محمود مسائلی – نبردهای اخیر میان اسرائیل و حماس راه حل دو کشوری را برای حل مناقشه دوباره در مرکز توجهات قرار داده است. در جهان دیپلماسی و سیاست بینالملل، به همراه ابعاد حقوقی بینالملل مناقشه، راه حل دو کشوری با موضوع مشکلات امنیتی پیش روی اسرائیل، و بازسازی غزه کانون اصلی توجهات است. اما بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، مخالفت خود را با حاکمیت فلسطین اعلام کرده و گفته است که در مورد کنترل کامل امنیتی اسرائیل در غرب اردن سازش نخواهد کرد. به درستی موانع بر سر راه چیست؟ برای دستیابی به راه حلی قابل دستیابی و واقع بینانه چه باید کرد؟ این نوشتار مروری بر مهمترین موضوعات مربوط به مناقشه میان فلسطین و اسرائیل دارد.
مروری کوتاه بر مناقشه
در آغاز درگیریها در فلسطین تحت حاکمیت بریتانیا میان یهودیان مهاجر به این منطقه و اعراب ساکن منطقه فلسطین به اشکال مختلفی به وجود آمد. یهودیانی که از آزار و شکنجه در اروپا فرار میکردند، به دلیل پیوندهایی که کتاب مقدس آنها با این سرزمین اشاره میکرد، به دنبال سرزمینی ملی برای خود بودند، و این سرزمین فلسطین بود.
در سال ۱۹۴۷ مجمع عمومیسازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه شماره ۱۸۱ با طرحی موافقت کرد که فلسطین را به دو کشور عربی و یهودی با حاکمیت بینالمللی بر «بیتالمقدس» (اورشلیم) تقسیم میکرد. این طرح توسط کمیته موقت حل مشکل فلسطین تهیه شده بود. رهبران یهودی این طرح را پذیرفتند که ۵۶ درصد از زمین را به آنها داد. اما اتحادیه عرب آن را رد کرد.
کشور اسرائیل در ۱۴ ماه مه ۱۹۴۸ اعلام موجودیت نمود. یک روز بعد، پنج کشور عربی به اسرائیل حمله کردند. این جنگ با کنترل ۷۷ درصد از خاک منطقه توسط اسرائیل به پایان رسید. حدود ۷۰۰۰۰۰ فلسطینی گریختند یا از خانههای خود رانده شدند و به اردن، لبنان و سوریه و همچنین در غزه، کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی سرازیر شدند. در سال ۱۹۴۹ مرزهای میان کشور اسرائیل و فلسطینیها که سرزمین خود را بخشی از اتحاد عربی میدانستند، تعیین شد. درواقع بر اساس قراردادهای آتش بس در سال ۱۹۴۹ بین اسرائیل و مصر، لبنان، اردن و سوریه امضا شد، آنها رسماً به خصومتهای جنگ اعراب و اسرائیل در سال پایان دادند و همچنین خط سبز را تعیین کردند که سرزمینهای تحت کنترل اعراب را تا پیروزی اسرائیل در سال ۱۹۶۷ از اسرائیل جدا کرد.
از زمان جنگ اول اعراب با اسرائیل در سال ۱۹۴۸، درگیریهایی بطور متناوب میان اسرائیل و اعراب فلسطینی و نیروهای عرب از کشورهای همسایه درگیر اتفاق افتاده بود. در ۷ آوریل ۱۹۶۷ نبردی هوایی میان اسرائیل و کشورهای عربی صورت گرفت که طی آن اسرائیل ۶ فروند هواپیمای میگ سوری را بر فراز بلندیهای جولان سرنگون کرد. این امر باعث شد که جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر، بلافاصله پیشنهاد کمک به سوریه در صورت حمله آینده اسرائیل را بدهد. این موضوع پیوند میان مصر و سوریه را مستحکمتر نمود. در ۱۳ ماه مه، جمال عبدالناصر پیامی محرمانه از اتحاد جماهیر شوروی سابق دریافت کرد که به موجب آنهم مصر و هم سوریه با تسلیحات مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگرفتند. در ۱۴ همان ماه مه مصر ارتش خود را بسیج کرد و سه روز بعد از دبیرکل سازمان ملل متحد خواست تا نیروهای اضطراری سازمان ملل را که از زمان پایان بحران کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ در شبه جزیره سینا مستقر بودند، خارج کند. دبیرکل با خروج کامل موافقت کرد. ناصر سپس در ۲۱ مه تنگه تیران را به روی تمامی کشتیها به اسرائیل و از اسرائیل بست. در صبح روز ۵ ژوئن آن سال، اسرائیل در واکنش به بستن تنگه تیران توسط مصر، حمله پیشگیرانهای را علیه نیروهای مصری انجام داد. شش روز بعد درگیریها کشورهای اردن و سوریه را نیز در بر گرفت. در نتیجه این درگیری، اسرائیل کنترل شبه جزیره سینا، بلندیهای جولان، کرانه باختری، نوار غزه و بیت المقدس شرقی را به دست آورد.
