این یاداشت از سوی «انجمن ورزشکاران آزادیخواه ایران» در اختیار کیهان لندن قرار گرفته است.
در سال ۸۸ خورشیدی، اگرچه بازگشت میرحسین موسوی به عرصه سیاست جنبشِ خاموش شدهی اصلاحات را شعلهور ساخت و کمی از ریزش هوادارانش تا پایان دوره نخست ریاست جمهوری حسن روحانی کاسته شد، اما مردم معترضی که در دی ۹۶ به خیابانها آمدند اینبار نه فریب پروپاگاندای اصلاحات را خوردند و نه به فرامین اپوزیسونی تن دادند که انقلاب۵۷ را همچنان شکوهمند برشمرده و دوران خمینی را «طلایی» خطاب میکرد. خیزش ۹۶ را میبایست نقطه عطف مبارزات مدنی مردم ایران دانست. دی ۹۶ آغاز یک انقلاب ملی را رقم زد که در آن گذر از کلیت نظام با محوریت شاهزاده رضا پهلوی هدف است. با این حال هنوز بدنه اصلاحات با پشتوانه ثروتی که از حضورش در ارکان قدرت جمهوری اسلامی اندوخته و پیوند دیرینهای که با چپ سنتی خارج از ایران دارد در بزنگاههای سیاسی سر بیرون میآورد و با وارونه جلوه دادن خواستهای مردم تلاش میکند تا مبادا جمهوری اسلامی با تمام اعوان و انصارش فرو بپاشد.
از این حیث، واکاوی نقش فائزه هاشمی رفسنجانی در عادیسازی حجاب اجباری برای زنان ورزشکار خصوصا هنگامی که بخش فارسی وزارت خارجه آمریکا از او به عنوان «مدافع زنان در سرتاسر ایران» نام میبرد خالی از اهمیت نیست.
فائزه رفسنجانی فدراسیون اسلامی ورزش زنان را در سال ۱۳۶۹ خورشیدی در اولین دوره ریاست جمهوری پدرش، علی اکبر هاشمی رفسنجانی تأسیس کرد.
بیاطلاعی سازمانهای جهانی از جمله کمیته بینالمللی المپیک از قدمت مبارزات زنان ایران با حجاب اجباری، سبب شد تا تشکیل سازمانی چون «فدراسیون اسلامی ورزش زنان» با استقبال رییس وقت کمیته بینالمللی المپیک، خوان آنتونیو سامارانش مواجه شود. از سوی دیگر نگاه مدیران کمیته بینالمللی المپیک نسبت به وضعیت اسفناک ورزش زنان در ایران تا قبل از انقلاب مهسا از ادعاهای دروغین لابیهای رژیم مبنی بر ریشه داشتن حجاب در سنت و فرهنگ ایرانیان، تاثیر میگرفت. از این رو پروژه تاسیس فدراسیون اسلامی به گمان سامارانش اگرچه با شاخصهای مندرج در منشور المپیک همسو نبود اما میتوانست رویکردی نو باشد در تشویق کشورهای اسلامی برای شرکت دادن زنان در بازیهای المپیک.
توجه داشته باشیم که پروژه تاسیس فدراسیون اسلامی ورزش زنان که در سال ۱۳۶۹ کلید خورد، میتوانست دو دستاورد مهم برای دولت رفسنجانی داشته باشد. نخست اینکه مدافعان حقوق زنان و منتقدین به حجاب اجباری تا حدودی به حاشیه رانده میشدند و دوم اینکه میتوانست قشر جوان را نسبت به گشایش فضای باز اجتماعی امیدوار کند. درواقع بانوانی که به «مرگ» گرفته شده بودند به خیال طراحان پروژه، این فرصت را در فدراسیون اسلامی ورزش زنان مییافتند تا به «تب» راضی بشوند.
فدراسیون اسلامی ورزش زنان در ابتدا برای شرکت زنان مسلمان طراحی و تأسیس شد اما به دلیل عدم استقبال کافی زنان مسلمان، از زنان کشورهای غیرمسلمان نیز دعوت به عمل آورده شد که در این بازیها شرکت کنند. با انزوای سیاسی علی اکبر رفسنجانی این فدراسیون نیز پس از برگزار کردن چهار دوره مسابقات در سال ۱۳۹۰ خورشیدی منحل شد.
