با کارت قومیت در ایران بازی نکنید!

- قومیت محرکه اصلی هویت نیست. در حالی که بسیاری از کشورهای تاسیس شده در دو قرن نوزده و بیست منشأ قومی- ناسیونالیست دارند، برای پرشین- یا ایران بعد از ۱۹۳۵- مفهوم استقلال به هزاران سال قبل بازمی‌گردد.
- اگر علائم را درست تشخیص ندهیم، نسخه‌ای که برای درمان می پیچیم نتیجه معکوس در پی خواهد داشت. جنبش زن، زندگی، آزادی عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت. تمامی ایرانیان، فارغ از هرگونه قوم و زبان و نژادی شایسته و سزاوار آزادی هستند. ایالات متحده آمریکا، کشورهای میانه‌رو عربی و اسرائیل باید از ایران لیبرال، قدرتمند و پیشرفته که روابط صلح‌آمیزی در داخل و خارج داشته باشد استقبال کنند. روزی که رژیم آیت‌الله‌ها سقوط کند، ایران باید مجددا متحد و شریک آنها باشد و این امر دور نیست.

پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ برابر با ۲۸ مارس ۲۰۲۴


مایکل روبین (فوروم خاورمیانه) – مردخای کیدار استاد برجسته اسرائیلی در مقاله‌ای که در «اورشلیم پست» منتشر شده عنوان کرده است که «مانند آنچه به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر سابق شوروی رخ داد و یوگسلاوی و جمهوری چک را به کشورهای کوچک و صلح‌طلب قومی تجزیه کرد، بعد از فروپاشی مخلوط conglomerate ایرانی و ظهور و تشکیل پنج الی شش دولت قومی از ویرانه‌های حاصل از این فروپاشی، جهان جای امن و بهتری خواهد بود.» وی به حامیان تغییر رژیم در ایران توصیه کرده که باید از تجزیه‌طلبی قومی در ایران حمایت کنند.

تحلیل‌های کیدار همواره قابل احترام بوده اما این رویکرد ملایم او نسبت به تاریخ بسیار عجیب و غریب است. اگر جنگ میان اقمار شوروی سابق و در پیامد آن پاکسازی قومی در یوگسلاوی ناشی از فروپاشی، صلح‌آمیز بوده پس آیا مورخان باید از قتل‌ عام‌های صورت گرفته توسط چنگیزخان مغول به عنوان استراتژی مؤثر در جهت کاهش ازدحام زندان‌ها تقدیر کنند؟

مردخای حق دارد که به تنوع قومی (قومگرایی) در ایران اشاره کند. زبان مادری در سراسر خاورمیانه به میزان گسترده‌ای تعیین‌کننده قومیت است. بسیاری از تحلیلگران ایرانی با استناد به آمارهای دهه‌های گذشته عنوان کرده‌اند که نیمی از جمعیت  ایران را فارس‌زبان‌ها تشکیل داده و نیمه دیگر ترکیبی از آذری، عرب، بلوچ، گیلک، کرد، لر، تالشی و سایر اقوام هستند.

برندا شفر متخصص آذربایجان اما مدعی‌ است که این آمار و ارقام دیگر سندیت نداشته و معتقد است که حکومت ایران درباره جمعیت پارسی‌زبان اغراق کرده و آمار واقعی اقلیت‌ها را تقلیل داده است. در حقیقت، در ارتباط با قومیت شاید حق با برندا باشد اما همچون سایر کشورهای تحت حاکمیت استبدادی، دستیابی به آمار قابل استناد و اعتماد در ایران نیز ناممکن است.

البته از بسیاری جهات بحث درباره این آمار آب در هاون کوبیدن است زیرا قومیت محرکه اصلی هویت نیست. در حالی که بسیاری از کشورهای تاسیس شده در دو قرن نوزده و بیست منشأ قومی- ناسیونالیست دارند، برای پرشین- یا ایران بعد از ۱۹۳۵- مفهوم استقلال به هزاران سال قبل بازمی‌گردد.

در سال ۱۵۰۱ میلادی، شاه اسماعیل صفوی مذهب رسمی پارسیان را شیعه اعلام کرد. هدف او از اینکار بیش از آنکه مذهبی باشد، سیاسی بود زیرا تفاوتی میان ساکنین دو سوی مرزهای عثمانی و ایرانی وجود نداشت و قصد شاه اسماعیل هویت‌سازی بر اساس مذهب بود نه بر اساس قومیت. این روش مؤثر بود و به مرور زمان هویت جدید، خود را بر هویتِ موجودِ  پیش از اسلام ایرانیان که در یک فلات گرد آمده بودند، تحمیل کرد. از سوی دیگر، پرسپولیس [تخت جمشید] پایتخت رسمی امپراتوری هخامنشیان (۵۵۹-۳۳۰ پیش از میلاد)، امروزه نه تنها میراث اقوام فارس بلکه آذری‌زبان‌ها نیز هست. اقوام کرد نیز شاهنامه را که اثر حماسی فردوسی، شاعر قرن دهم پارسی است می‌خوانند.

در سال ۱۹۸۰، رئیس جمهور عراق، صدام حسین با هدف ضمیمه کردن خوزستان نفت‌خیز- یا به گفته صدام «عربستان»- به ایران حمله کرد و گمان می کرد که اعراب ایرانی از استقلال خود استقبال خواهند کرد. چنین اتفاقی نیافتاد و ایرانیان از هر قومی- به استثنای مجاهدین خلق- علیه دشمن جنگیدند همانگونه که شیعیان عراقی علیه ایران جنگیدند. بسیاری از عرب‌زبان‌ها در جمهوری اسلامی به مراتب بالای حکومتی دست یافتند که شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی از ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ یک نمونه‌ی آنست.