ادعاهای اسرائیل در مورد سرزمینهای اشغال شده، و موضوع فلسطینیهای سرگردان، چالشی بلندمدت برای دیپلماسی خاورمیانه ایجاد کرد. فلسطینیها همچنان بدون تابعیت هستند و بیشتر آنها تحت اشغال اسرائیل یا به عنوان پناهنده در کشورهای همسایه زندگی میکنند. برخی- عمدتاً نوادگان فلسطینیهایی که پس از ایجاد اسرائیل در اسرائیل ماندند- تابعیت اسرائیلی دارند.
در پرتو این تحولات پیچیده راه حل دو کشوری پیشنهادی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ مجددا در کانون تحولات قرار گرفت. ایالات متحده امریکا ابتکار عمل را در دست گرفت تا بر اساس آن روند برقراری صلحی برای پایان بخشیدن به منازعات طولانی شروع شود. این ابتکار به قراردادهای کمپ دیوید در ۱۹۷۸ میان اسرائیل (مناخم بگین) و مصر (انور سادات) منجر شد که به موجب آن موجودیت اسرائیل مورد توافق قرار گرفت.
توافقنامههای اسلو گامی بزرگتر و رو به جلو بود. اولین قرارداد در سال ۱۹۹۳، توسط یاسر عرفات از سازمان آزادیبخش فلسطین و اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل امضا شد. قرار بود که در ظرف مدت معینی تا همان سال ۱۹۹۹موضوع نهایی شود. موضوعات اصلی این قرارداد عبارت بودند از:
۱. خروج یا استقرار مجدد نیروهای امنیتی اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه
۲. انتقال فوری اختیارات به فلسطینیها در زمینه آموزش، بهداشت، رفاه اجتماعی، مالیات و گردشگری
۳. ایجاد یک نیروی پلیس قوی فلسطینی
۴. انتخابات دموکراتیک برای فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه
۵. ترتیبات هماهنگی بین سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل در مورد مسائل امنیتی و توسعه اقتصادی
۶. آغاز یک دوره انتقالی پنج ساله برای خودمختاری فلسطین، از جمله مذاکرات مربوط به موضوعات باقی مانده شامل موارد زیر:
• وضعیت اورشلیم
• پناهندگان فلسطینی
• شهرکهای اسرائیلی
• ترتیبات امنیتی
• مرزهای تعریف شده
• روابط خارجی
این توافقنامه باعث شد تا:
۱. حق موجودیت اسرائیل توسط سازمان آزادیبخش فلسطین به رسمیت شناخته شود،
۲. خشونتها توسط سازمان آزادیبخش فلسطین متوقف شود،
۳. تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه به وجود آید،
۴. فلسطینیها امیدوار بودند که این گامی به سوی یک کشور مستقل با پایتختی بیتالمقدس شرقی باشد.
قرارداد دوم اسلو در ۱۹۹۵ میان شیمون پرز و یاسر عرفات منعقد شد. مهمترین موضوعات این توافقنامه عبارت بودند از تقسیم کرانه باختری و نوار غزه به سه نوع قلمرو در دوره موقت:
منطقه الف: مناطق تحت مدیریت و امنیت فلسطین
منطقه ب: مناطق تحت مدیریت فلسطین اما امنیت مشترک اسرائیل و فلسطین
منطقه ج: مناطق تحت مدیریت و امنیت اسرائیل
رابین در سال ۱۹۹۵ توسط یک ملیگرای افراطی اسرائیلی که مخالف سیاستهای صلح او بود، ترور شد. سپس نتانیاهو به قدرت رسید. در سال ۲۰۰۰ بیل کلینتون رئیسجمهور وقت ایالات متحده، عرفات، و اهود برک نخست وزیر وقت اسرائیل را به کمپ دیوید دعوت کرد تا به توافقی دست یابند، اما این تلاش با شکست همراه شد.
سرنوشت اورشلیم، که اسرائیل آن را پایتخت «ابدی و غیرقابل تقسیم» خود میداند، مانع اصلی بود. این مذاکرات همچنین با مرزهای یک کشور فلسطینی همراه با سرنوشت آوارگان فلسطینی و یهودیانی که در سرزمینهای تصرف شده در سال ۱۹۶۷ ساکن شده بودند، گره خورده بود. همچنین«مقاومت اسلامی» موسوم به «انتفاضه اول» و «انتفاضه دوم» را نیز برای شکست این توافقها در نظر گرفت.
