گزارش تحلیلی هفته؛ حمله اسرائیل به «بخش کنسولی سفارت» جمهوری اسلامی در دمشق؛ ریزش در نیروهای مسلح یا حذف سرداران مزاحم؟

-این عملیات که به باور بسیاری از تحلیلگران حامل «پیام جدی» برای جمهوری اسلامی و همچنین سایر دولت‌هاست، نشان می‌دهد که تا چه اندازه نهادهای امنیتی اسرائیل در ساختار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نفوذ دارند.
-از دید مقامات ایران، فشارهای بین‌المللی و تغییر تاکتیک رزمی اسرائیل علیه سپاه و همزمان حمایت‌های علنی دولت و مردم این کشور از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران، کارزاری پیچیده برای براندازی نظام است.
-اگرچه یکی از گزینه‌های پرسنل نظامی بلندپایه برای حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران می‌تواند افشای اطلاعات خاص با انگیزه‌های ملّی باشد که در دسترس عموم پرسنل نیست اما بعید نیست لو رفتن جلسه دمشق اقدامی از سوی جریانات و باندهای درون خود نظام برای خلاص شدن از شرّ سردارانِ مزاحم باشد. همانهایی که مانع مذاکرات و معاملات پشت پرده حکومت برای زد و بند با غربی‌ها می‌شوند. تجربه ثابت کرده جمهوری اسلامی برای بقا، عوامل خود از جمله نظامی‌ها را در هر درجه‌ای که باشند قربانی منافعی می‌کند، که اساساً ارتباطی با منافع ملی ندارد.

جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ برابر با ۰۵ آپریل ۲۰۲۴


ساختمانی که از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی «بخش کنسولی سفارت» در دمشق خوانده شده، روز دوشنبه ۱۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۳ هدف حملات هوایی اسرائیل قرار گرفت. در این حمله دست‌کم ۱۳ نفر کشته شدند که هفت نفر از آنها اعضای «سپاه قدس» بودند که سردار محمدرضا زاهدی معروف به «حاج حسن مهدوی» و سردار محمدهادی حاجی رحیمی در بین آنها بودند.

مقامات اسرائیل در حالی در مورد این اقدام سکوت کرده‌اند که دانیل هاگاری سخنگوی ارتش اسرائیل به سی‌ان‌ان گفته است «طبق اطلاعات ما، آنجا کنسولگری و سفارت نبود [بلکه] یک ساختمان نظامی متعلق به نیروهای قدس بود که در پوشش یک ساختمان غیرنظامی فعالیت می‌کرد.»

هرچند اسرائیل بارها علیه پایگاه‌ها، انبار مهمات و کاروان‌ محموله‌های وابسته به سپاه قدس و گروه‌های نیابتی مرتبط با جمهوری اسلامی اقدام کرده یا مخفیگاه عوامل رژیم را حتا در مناطق مسکونی هدف قرار داده اما این نخستین بار است که علیه مرکزی که جمهوری اسلامی ادعا می‌کند یک مرکز «دیپلماتیک» بوده اقدام نظامی شده است.

از تخریب کامل ساختمان مربوطه مشخص است که جنگنده‌ها مجهز به موشک‌های سنگین بودند. حسین اکبری سفیر رژیم در سوریه ادعا کرده است که در محل سفارت حضور داشت. وی به رسانه‌ها گفت «من در محل کار خودم در سفارت بودم و از اتاق خودم دیدم که به ساختمان خسارت وارد شد… این ساختمان با جنگنده‌های اف- ۳۵ و شش موشک مورد حمله قرار گرفت.»

لو رفتن اطلاعات محرمانه

این عملیات که به باور بسیاری از تحلیلگران حامل «پیام جدی» برای جمهوری اسلامی و همچنین سایر دولت‌هاست، نشان می‌دهد که تا چه اندازه نهادهای امنیتی اسرائیل در ساختار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نفوذ دارند. با اینکه نحوه لو رفتن جلسه سپاهی‌ها در ساختمان مجاور سفارت مشخص نیست، اما بدیهی است اطلاعات مربوط به مکان و زمان برگزاری آن و حضور تعداد قابل توجهی از عوامل سپاه در محل آنهم در یک روز تعطیل، معمولا جزو اطلاعات طبقه‌بندی‌شده‌ و محرمانه است که کمتر کسی از آن با خبر است.

