در نوروز ۱۴۰۳ مردم بار دیگر نشان دادند جنبش ملّی علیه جمهوری اسلامی زنده و پویا است. حضور صدها هزار شهروند در اماکن تاریخی و ملی، از تختجمشید تا کاخ سعدآباد، برپایی گردهماییهای نوروزی با رقص و آواز، پیام خانوادههای دادخواه از سر مزار عزیزان جانباخته، تا به سخره گرفتن نگاه ایدئولوژیک حکومت به ماه رمضان، از جمله رویاروییهای مردم بود که پیام در جریان بودن مبارزات ملی علیه حکومت را بازتاب داد.
نوروز امسال با تصاویری ماندگار از گردهمایی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد؛ بطوری که رسانههای داخلی نیز در بُهت و غافلگیری حکومت نتوانستند نادیده بگیرند که چگونه در اقدامی خودجوش، صدها هزار شهروند از شهرهای مختلف در اماکنی چون تخت جمشید و کاخ سعدآباد و کاخ گلستان حاضر شدند.
بر اساس آمارهایی که در نخستین روزهای تعطیلات نوروزی منتشر شد، حافظیه با حضور ۳۲ هزار و ۹۰۸ شهروند، رتبه نخست حضور بازدیدکنندگان را کسب کرد. پس از آن پایگاه میراث جهانی تخت جمشید با ۲۴ هزار و ۴۷۵ نفر، سعدیه با ۱۸ هزار و ۹۰۶ نفر، مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد با ۱۵ هزار و ۴۸۰ نفر در صدر اماکن تاریخی بازدید شده در نخستین روزهای جشن نوروز امسال قرار داشتند.
در استان تهران که معمولا مقصد مسافران نوروزی به شمار نمیرود، مجموعه فرهنگی- تاریخی سعدآباد با تعداد ۱۵ هزار و ۴۸۰ نفر بازدیدکننده، مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان با ۱۰ هزار و ۵۱۱ نفر بازدیدکننده، مجموعه فرهنگیتاریخی کاخ نیاوران با ۸ هزار و ۹۸ نفر بازدیدکننده در صدر اماکن بازدیدشده در نخستین روزهای نوروزی قرار داشتند.
همبستگی مردمی با پاسداشت نوروز
ثبت تصاویری از حضور انبوهی از شهروندان که با وجود گرانی و مشکلات اقتصادی خود را برای لحظهی تحویل سال به پاسارگاد رسانده بودند، یادآور حضور چند هزار نفری مردم در پاسارگاد در آبان ۹۵ و در روز بزرگداشت کوروش بود؛ تجمعی که به نقطه عطف تجمعات ضدحکومتی تبدیل شد.
در دیگر مناطق کشور نیز مردم با جشن و سرور و رقص، همبستگی خود را بار دیگر به رُخ جمهوری اسلامی کشیدند.
همدلی و همگرایی ملی برای گرامیداشت آیین نوروز امسال در حالی به نمایش گذاشته شد که حکومت نه تنها هرگز از برگزاری آن حمایت نکرده بلکه به بهانههای مختلف از جمله «رعایت شئونات اسلامی» در «رمضان» و «محرم» و… علیه جشن مردم و به ویژه حضور زنان و جوانان کارشکنی کرده است.
همزمانی ماه رمضان با نوروز بهانهای در دست حکومت شد تا روند نظارت بر اماکن گردشگری و امنیتی کردن فضای شهرها و پلمب اقامتگاهها و رستورانها و مراکز تفریحی را تشدید کند. مردم اما از همین فرصت هم استفاده کردند و به حکومت نشان دادند دین برایشان یک امر خصوصی است و در فضای جامعه نیز دست بر نقطه ضعف رمضانی جمهوری اسلامی، یعنی روزهخواری، گذاشتند.
از پوشش اختیاری تا روزهخواری
با وجود خط و نشانهایی که از پیش کشیده شده بود، مردم انواع کارهایی را که به عنوان «روزهخواری» شناخته میشود از خوردن و آشامیدن تا عدم رعایت حجاب اجباری به عمد انجام دادند.
