پروفسور دیوید مِناشری: اسرائیل در پاسخ به «صبر استراتژیک» جمهوری اسلامی از «فرصت استراتژیک» برای تقویت محوری که علیه رژیم ایران شکل گرفته استفاده کند

-پروفسور دیوید مِناشری استاد بازنشسته دانشگاه تل‌آویو و محقق سرشناس اسرائیلی در مصاحبه با وبسایت «ISRAEL21c» می‌گوید بعد از انقلاب اسلامی روابط ایران و اسرائیل تیره شد اما در زمان جنگ ایران و عراق، جمهوری اسلامی حتا با اسرائیل مذاکره کرد و از طریق اسرائیل تسلیحات آمریکایی خرید. به گفته‌ی وی، آیت‌الله روح‌الله خمینی باور داشت وقتی در حال غرق شدن هستید، می‌توانید حتا به دم مار بچسبید تا زنده بمانید!
-مناشری می‌گوید، ستیز جمهوری اسلامی با اسرائیل علاوه بر ریشه‌های ایدئولوژیک با سیاست مخلوط شده است. او توضیح می‌دهد، «اگر می‌خواهید رهبر جهان اسلام شوید، باید پرچم فلسطین را به اهتزاز درآورید، حتا اگر به صورت تاکتیکی باشد. برای [رژیم] ایران که شیعه است و سنی نیست، برافراشتن پرچم فلسطین و تبدیل شدن به نماد مبارزه با اسرائیل، مشروعیت آن را در جهان اسلام که می‌خواهد بر آن مسلط باشد، فراهم می‌کند».
-این استاد دانشگاه تأکید می‌کند که «این دیدگاه‌ها لزوماً با دیدگاه عموم مردم که اغلب از دخالت رژیم ایران و پیامدهای منفی آن در خارج از مرزهای کشور ناراضی‌اند و همچنین رژیم را به دلیل اقداماتش در داخل مورد انتقاد قرار می‌دهند، مشترک نیست. نمونه آن اعتراضات ۲۰۲۲ علیه رفتار حکومت با زنان است».
- وی معتقد است «حمله [رژیم] ایران [به اسرائيل] فرصتی استراتژیک ایجاد کرده است که هرگز در خاورمیانه دیده نشده: یک محور بالقوه تحت رهبری آمریکا از اسرائیل، عربستان سعودی و دیگر کشورهای مسلمان میانه‌رو مانند اردن، مصر و امارات شکل گرفته است. خطر [رژیم] ایران به همان اندازه که ما را تهدید می‌کند، برای آنها نیز تهدیدکننده است و به همین دلیل است که در فرصت‌های بهتر باید از این موقعیت برای پیوستن به این محور استفاده می‌کردیم تا بتواند منطقه را آرام کند و به عادی‌ ساختن روابط اسرائیل و عربستان منجر شود.»

دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۰۶ مه ۲۰۲۴


برای میلیون‌ها اسرائیلی که در برابر حمله گسترده رژیم ایران در ۱۴ آوریل (۲۶ فروردین‌) پناه گرفته‌اند، احتمالاً غیرقابل درک است که روزی روزگاری، شرکت هواپیمایی اسرائیل «اِل آل» یک پرواز روزانه از تل‌آویو به تهران داشت. ولی این مربوط به زمانی پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی است که روابط رژیم ایران و اسرائیل رو به تیرگی گذاشت.

برای درک این روابط پر فراز و نشیب وبسایت «ISRAEL21c» با پروفسور دیوید مِناشری استاد بازنشسته دانشگاه تل‌آویو و محقق سرشناس اسرائیلی در مورد مسائل ایران گفتگو کرده است.

پروفسور دیوید مناشری

مناشری متولد تهران است و پنج ساله بود که خانواده‌اش به اسرائیل مهاجرت کرد. در دهه  ۱۹۷۰ او دو سال را در دانشگاه تهران به انجام تحقیقات گذراند و از آن زمان تا کنون مقالات زیادی در زمینه آموزش، سیاست و سیاست خارجی ایران منتشر کرده است.

او توضیح می‌دهد: «پس از تأسیس اسرائیل [در سال ۱۹۴۸]، ما با کشورهای اطراف از جمله ترکیه، ایران و اتیوپی که همسایه همسایگان ما یا دشمن دشمنان ما هستند، ارتباط برقرار کردیم.»

شرایط ایران نیز در حالی که یک کشور مسلمان شیعه است و عربی هم نیست برای چنین ارتباطی مساعد بوده است.