مثلث عیسی کلانتری، حسن غفوری فرد و فائزه رفسنجانی در ورزش ایران
کنار گذاشتن حسینعلی منتظری از مقام جانشینی همزمان شده بود با قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷. از طرفی معضلات اقتصادی و اجتماعی که از جنگ هشت ساله با عراق افزایش یافته بود، میتوانست برای چهارمین رییس جمهوری اسلامی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، مشکلات جدی به وجود بیاور چنانکه همینطور شد.
اعتراضات سال ۱۳۷۰ اولین زنگ خطر را برای نظام و دولت رفسنجانی به صدا در آورد. همچنین یک دهه از روی کار آمدن رژیم میگذشت، تحریم بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۸۰ مسکو و ۱۹۸۴ لس آنجلس از سوی جمهوری اسلامی، عملا ورزش ایران را به حاشیه رانده بود. در چنین احوالی علی اکبر رفسنجانی پس از مرگ روحالله خمینی مهار اجرایی کشور را به دست گرفت. حسن غفوری فرد از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی و عضو شورای انقلاب فرهنگی به ریاست سازمان تربیت بدنی و به معاونت رییس جمهوری اسلامی منصوب و عیسی کلانتری جانشین مصطفی هاشمیطبا در کمیته ملی المپیک شد. عالیترین کرسی زنان در کمیته ملی المپیک نیز در اختیار فائزه هاشمی رفسنجانی قرار گرفت.
برخلاف اخباری که در رسانههای متمایل به رفسنجانی منتشر شده است، در سالهایی که فائزه رفسنجانی کرسی نایب رییسی بانوان را در کمیته ملی المپیک ایران در اختیار داشت، تحولی در وضعیت ورزش زنان رخ نداد. او به اشتباه در تلاش بود تا با ایجاد همبستگی بین زنان کشورهای مسلمان، هویت اسلامی زنان را طبق موازین اسلامی در میادین ورزشی تقویت کند. این در حالیست که همین چارت سازمانی «نایب رییسی» که برای بانوان در کمیته ملی المپیک و فدراسیونهای ملی جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده و خود فائزه رفسنجانی از سال ۶۷ بر آن تکیه زده بود، یکی از تبعیضآمیزترین موارد نابرابری جنسی به شمار میآید چراکه از ریاست زنان در کمیته ملی المپیک و فدراسیونهای ملی ممانعت به عمل میآورد. فائزه رفسنجانی نه فقط برای رفع اینگونه تبعیضات چارهای نیاندیشید بلکه اقدام ملموسی نیز برای ارتقاء منزلت و شأن زنان ورزشکار انجام نداد.
با نگاهی به تعداد ورزشکاران حاضر ایرانی در المپیکهای ۱۹۸۸ سئول، ۲۰۰۰ سیدنی و ۲۰۰۴ آتن به خوبی میشود پی برد که تا چه اندازه کرامت انسانی زنان ورزشکار دغدغه فکری و سیاسی او بوده است. در سالهایی که او نایب رییس کمیته ملی المپیک بود، نسیم حسن پور تنها زن ورزشکار ایرانی بود که در المپیک ۲۰۰۴ آتن شرکت داده شد. در بقیه المپیکها، در سئول و سیدنی زنان ایران حضور نداشتند.
مواضع فائزه رفسنجانی تازه پس از کنار گذاشتن پدرش از قدرت، در چارچوب جمهوری اسلامی رادیکال شد
آنان که مواضع فائزه رفسنجانی را دنبال میکنند، به خوبی میدانند که او از کمپین یک میلیون امضاء که در دفاع از حقوق زنان به راه افتاده بود استقبال نکرد و همچنین از دادن پاسخ روشن به پرسشگران در ارتباط با قتل و ترورهایی که به دستور علی اکبر هاشمی رفسنجانی صورت میگرفته همواره طفره رفته است.
با طرد پدرش از ارکان قدرت، فائزه رفسنجانی در تقابل با برخی از جناحهای رژیم مواضعی ر ادیکال گرفت تا جایی که با درگذشت علی اکبر هاشمی رفسنجانی، انتقادهایش به بالاترین مقامات نظام، جنجالبرانگیز شد. او اگر چه به دفعات به دادگاه احضار و به دلیل اتهاماتی چون فعالیت علیه امنیت نظام و شرکت در اغتشاشات محکوم و زندانی شده است اما مواضع او در گذشتن از جمهوری اسلامی و استقرار یک نظام سیاسی ملی و سکولار همچنان در پردهای از ابهام باقی مانده است.