او برای نقاشی دیواری آشکار کردن پنهانشدهها است. او افزود مردم هیچ ارتباطی با نقل قولهای عجیب و نامانوس روی این نقاشیها برقرار نمیکنند و برای آنها هیچ معنایی در برندارد.