یک سال از ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ مرگ مشکوک و ناباورانه کیومرث پوراحمد، از مهمترین فیلمسازان نسل پس از انقلاب ۱۳۵۷ گذشت. در آن روز خبر پیدا شدن پیکر بیجان و حلقآویز شده این کارگردان ۷۴ ساله ایرانی در ویلای شخصی او در بندر انزلی منتشر شد و مقامات رسمی اعلام کردند که بر اساس دستنوشتهی بجامانده از این کارگردان و شواهد موجود، او خودکشی کرده است.
اکنون همزمان با اولین سالگرد جان باختن این کارگردان، توران پوراحمد، خواهر وی، مهر احتمال «قتل» و دست داشتن نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در مرگ این فیلمساز منتقد را تأیید کرده است.
توران پوراحمد روز جمعه ۱۶ فروردین درباره جزئیات قتل حمیدرضا روحی، دانشجوی سال اول رشته مهندسی عمران که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به قتل رسید، برای اولین بار اعلام کرد که برادرش کیومرث پوراحمد به زندگی خود خاتمه نداده و کشته شده است.
خواهر این کارگردان زیر روایت سپهر رکوئی از زندانیان جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ درباره چگونگی کشته شدن حمیدرضا روحی در صفحه «خانه سینما» در اینستاگرام نوشت: «عزیز دلم… برادر من پایش به جایی گیر نکرد، ولی اول شکنجهاش کردند و بعد جسد بیجانش را به دار آویختند.»
همانطور که پگاه، دختر کیومرث پوراحمد، هم در اردیبهشتماه گذشته «خودکشی» پدرش را باور نکرده و نوشته بود: «حالا ما باید باور کنیم که این انسان که علاوه به این خصوصیات و شخصیت که همیشه عاشقانه در حال کار کردن بود اگه فیلم نمیساخت داشت کتاب مینوشت یا فیلمنامه یا داشت روی ایدههای مختلفی کار میکرد، انسانی که فیلم آخرش منتظر اکران بود و همزمان ۳ کتاب جدید زیر چاپ داشت، این انسان جسور و شجاع که هیچ واهمهای نداشت از اینکه نظرش رو بیان کنه، این انسان پرکار و پویا که هیچ لحظهای از زندگیش رو به بیهودگی نگذروند و همیشه بله حتی تا ساعتهای آخر داشت کار میکرد، یک دفعه ناگهانی در طول دو سه ساعت، چون همه تماسهای با همکاران و دوستان و فامیل از جمله خود من اون چند روز تا حدود دو سه ساعت قبل از مرگ همه صحبتها مسیجها و ویسهایی بودن شاد و پر از امید با تبادل از ایده برای کارهای آینده و قرارهای مختلف با دوستها و فامیل و همه اینها در حال خنده و شوخی و تمرکز برای کارش که طبق معمول میرفت که در خلوت بنویسه و کار کنه، تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟!!! خودش رو با دست و بدن زخمی کبود و آسیب دیده حلق آویز کنه؟!!!!»
در پی درگذشت کیومرث پوراحمد، مهدی فلاح میری دادستان گیلان گفته بود که «به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند و با بررسی های اولیه نظر بر خودکشی این کارگردان سینما داشتند که واکاوی جزئیات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است.»
همچنین رسانههای داخلی گزارش دادند که کیومرث پوراحمد پیش از خودکشی ۸ صفحه یادداشت خداحافظی نوشته که در کنار پیکر او کشف شده و هماکنون در اختیار نیروی انتظامی است.
خبرگزاری «فارس» پس از انتشار در خبری مدعی شد که این کارگردان «دچار عارضه عصبی بوده و اواخر عمرش نیز برای این عارضه به مصرف دارو روی آورده بود.»
همان زمان مجله «فیلم» به سردبیری هوشنگ گلمکانی گزارش داد که کیومرث پوراحمد «از سر افسردگی، ناامیدی، بیآیندگی و بیهودگی» به زندگی خود پایان داده است.
کیومرث پوراحمد متولد ۲۵ آذرماه سال ۱۳۲۸ در نجفآباد استان اصفهان بود که کارگردانی را با مجموعه تلویزیونی «تابستان سال آینده» در سال ۱۳۶۰ خورشیدی آغاز کرد.
وی که یکی از مهمترین فیلمسازان نسل پس از انقلاب بود در دهههای ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ چندین فیلم و سریال ساخت. مجموعه تلویزیونی «قصههای مجید» نام این کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و تدوینگر را به شهرت بیشتر رساند.
کیومرث پوراحمد در سالهای گذشته به ویژه در زمان انتخابات در صحنه سیاسی درون ایران نیز حضور داشت که از جمله میتوان به حمایت فعال او از میرحسین موسوی در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ و جنبش سبز، و همچنین حمایت از حسن روحانی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم جمهوری اسلامی اشاره کرد.
در سالهای اخیر، نام این کارگردان پای بسیاری از بیانیههای اعتراضی هنرمندان سینما دیده میشد؛ از جمله اعتراض به جان باختن بکتاش آبتین نویسنده زندانی، سرکوب مردم معترض خوزستان در تابستان ۱۴۰۰، اعتراض به امضای سند همکاری ایران و چین، اعتراض به سانسور ادبیات و سینما و اعتراض به زندانیکردن فعالان محیط زیست.
آخرین فیلم سینمایی کیومرث پوراحمد، «پرونده باز است» نام داشت که با وجود مخالفت او با شرکت فیلماش در جشنواره فیلم «فجر» در حمایت از اعتراضات مردم، این فیلم در این جشنوارهی حکومتی به نمایش درآمد.