سابقه اقدامات جمهوری اسلامی علیه مراکز دیپلماتیک

مقامات جمهوری اسلامی و برخی کشورها از جمله روسیه، چین و حتا نماینده آمریکا در نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل حمله به مراکز دیپلماتیک را نقض قوانین بین‌المللی دانسته‌اند اما مقامات اسرائیل تأکید کرده‌اند که آن محل پوششی برای فعالیت عوامل تروریستی رژیم ایران بوده است.

در نشست شورای امنیت که ۱۴ فروردین‌ماه برگزار شد، رابرت وود معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد تأکید کرد که آمریکا هیچ هشدار قبلی در مورد این حمله‌ دریافت نکرده و هیچ نقشی در آن نداشت. وی خطاب به رهبران رژیم ایران هشدار داد، «در دفاع از نیروهای خود تردید نخواهیم کرد و هشدارهای قبلی را به ایران و نیروهای نیابتی‌اش تکرار می‌کنیم که از این وضعیت سوء استفاده نکنند و دوباره تأکید می‌کنم، از حمله‌ای که در آن ما هیچ دخالت یا اطلاعات مشروحی نداشتیم برای از سر گرفتن حملات خود علیه نیروهای آمریکایی استفاده نکنید.»

طرح از احمد بارکی‌زاده kayhan.london©

وی همچنین تأکید کرد، «من می‌خواهم واضح بگویم: «ما هنوز تأییدی در مورد وضعیت ساختمانی که در دمشق مورد حمله قرار گرفته است نداریم… هرگونه حمله به مراکز دیپلماتیک برای ایالات متحده نگران‌کننده خواهد بود… اما همانطور که قبلاً اشاره کردم، ما نگران گزارش‌هایی از حضور فرماندهان و عوامل تروریستی در این مرکز هستیم و اینکه جمهوری اسلامی در حال هماهنگی، آموزش و تسلیح تروریست‌هاست.»

اینهمه در حالیست که یکی از اصلی‌ترین ناقضان قوانین و مقررات بین‌المللی خود جمهوری اسلامی است که از حمله به سفارتخانه‌های خارجی در ایران و سایر کشورها به عنوان یک تاکتیک استفاده می‌کند. اشغال سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یا هجوم بسیجی‌ها به سفارت انگلیس و به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران و همچنین حمله‌های دائمی گروه‌های وابسته به سپاه در عراق به سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد فقط نمونه‌هایی از اقدامات جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی آن در حمله به مراکز دیپلماتیک و نقض قوانین بین‌المللی است.

در این میان، تحلیل‌ها در مورد اقدام ۱۳ فروردین اسرائیل ابعاد مختلفی دارد. شماری از صاحب‌نظران بر این باورند که جمهوری اسلامی خودش زمینه‌ساز این اقدام است؛ این گروه معتقدند «آنکه باد بکارد، توفان درو می‌کند». اما هفته‌نامه «اکونومیست» با اشاره به اینکه «اسرائیل با این عملیات در حال محک زدن جمهوری اسلامی است» به کنایه نوشته «درست است که افسران سپاه پاسداران در دمشق درباره کاهش تعرفه پسته مذاکره نمی‌کردند و حمله به سفارتخانه‌ها- از جمله سفارت آمریکا در تهران در آبان ۱۳۵۸- عادت جمهوری اسلامی است و ادعاهای مقامات ایرانی درباره مصونیت مراکز دیپلماتیک باورپذیر نیست اما اگر قرار باشد حضور نظامی‌ها در یک سفارتخانه باعث مشروعیت حمله به آنجا باشد، برخی سفارتخانه‌های اسرائیل نیز اهداف مشروعی خواهند بود.»