اغراق در رابطه با تجزیه‌طلبانِ آذربایجانی نیز در ایران یک اشتباه بنیادین است. در سال ۱۸۲۸ میلادی، پیش از آنکه جنوب قفقاز بر اساس قطعنامه ترکمانچای از ایران جدا شود، آذربایجان هرگز یک قلمرو خارج از حاکمیت ایران نبوده بلکه سکونتگاه و قلمرو حکومت ولیعهد قاجار بوده و زمانی که بعد از بیش از یک قرن نیروهای اتحاد جماهیر شوروی، کشوری نیابتی در استان آذربایجان ایران تاسیس کرده و به دنبال الحاق آن به آذربایجان شوروی بودند، ایرانیان از هر طیف قومی و مذهبی علیه آن قیام کردند.

امروزه، آذری‌زبان‌های ایران از قدرت نامتناسبی در کشور برخوردار هستند. رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای آذری‌زبان است، نخست وزیر سابق، میرحسین موسوی و خلخالی، حاکم شرع دادگاه انقلاب در دهه نخست تأسیس جمهوری اسلامی که حکم اعدام بسیاری را صادر کرد آذری‌زبان بوده است. به اعتقاد کُردزبانان، نیروهای سپاه پاسداران متشکل از اقوام آذری‌زبان، نسبت به کردها رویه سختگیرانه‌تر و ظالمانه‌تری دارند تا نیروهای فارسی‌زبان‌ و همانگونه که ولادیمیر پوتین برای اعمال شرورانه خود متکی بر نیروهای وفادار چچنی است، زمانی که اعتراضاتی در استان کردستان رخ می‌دهد، تهران نیروهای آذری‌زبان خود را برای سرکوب آنها بسیج می‌کند.

این بدان معنا نیست که آذری‌زبان‌ها طرفدار رژیم هستند، بلکه همچون سایر اقوام ایرانی دین‌سالاری در میان آذری‌زبان‌ها رنگ باخته و وفادارای بر اساس قومیت نیز ساده‌انگاری است.

کیدار همچنین اشاره داشته است که «بعد از مرگ مهسا امینی، دختر کردزبان که به دلیل عدم رعایت قوانین سختگیرانه حجاب در ایران به قتل رسید، تمام اقوام ایرانی با هدف دستیابی به آزادی و استقلال از حکومت مرکزی در تهران  بپا خاستند.» اینکه ایرانیان از هر قوم و زبانی-به ویژه فارسی‌زبان‌ها- با همین هدف علیه رژیم روحانیون برخاستند اتفاقا نشان می‌دهد که قومیت متغیرِ عمل‌کننده و مؤثر نبوده و کاملا برعکس، اراده پارسی‌زبانان در تظلم‌خواهی از دختر کردزبان نشان داد که ایدئولوژی و آزادیخواهی سیاسی بر سوگیری‌ها و تعصبات قومی و نژادی غالب است.

همین امر در ارتباط با محیط زیست نیز صدق می‌کند. مدیریت ضعیف در جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه به میزان یکسانی به کرد‌زبان‌ها و آذری‌زبان‌های بومی ایرانی آسیب رسانده، اما علت آن بیشتر ناشی از فساد حکومتی بوده نه نزاع قومی. همچنین، مردم در اعتراض به خشک شدن زاینده‌رود در اصفهان به خیابان‌ها آمده و علیه سپاه پاسداران که به دلیل ساخت بی‌رویه سدها چنین فاجعه زیست محیطی را به بار آورده، شعار دادند.

اگر علائم را درست تشخیص ندهیم، نسخه‌ای که برای درمان می پیچیم نتیجه معکوس در پی خواهد داشت. جنبش زن، زندگی، آزادی عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت. تمامی ایرانیان، فارغ از هرگونه قوم و زبان و نژادی شایسته و سزاوار آزادی هستند. ایالات متحده آمریکا، کشورهای میانه‌رو عربی و اسرائیل باید از ایران لیبرال، قدرتمند و پیشرفته که روابط صلح‌آمیزی در داخل و خارج داشته باشد استقبال کنند. روزی که رژیم آیت‌الله‌ها سقوط کند، ایران باید مجددا متحد و شریک آنها باشد و این امر دور نیست.

دادن این پیام به ایرانیان که غرب به دنبال فروپاشی کشورشان است، منجر به شکست ایرانیان در رسیدن به هدف خود در آخرین لحظه خواهد شد. گروه اندکی از ایرانیان-بجز مریم رجوی و مجاهدین خلق- به کشورشان خیانت خواهند کرد. زمانی که صدام حسین به ایران حمله کرد، ایرانیان بدون توجه به رویکرد و نظرشان نسبت به خمینی، حول یک پرچم گرد آمدند.

این به معنای نادیده انگاشتن و تقلیل امر قومیت در آینده نیست. برخی از گروه‌های بومی در ایران برای حفظ میراث فرهنگی و زبان خود بعد از چهل و پنج سال سرکوب جمهوری اسلامی تا اندازه‌ای خواهان فدرالیسم خواهند بود و این تنها بر عهده ایرانیان است، که بخواهند درباره مفاد قانون اساسی آینده ایران تصمیم بگیرند نه قانونگذاران آمریکایی و اسرائیلی.

*منبع: فوروم خاورمیانه
*نویسنده: مایکل روبین مدیر تجزیه و تحلیل «فوروم خاورمیانه» و عضو ارشد انستیتو آمریکن اینترپرایز
*ترجمه و تنظیم: الف. ر.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳۲ / معدل امتیاز: ۴٫۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=345410