ابتکار عمل ژنو
گروهی از شخصیتهای یهودی و فلسیطنی برای عبور از موانعی که بر سر راه آرامش در منطقه قرار دارند، و سرسختی طرفین مرافعه برای رسیدن به توافقی پایدار، به ابتکار عمل بینظیری دست زدند که میتواند مبنای مناسبی برای راهکار واقعبینانه و امکانپذیر برای معضل پیچیده منطقه باشد. این ابتکار یک نمونه توافقنامه وضعیت دائمی بین دولت اسرائیل و دولت فلسطین را مطرح ساخته و در پی توافقی است که یک راه حل جامع و صریح برای همه مسائل حیاتی مربوط به پایان درگیریها باشد. تصویب این توافقنامه و اجرای آن راه حلی برای مناقشه تاریخی، فصل جدیدی در روابط اسرائیل و فلسطین و از همه مهمتر تحقق دیدگاههای ملی دو طرف را به همراه خواهد داشت. این ابتکار بر اساس مذاکرات رسمی قبلی، قطعنامههای بینالمللی، و چندین ابتکار صلح پیشین استفاده برده و در پی یافتن راهکارهای واقعبینانه و قابل دستیابی را در مورد همه موضوعات است. آموزش و کارزاری جهانی، چه در سطح محلی و چه در سطح بینالمللی، به نفع هر دو ملت از شیوههای مورد نظر ابتکار است. به منظور دستیابی به یک راه حل دو کشوری واقعبینانه و پایدار که در آن هر دو ملت بتوانند آیندهای روشنتر بسازند، مذاکره کنند، در این ابتکار تبلور یافته است.
علاوه بر ارائه طرحی دقیق برای صلح اسراییل و فلسطین، با نشان دادن راه و آمادهسازی افکار عمومی و رهبری برای پذیرش، حمایت و ترویج سازشهای واقعی مورد نیاز برای حل مناقشه، هدف آن نزدیکتر کردن آن لحظه صلح است. بر اساس توافق انجام شده راه حل دو کشوری با بازبینی عمدهای برای حل معضل منطقه در نظر گرفته شده است. به موجب این قرارداد، نوار غزه و کرانه باختری از طریق گذرگاهی که از اسرائیل میگذرد، بهم متصل میشوند. دیگر ابعاد این قرارداد عبارتند از:
• فلسطینیها حق مردم یهود را برای داشتن کشور خود به رسمیت میشناسند و اسرائیل را به عنوان خانه ملی یهودیان نیز مورد شناسایی قرار میدهد. در مقابل، اسرائیلیها کشور فلسطین را به عنوان خانه ملی مردم فلسطین به رسمیت میشناسند. طرفین باید پایتختهای متقابل به رسمیت شناخته شده خود را در مناطق اورشلیم تحت حاکمیت مربوطه خود داشته باشند. محلههای یهودی بیتالمقدس تحت حاکمیت اسرائیل و محلههای عربنشین بیتالمقدس تحت حاکمیت فلسطین خواهد بود. طرفین متعهد خواهند شد که از شخصیت، قداست و آزادی عبادت در شهر محافظت کنند. طرفین شهر قدیمی را به عنوان یک کل میبینند که از یک شخصیت منحصر به فرد برخوردار است. تردد در داخل شهر قدیم با رعایت مفاد این قرارداد و قوانین و مقررات مربوط به اماکن مختلف مقدس آزاد و بلامانع است. هیچ حفاری، حفاری، یا ساخت و ساز در الحرام الشریف / کوه معبد انجام نمیشود، مگر اینکه توسط دو طرف تایید شود. یک طرح رنگی قابل مشاهده باید در شهر قدیمیبرای نشان دادن مناطق مستقل طرفهای مربوطه استفاده شود.
• یک گروه اجرایی و راستآزمایی برای تسهیل، کمک، تضمین، نظارت و حل و فصل اختلافات مربوط به اجرای موافقتنامه ایجاد خواهد شد. به عنوان بخشی از این گروه، یک نیروی چندملیتی برای ارائه تضمینهای امنیتی به طرفین ایجاد خواهد شد. برای انجام وظایف مشخص شده در این موافقتنامه، نیروهای چندملیتی در کشور فلسطین مستقر خواهند شد.