پیش از نوروز۷ مجید میراحمدی معاون وزیر کشور روزهخواری و تظاهر به آن را «فعل حرام» خوانده و گفته بود: «رستورانها، کافهها و اغذیهفروشیهایی که در داخل شهر هستند، مطلقاً اجازه فعالیت تا قبل از افطار حتی با پوشاندن شیشهها ندارند.»
دادستان کل کشور هم تأکید کرده بود که روزهخواری در ملاء عام، تحت هر شرایطی جرم است و تفاوتی ندارد که در ایستگاه راهآهن، فرودگاه یا رستوران باشد و افراد نباید در این مکانها به صورت علنی روزهخواری کنند.
در این میان پلمب مراکز تفریحی، اقامتگاهها و رستورانها نیز از نخستین روزهای تعطیلات به بهانه «عدم رعایت شئونات اسلامی» آغاز شد و صدها واحد صنفی پلمب شدند.
شاید همین تأکیدها و صفآرایی حکومت برای مبارزه با «روزهخواری» بود که سبب شد مردم امسال «روزهخواری» را نیز به عنوان راهی در مقابله با حکومت به کار بگیرند و نه تنها با پوشش اختیاری در سفرهای نوروزی و سطح شهرها حاضر شوند بلکه تذکرات به نخوردن و نیاشامیدن و رویه ایدئولوژیک کشورداری جمهوری اسلامی را نیز به سُخره بگیرند.
رویارویی مردم با جمهوری اسلامی با «روزهخواری» آنقدر برجسته بود که محمدصادق کوشکی فعال سیاسی اصولگرا در یادداشتی انتقادی نوشت که در ماه رمضان امسال «شاهد وسیعترین موج روزهخواری در تاریخ جمهوری اسلامی بودیم».
حبیبالله شعبانی موثقی امام جمعه همدان نیز با تأکید بر اینکه «روزهخواری و رعایت نکردن حجاب به هر بهانهای خلاف شرع و قوانین کشور است» گفت که «وظیفه حاکمیت اسلامی جلوگیری از تجاهر به روزهخواری است و تذکر لسانی نسبت به منکرات بر همگان واجب و تکلیف شرعی است.»
امام جمعه همدان افزوده که «کشف حجاب جرم و از مصادیق تجاهر به گناه است و بر همه مردم واجب است نسبت به کشف حجاب هم انزجار قلبی داشته باشند و هم تذکر لسانی بدهند و حاکمیت اسلامی نیز برابر با قانون با این افراد برخورد کند.»
جنبش ملی پویاست و پیش میرود
هجده ماه پیش اعتراضاتی در ایران آغاز شد که با وجود همه جوّسازیهای بخشی از جریانات سیاسی و تعدادی از رسانههای خارج کشور، اعتراضاتی با مشخصات ملّی علیه جمهوری اسلامی بود.
این اعتراضات یکپارچه، نه در ساختار اعتراضات قومی، و نه جنسیتی و صنفی و فرقهای قابل تعریف و تحلیل نیست؛ بلکه تصویری از خروش مردم یک کشور است که بر بستر خودآگاهی ملّی برای یک خواست سیاسی و در برابر یکی از سرکوبگرترین حکومتهای قرن حاضر ایستادگی کرده، جان داده، هزینه متحمل شده و همچنان پایداری میکند.
در حالی که پس از چند ماه کشتار و بازداشت و سرکوب گسترده معترضان در خیابان و پروپاگاندای رسانهای علیه این اعتراضات ملّی، تجمعات خیابانی فروکش کرد و بسیاری معتقد بودند اعتراضات «تمام» شد، اما مردم در طول ماههای گذشته به اشکال مختلف از جمله استفاده از پوشش اختیاری و تحریم دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، جان انقلاب ملّی را زنده نگه داشتهاند.
در شهرهای مختلف، تحرکات مردم در نوروز امسال بار دیگر نشان که در زیر پوست جامعهای که هزاران جانباخته و بازداشتی و زندانی داده و با انواع سرکوب امنیتی، قضایی و دولتی روبروست و در روندی سازمانیافته با فقر و فلاکت دست و پنجه نرم میکند، جنبش ملّی و آزادیخواهی همچنان جریان دارد.
جامعه با هوشمندی و موقعیتشناسی بینظیری در هر برهه زمانی انتخاب میکند که اعتراض، مبارزه و نافرمانیاش را به چه شکلی نشان دهد و پیام این جنبش ریشه دوانده در میان مردم را چگونه به گوش جمهوری اسلامی، و همچنین جهان، برساند.