مناشری می‌افزاید، «در دهه ۱۹۵۰ که اسرائیل تازه متولد شد، این کشور به همه آنچه می‌توانستیم از ایران به دست آوریم، مانند نفت نیاز داشت. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ایران روند مدرنیته و سکولاریزاسیون را طی می‌کرد و به غرب تمایل داشت. اسرائیل از جمله به دلیل نفوذی که شاه ایران معتقد بود یهودیان در واشنگتن دارند، برای ایران جذاب بود.»

مناشری توضیح می‌دهد: «ایران، اسرائیل را متحدی برای بهبود روابط خود با آمریکا می‌دید، اما به‌ ویژه در  مقابل اعراب که دشمنان ایران نیز بودند، با  اسرائیل متحد بود… وجود اسرائیل و ادامه جنگ آن با جهان عرب نیز باری را از دوش ایران برداشت، به عنوان مثال، عراق بجای ایران، با اسرائیل مشغول بود.»

در آن دو دهه، روابط ایران و اسرائیل گرم و در عین حال غیررسمی بود. پروازهای «ال آل» هر روز از تل‌آویو به تهران انجام می‌شد. یک مدرسه اسرائیلی در تهران برای فرزندان خانواده‌های اسرائیلی و تجار که در تهران سکونت داشتند، وجود داشت اما روابط ایران و اسرائیل بعد از انقلاب اسلامی در ایران سرد شد و به تیرگی گرایید.

به گفته این استاد دانشگاه، «در دهه اول بعد از انقلاب بین ایران و عراق از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ جنگ بود و [رژیم] ایران به آن مشغول بود. آن زمان [جمهوری اسلامی] ایران حتا با اسرائیل مذاکره کرد و از طریق اسرائیل تسلیحات آمریکایی خرید. آیت‌الله روح‌الله خمینی معتقد بود وقتی در حال غرق شدن هستید، می‌توانید حتا به دم مار بچسبید تا زنده بمانید.»

مناشری در بخش دیگری از صحبت‌هایش توضیح داد، «اولین جنگ خلیج فارس در دهه ۱۹۹۰ شاهد بود که ایالات متحده قدرت عراق، دشمن اصلی ایران در منطقه را از بین برد و تهران را قادر ساخت تا به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شود. در سال ۲۰۰۲ ایالات متحده به افغانستان حمله کرد و یک سال بعد رژیم صدام حسین در عراق سرنگون شد. ایران دوباره به نیرویی قدرتمند در منطقه تبدیل شد.»

وی تأکید کرد، «بعد از انقلاب ۵۷، هرآنچه در زمان شاه بود، بد تلقی می‌شد و به چیزی که در ایران خوب پنداشته می‌شد، با دید منفی نگاه می‌شد. اسرائیل و آمریکا از قبل با هم دوست بودند و بنابراین دیگر خوب نبودند… بعد از انقلاب اسلامی در ایران، دیدگاه این بود که اسرائیل در خاورمیانه یک بیگانه است و اصلا حق موجودیت ندارد چه برسد به آنکه حق موجودیت در سرزمین‌های فلسطینی آنهم با مرکزیت اورشلیم به عنوان پایتخت داشته باشد.»

حمایت تاکتیکی از فلسطین

مناشری می‌افزاید، ستیز جمهوری اسلامی با اسرائیل علاوه بر ریشه‌های ایدئولوژیک با سیاست مخلوط شده است. او توضیح می‌دهد، «اگر می‌خواهید رهبر جهان اسلام شوید، باید پرچم فلسطین را به اهتزاز درآورید، حتا اگر به صورت تاکتیکی باشد. برای [رژیم] ایران که شیعه است و سنی نیست، برافراشتن پرچم فلسطین و تبدیل شدن به نماد مبارزه با اسرائیل، مشروعیت آن را در جهان اسلام که می‌خواهد بر آن مسلط باشد، فراهم می‌کند.»

این استاد دانشگاه تأکید می‌کند، که «این دیدگاه‌ها لزوماً با دیدگاه عموم مردم که اغلب از دخالت رژیم ایران و پیامدهای منفی آن در خارج از مرزهای کشور ناراضی‌اند و همچنین رژیم را به دلیل اقداماتش در داخل مورد انتقاد قرار می‌دهند، مشترک نیست. نمونه آن اعتراضات ۲۰۲۲ علیه رفتار حکومت با زنان است.»