انتقاد حامیان نظام به بی‌عرضگی مقامات

علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی که فرمانده کل قوا نیز هست، در واکنش به این حمله اعلام کرد، «رژیم صهیونیستی را پشیمان خواهیم کرد!» سایر مقامات جمهوری اسلامی نیز بار دیگر وعده «انتقام سخت» دادند اما تفاوت عمده‌ای که این وضعیت نسبت به گذشته دارد، انتقادهای شدید حامیان نظام به بی‌عرضگی مقامات تهران در دادن «پاسخ قاطع» به اسرائیل است.

شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و حزب‌اللهی‌ها نظام را برای اقدام قاطع علیه اسرائیل زیر فشار قرار داده‌اند. حتا پیشنهاد شده به سفارت این کشور در باکو حمله شود؛ و یا مطرح شد که «اگر پاسخ حمله اسرائیل را ندهیم اتفاقات خطرناک‌تری می‌افتد» و «جایی که سفارت را زدند صبر استراتژیک معنا ندارد!» مدافعان این دیدگاه حتا بیان کرده‌اند که این حمله ناشی از «خطای محاسباتی در تهران بود.»

بعضی از آنها در شبکه اجتماعی «ایکس» و برخی روی آنتن زنده صداوسیمای حکومت گفتند اگر واکنش به ترور قاسم سلیمانی، محسن فخری‌زاده، سیدرضی موسوی و سایر فرماندهان سپاه قاطعانه بود، اسرائیل دست به این اقدام نمی‌زد.  برخی دیگر نیز هدف قرار دادن حیفا و تل‌آویو را مطرح کرده‌اند. اگرچه مشخص نیست این افراد چه اقدامی را که در حد و توان جمهوری اسلامی و قادر به انجام آن باشد، «قاطعانه» ارزیابی می‌کنند، اما فشار به حکومت برای اقدام متقابل علیه اسرائیل هیچ زمان تا این اندازه زیاد نبوده است.

بعضی رسانه‌ها و اتاق‌فکرهای وابسته به جریان‌های سوپرانقلابی با هدف هُل دادن حکومت به سمت انتقام، اقدام علیه اسرائیل را یک «خواسته ملّی» قلمداد می‌کنند! روزنامه «فرهیختگان» چاپ تهران، روز چهارشنبه ۱۵ فروردین، در تیتری با عنوان «محو اسرائیل برای حفظ ایران» نوشت: «وقایعی مثل حمله به کنسولگری ایران در دمشق و شهادت چند سردار بزرگ وطن، نشان داد راهبرد حذف غده سرطانی صهیونیستی یک ایده ملی‌گرایانه تمام‌عیار است.» تفکری که در عمل، امتداد تفکر ناسیونال سوسیالیسم و اقدامات آدولف هیتلر رهبر آلمان نازی است آنهم در حالی که بسیاری از ایرانیان از این حمله و کشته شدن مقاماتی که آنها را «داعش» خود می‌دانند خوشحالی می‌کنند.

در مقابل اما بعضی دیگر از نمایندگان و کارشناسان حکومتی تأکیدشان بر این است که «نباید شتاب‌زده عمل کرد» و با توجه به اینکه گزینه‌های نظام زیاد نیست «می‌بایست اقدام کنترل شده باشد که نظام در تله یک جنگ نیفتد.» بدیهی است وقتی بمباران ساختمانی در دمشق که ادعا می‌شود «بخش کنسولی سفارت» بوده، دلار در تهران را حدود سه هزار تومان گران می‌کند، تشدید درگیری‌ها می‌تواند ضربات سخت‌تری بر اقتصاد بحران‌زده ایران وارد آورد.

در حالی که پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل حملات این کشور علیه پایگاه‌های جمهوری اسلامی و نیابتی‌‌هایش افزایش یافته، از ابتدای سال ۱۴۰۳ نیز دست‌کم در چهار نوبت اسرائیل به پایگاه‌ها و اهداف مرتبط با رژیم ایران و عوامل نیابتی آن در سوریه حمله کرده که طی آن بیش از ۱۸نفر کشته شدند. یکی از آنها بهروز واحدی از سپاه کرج بود. وی و شماری دیگری از نیروهای وابسته به سپاه پس از فرود یک هواپیمای باری ایرانی از دمشق به دیرالزور هدف قرار گرفتند. منابع اسرائیلی اعلام کردند این هواپیما حامل مهمات و تسلیحات بود.