پوراحمد در واکنش به اعلام حضور این فیلم در جشنواره اعلام کرده بود «تهیهکننده و بعضى عوامل فیلم مایل بودهاند فیلم «پرونده باز است» در جشنواره باشد، اما من، نویسنده و کارگردان… با اینهمه داغى که بر دل داریم دیگر چه جشنى، چه جشنوارهاى؟!»
وی پس از آغاز جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در اعتراض به کشتار وسیع معترضان، از حضور در نشست خبری جشنواره فیلم فجر آن سال امتناع کرد و در حساب شخصیاش در اینستاگرام نوشت: «چندسالیست که جشنواره فیلم فجر دیگر جشن سینمای ایران نیست که جشن دو سه ارگان خاص است. در این چند ساله جشنواره برای من، هیچ ارزش و اهمیتی نداشته، بهخصوص در این سال خونبار و دردناک. اما مالک فیلم، تهیهکننده است. مثل همه جاى دنیا فقط او مىتواند درخواست حضور یا عدم حضور در جشنواره را داشته باشد. تهیهکننده و بعضى عوامل فیلم مایل بودهاند فیلم «پرونده باز است» در جشنواره باشد، اما من، نویسنده و کارگردان… با اینهمه داغى که بر دل داریم دیگر چه جشنى، چه جشنوارهاى؟!»
پس از این اظهار نظر پوراحمد، روزنامه کیهان چاپ تهران در مطلبی به این هنرمند حمله کرده و او را «کارگردانی در سرازیری» نامید. کیهان تهران نوشت: «از پوراحمد خاطراتی چون «قصههای مجید» و سریال سرنخ داریم اما به نظر میرسد او با دو فیلم فارسی گل یخ و نوک برج بدجوری در سرازیری قرار گرفت و با فیلمهایی چون «کفشهایم کو»، «۵۰ قدم آخر» و «تیغ و ترمه»، فاتحه سینمایش را خواند. فیلم آخر او به نام «پرونده باز» هم هیچ حرفی برای گفتن ندارد. یک قتل ناخواسته و مسئله قصاص و شعر و شعارهای گل درشت و غلطهای تصویری و دادگاه باسمهای و پایان لنگ در هوا.»
خالق فیلم سینمایی «شب یلدا» پیشتر در گفتگو با یک خبرنگار در مراسم یادبود علی معلم با به کار بردن عنوان «دولتمردان فاسد» برای مسئولان جمهوری اسلامی گفته بود «آنها سراپا کثافتند». این کارگردان منتقد در بخش دیگری از این گفتگو توضیح داده بود که« در نظامی که ذاتا با هنر دشمنی دارد همین است که هست، این نظام با هنر و هنرمند سر سازگاری ندارد.»
در زمان حیات کیومرث پوراحمد رمانی با عنوان «همه ما شریک جرم هستیم» با نام مستعار «حمید حامد» منتشر شد که به روزهای خوش و آبادانی و عمرانی در یک روستای کویری میپردازد که با ورود یک سرباز «سپاهدانش»، به همت او و یاری اهالی ده آغاز میشود.
وی در این کتاب، دیدگاه انتقاد آمیزش به انقلاب ۱۳۵۷ و عملکرد نظام جمهوری اسلامی را بیان کرده بود. ناشر این کتاب پس از انتشار خبر درگذشت کیومرث پوراحمد فاش کرد که نویسنده واقعی این رمان، کیومرث پوراحمد بوده است.
کیومرث پوراحمد همواره از هر تریبونی برای انتقاد به ممیزیهای گسترده سینما و نابسامانی وضعیت فرهنگ و هنر در جمهوری اسلامی انتقاد میکرد.
او در سال ۱۳۹۴ در مراسم یادبود هنرمندان درگذشته گفته بود: «ما به طرز ظالمانهای پیر میشویم. حذفها ما را دقمرگ میکند و ما را میمیراند. ما اگر در ۹۰ سالگی هم بمیریم، جوانمرگ شدهایم. بیشتر مرگ و میرهای هنرمندان در میانسالی بوده، همه پیر میشوند و میمیرند.»
وی در اسفند ۱۳۹۷ نیز در مراسم تشییع خشایار الوند گفته بود:«امروز واقعا روز سختی است، ولی در چهل سال گذشته کدام روز ما روز خوبی بوده؟ خنده یا مکروه بوده یا حرام! رقص و شادی یا مکروه بوده یا حرام! در چهل سال گذشته ما همش در برهه حساس بودیم و باید خفهخون میگرفتیم.»
جمهوری اسلامی در طول عمر خود همواره تلاش کرده کوچکترین صدای مخالفان دگراندیش را در نطفه خفه کند.دهها تن از نویسندگان، شاعران، هنرمندان و روزنامهنگاران منتقد و معترض در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ قربانی قتلهای زنجیرهای شدند و دادخواهیشان با وجود فاش شدن بخشی از ابعاد آن فجایع وحتی اعتراف برخی از مقامات حکومتی با سرکوب و فشار، «مختومه» اعلام شد.
از روز ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ که جسد حلقآویزشده کیومرث پوراحمد در ویلای شخصیش در بندر انزلی پیدا شد، تا روز ۲۲ مهر ۱۴۰۲ که پیکرهای کاردآجینشده داریوش مهرجویی فیلمساز ۸۴ ساله ایرانی و همسرش، وحیده محمدیفر در خانهشان پیدا شد، تنها شش ماه فاصله است.