در کنار شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی که به جرم آزادیخواهی اسیر شدهاند، خانوادههای جانباختگان اعتراضات نیز با حضور بر مزار عزیزان خود پیام و شادباشهایی نوروزی فرستاده و برای مبارزات مردم و پایندگی میهن آرزوی پیروزی کردند.
مادر آرش فروزنده جمالی، از جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱، روز اول فروردینماه بر مزار پسرش گفت: «روز شادی وطن میرسد و دل همه مردم خوش میشود. ایران عزیزم، عید من با آبادی تو عید میشود. تا وقتی این حکومت هست نه عیدی وجود دارد، نه بهاری و نه شادی.»
میثم پیرفلک پدر کیان پیرفلک از دیگر جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱ نیز با حضور بر مزار فرزندش، شادباش نوروزی را با « درود بر ملت شریف ایران» آغاز کرد و در پایان گفت: « با آرزوی روزهای خوب و سربلندی ایران عزیزمون. فرجامتان نیک.»
پایداری مردم ایران برای سعادت ملّی
آنچه هجده ماه پیش و پس از قتل حکومتی مهسا امینی، دختر ایران، توسط نیروهای امربه معروف و نهی از منکر، در ایران رقم خورد، دارای پیشینهای به عمر جمهوری اسلامی و انقلاب ۵۷ است.
انقلاب ۵۷ که علیه انقلاب مشروطه و حکومت پهلوی بود، با تکیه بر نگاه ضدملّی پروار شد و حکومت برآمده از آن نیز از نخستین روز به دنبال محو تاریخ و فرهنگ ایرانی و هویتزدایی از ایرانیان بود.
پس از انقلاب۵۷ خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی «ملیگرایی» را «کفر» خواند و نمادهای ملّی مانند شیر و خورشید از پرچم ملی و یا از لوگوی «جمعیت شیروخورشید سرخ ایران» حذف شدند تا با «الله» و «هلال احمر»، ملت ایران به «امت اسلام» تبدیل شود.
اما مردم هر سال سفرههای هفتسین را پهن کردند و شب یلدا و چهارشنبهسوری را با وجود سرکوب، جشن گرفتند.
جمهوری اسلامی نه تنها نتوانست از مردم ایران «اُمت اسلام» بسازد بلکه در فرهنگزدایی از ایرانیان شکست نیز خورد.
از اواخر دهه هفتاد خورشیدی موجی از خودآگاهی ملّی در ایران ایجاد شد که با نقد ریشههای چپگرایانه و اسلامگرایانه انقلاب۵۷، راه برگشت از مسیر تباهی را که آن انقلاب برای کشور و ملت رقم زده است، گشود. در این راه، برپایی یک حکومت ملّی با در نظر گرفتن ویژگیها و هویت تاریخی و فرهنگی ایران برای داشتن کشوری آزاد و آباد یک ضرورت ناگزیر است.
نخستین خروجیهای موج آگاهی ملی آن سالها در حضور هزاران نفر در پاسارگاد در آبان ۹۵ و روز بزرگداشت کوروش نمایان شد. این موج آگاهی ملی در اعتراضاتی که علیه ماهیت و ساختار جمهوری اسلامی از نیمه دهه ۹۰ خورشیدی آغاز شد نیز در شعارها و بالا بردن پرچم شیروخورشید از سوی معترضان کاملا نمایان بود.
اکنون، با نوروزی که پشت سر گذاشته میشود، اعتراضات ۱۴۰۱ را به جرأت میتوان تثبیت خودآگاهی ملی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی ارزیابی کرد. تصویر واقعی این اعتراضات، یکپارچگی مردمی بود که با همبستگی و یکصدا خواستار براندازی جمهوری اسلامی بودند.
مردم بارها، از جمله در نوروز امسال، نشان دادهاند روح ایرانگرایی حاکم بر اعتراضات آنها بر اصل یکپارچگی و همبستگی آنها فارغ از زبان و تبار و جنسیت قرار دارد و آزادی و منافع هر گروه اجتماعی و قشر و طبقهای را در گرو سعادت ملی از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور میدانند.