• فلسطین و اسرائیل هر کدام حق یکدیگر را برای زندگی در صلح در مرزهای امن و شناخته شده و عاری از تهدید یا اعمال جنگ، تروریسم و خشونت به رسمیت میشناسند و به آنها احترام میگذارند. هر دو طرف باید از تشکیل نیروهای نامنظم یا گروههای مسلح و مبارزه با تروریسم و تحریک جلوگیری کنند. فلسطین باید یک کشور غیرنظامی و دارای نیروی امنیتی قوی باشد.
• اسرائیل شهرکهای بزرگ را ضمیمه میکند و زمینهای دیگری را در یک مبادله واگذار میکند و شهرکنشینان یهودی را در قلمرو مستقل فلسطین در خارج از آنجا اسکان میدهد. در ازای الحاق زمینهای فراتر از مرزهای سال ۱۹۶۷ اسرائیل زمینهای جایگزین را بر اساس نسبت ۱:۱ به فلسطینیها تحویل خواهد داد. اراضی الحاق شده به کشور فلسطین از نظر کمیت و کیفیت برابر خواهد بود.
• این توافقنامه حل دائمی و کامل مشکل پناهندگان فلسطینی را پیش بینی میکند که بر اساس آن پناهندگان مستحق دریافت غرامت برای وضعیت پناهندگی خود و از دست دادن دارایی خواهند بود و حق بازگشت به کشور فلسطین را خواهند داشت. پناهندگان همچنین میتوانند انتخاب کنند که در کشورهای میزبان فعلی خود باقی بمانند، یا به صلاحدید کشورهای ثالث به کشورهای ثالث، از جمله اسرائیل، نقل مکان کنند.
• یک نیروی چندملیتی که در کنار نیروهای امنیتی فلسطین کار میکند که گذرگاههای مرزی فلسطین به اردن و مصر و همچنین بنادر هوایی و دریایی را زیر نظر خواهد داشت.
بخش بزرگی از رهبران سیاسی این ابتکار را مورد حمایت قرار دادهاند. نتانیاهو، محمود عباس، اهود المرت تخست وزیر سابق اسرائیل، جو بایدن، آنگلا مرکل، بوریس جانسون، امانوئل ماکرون، پادشاه اردن، رئیس جمهور مصر، شاهزاده محمد بن سلمان، وزیر خارجه چین، و دبیرکل ملل متحد از جمله افراد سرشناسی هستند که این ابتکار عمل را با نگرشی مثبت در نظر گرفتهاند. اما حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت هیچ واکنشی نسبت به آن نشان ندادهاند.
موانع موجود بر سر راه چیست؟
۱. اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی از موضوعات پیچیده است. در حالی که اسراییل در سال ۲۰۰۵ شهرکنشینان و سربازان خود را از غزه خارج کرد، شهرکهای یهودینشین در جاهای دیگر گسترش یافته است.
۲. مواضع سازشناپذیر دو طرف در مورد مسائل اصلی از جمله اورشلیم همچنان وجود دارد.
۳. خشونت همچنان ادامه دارد. بعد از انتفاضه یک و دو، امروزه حماس و نهضت اسلامی و دیگر گروههای محور مقاومت هدفی بجز نابودی اسرائیل را در نظر ندارند. اسرائیل قصد دارد حماس را نابود کند و میگوید با هیچ معامله ای که حماس را در قدرت باقی میگذارد موافقت نخواهد کرد. نتانیاهو گفته است که غزه باید غیرنظامی شده و تحت کنترل امنیتی کامل اسرائیل باشد.
۴. بیاعتمادی عمیق در میان همه طرفین حاکم است. حماس میگوید که زنده خواهد ماند و برای این منظور آمادگی مذاکره با جناح فتح عباس برای تشکیل دولت وحدت را اعلام کرده است. واشنگتن که حماس را یک گروه تروریستی میداند، گفته است که میخواهد شاهد پیوند مجدد حکومت غزه و کرانه باختری تحت یک تشکیلات خودگردان احیا شده باشد.
۵. مواضع حماس مهمترین مانع بر سر راه هرنوع برقراری صلح و ثبات در منطقه است. میثاق سال ۱۹۸۸ حماس و سپس سند تعدیل شدهای که در سال ۲۰۱۷ انتشار یافت اسناد محکم و غیرقابل تردیدی هستند که نشان میدهند حماس بجز نابودی اسرائیل طرح دیگری در نظر ندارد.
*دکتر محمود مسائلی استاد بازنشسته روابط و حقوق بینالملل، دانشگاههای آتاوا و کارلتون و دبیرکل اندیشکده بینالمللی نظریههای بدیل با مقام مشورتی دائم نزد ملل متحد