ریزش در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی

از دید مقامات ایران، فشارهای بین‌المللی، سختگیری‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تغییر تاکتیک رزمی اسرائیل علیه سپاه و همزمان حمایت‌های علنی دولت و مردم این کشور از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران، کارزاری پیچیده برای براندازی نظام است. به ویژه آنکه مردم ایران و اسرائیل، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را دشمن مشترک خود می‌دانند.

در چنین شرایطی یکی از پرسش‌های عمومی درباره ارتباط احتمالی میان لو رفتن اطلاعات محرمانه نظامی جمهوری اسلامی با «ریزش در نیروهای مسلح» مطرح می‌شود. این احتمال با توجه به ابعاد نارضایتی نظامی‌ها در ایران از وضعیت اقتصادی خود، نارضایتی از سلسه مراتب و حکومت، دور از ذهن نیست.

بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ریزش در نیروهای مسلح و قرار گرفتن آنها کنار مردم علاوه بر اینکه ماشین‌سرکوب را زمینگیر می‌کند، تأثیر قابل توجهی در انتقال مسالمت‌آمیز قدرت خواهد داشت.

یکی از گزینه‌های پرسنل نظامی بلندپایه برای حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران می‌تواند افشای اطلاعات خاص با انگیزه‌های ملّی باشد که در دسترس عموم پرسنل نیست. نخبگان نظامی با تخصصی که دارند می‌دانند  درز کدام اطلاعات برای منافع مردم و میهن اهمیت دارد. افشای موقعیت فرماندهانی که برای عملیات تروریستی برنامه‌ریزی می‌کنند یا شبکه‌های پولشویی و قاچاق سپاه پاسداران از این دست اطلاعات است.

مخالفان ملی‌گرا و دموکراسی‌خواه جمهوری اسلامی تلاش‌های زیادی می‌کنند تا ریزش در نیروهای مسلح تسریع شود. در همین ارتباط شاهزاده رضا پهلوی ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ در یک پیام خطاب به نیروهای مسلح گفت، «شما می‌توانید از درونِ سیستم به مردم و معترضان کمک کنید. برای مثال، می‌توانید با رعایت اصول ایمنی و امنیتی، و به شکلِ ناشناس، اطلاعات مفیدی را که به درد معترضان و مخالفان می‌خورد مستند و منتشر کنید؛ درباره شیوه‌های سرکوب و اسامی سرکوبگران افشاگری کنید؛ در ماشینِ سرکوبِ رژیم، اختلال ایجاد کنید؛ نیروهای همسو با خودتان را که کم هم نیستند، شناسایی کنید تا در زمان مناسب، بتوانید پیوستن به ملت را به شکلِ علنی اعلام کنید.»

با اینهمه با قاطعیت نمی‌شود در مورد انگیزه‌های احتمالی لو دادن جلسه‌ای که در «بخش کنسولی سفارت» جمهوری اسلامی در دمشق مورد هدف قرار گرفت نظر داد. بعید نیست لو رفتن آن جلسه اقدامی از سوی جریانات و باندهای دیگری از درون خود نظام برای خلاص شدن از شرّ سردارانِ مزاحم باشد. همانهایی که مانع مذاکرات و معاملات پشت پرده حکومت برای زد و بند با غربی‌ها می‌شوند. اینهمه در حالیست که تجربه ثابت کرده جمهوری اسلامی برای بقا، عوامل خود از جمله  نظامی‌ها را در هر درجه‌ای که باشند قربانی منافعی می‌کند، که اساساً ارتباطی با منافع ملی ندارد. هدف صرفاً حفظ حکومت اسلامی دربرابر تهدیدات داخلی و خارجی است و نه آنطور که ادعا می‌کند، حفظ ایران!

[کیهان لندن شماره ۴۵۶]

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۷۲ / معدل امتیاز: ۳٫۶

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=345916