مناشری توضیح می‌دهد که «رژیم برای حفظ خود، سپاه پاسداران را تشکیل داد و از دل آن سپاه قدس تشکیل شد. قاسم سلیمانی شبکه‌ای از گروه‌های نیابتی ساخت که اکنون با حمایت رژیم ایران برای اقدام علیه اسرائیل خدمت می‌کنند، از حوثی‌ها در یمن و شبه‌نظامیان شیعه در عراق گرفته تا حزب‌الله در لبنان و حماس در غزه… این نیابتی‌ها هستند که به کمک رژیم ایران می‌آیند و نه اینکه رژیم به کمک آنها بیاید. به همین دلیل است که یک روز پس از هفت اکتبر، [مقامات رژیم ایران] گفتند که از حمله حماس مطلع نشده‌اند و هیچ دخالتی در آن نداشته‌اند. اما سایر شرکای جمهوری اسلامی برای مقابله با اسرائیل وارد عمل شدند، از جمله حوثی‌های یمن و شبه‌نظامیان عراقی و سوری که به سمت اسرائیل موشک شلیک کردند و همچنین حزب‌الله لبنان، اما هیچکدام از آنها واقعاً در جنگ شرکت نمی‌کنند… برای حکومت ایران، این راحت است که نیروهای نیابتی‌اش همان کاری را که انجام می‌دهند ادامه دهند، با این وضعیت بار مسئولیت از روی دوش [حکومت] ایران برداشته می‌شود، از تلفات جنگ در امان می‌ماند و به آنها اجازه انکار می‌دهد.»

با اینهمه وضعیت پس از حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به اسرائیل که مستقیم از خاک ایران انجام شد تغییر کرد.

«در آن شنبه‌شب [زمان حمله] [جمهوری اسلامی] ایران پهپاد و موشک به سمت اسرائیل پرتاب کرد. حتا قبل از رسیدن موشک‌ها به مرزهای اسرائیل، در ایران [حامیان حکومت] جشن پیروزی گرفتند، این واقعیتی است که آنها توانستند اسرائیلی‌ها را راهی پناهگاه‌ها کنند… بعد اعلام کردند که جنگ برای آنها تمام شده و اگر اسرائیل حمله کند، با قدرت بیشتری تلافی خواهند کرد. آنها منتظر نشدند ببینند چه اتفاقی می‌افتد و فکر می‌کردند که حمله‌شان در این حد مجاز است. اسرائیل پس از آن در مورد چگونگی پاسخ به نحوی که هم نیازی به پاسخ رژیم ایران نداشته باشد و هم یک جبهه مستقیم علیه جمهوری اسلامی گشوده نشود، دچار دوگانگی شد. در شرایطی که اسرائیل  درگیر جنگ غزه است و در لبنان با حزب‌الله درگیر است و با شبه‌نظامیان از عراق، یمن و سوریه سر و کار دارد، منفعت آشکاری برای رویارویی مستقیم با [رژیم] ایران ندارد.»

جنگ به معنای دخالت آمریکا، روسیه و چین است

این استاد دانشگاه می‌گوید: «گشودن جبهه [جنگ] علیه [جمهوری اسلامی] ایران به معنای ورود ایالات متحده به این وضعیت و شاید به دنبال آن دخالت فعال روسیه و برخی دخالت‌های چین است. در مورد پاسخ اسرائیل، ما فقط می‌دانیم که واکنش نشان داده شد. مشخص نیست که ابعاد این واکنش چه بوده و اسرائیل مسئولیت آن را بر عهده نگرفت. جمهوری اسلامی نیز اسرائیل را مقصر دانست اما نگفت که پاسخی به اقدام اسرائیل خواهد داد. این در حالیست که انتقا‌جویی اسرائیل به آنها صدمه و به تأسیسات پدافندی آنها ضربه زد، جایی که شاید رژیم ایران احتمال آن را نمی‌داد.»

مناشری معتقد است، «این به این دلیل است که [رژیم] ایران خواهان یک جنگ تمام‌عیار با اسرائیل نیست که چالش‌برانگیز باشد و شرکای خود را بیشتر در معرض تهدید اسرائیل قرار دهد. علاوه بر این، [جمهوری اسلامی] ایران باید به حمایت روسیه و چین در مواجهه با رویارویی با آمریکا تکیه کند و در عین حال تلاش می‌کند برنامه هسته‌ای خود را پیش ببرد… جمهوری اسلامی مدعی خویشتنداری است که علی خامنه‌ای اسم آن را صبر استراتژیک گذاشته است. به همین دلیل است که فکر می‌کنم اسرائیل نیز باید کمی خویشتنداری نشان دهد.»

وی در توجیه مواضع خودش می‌پرسد، «آیا می‌توانیم گروگان‌ها را آزاد کنیم، به رفح برویم، شهروندان خود را به خانه‌هایشان در مرز غزه و مرز شمالی بازگردانیم، جبهه‌ای را علیه لبنان باز کنیم و به مبارزه با نیابتی‌های [رژیم] ایران ادامه دهیم و به آن رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی را هم اضافه کنیم؟ هر فرد منطقی به شما خواهد گفت که هیچ راهی برای انجام چنین اقدامی وجود ندارد.»

فرصت استراتژیک

مناشری در بخش پایانی سخنان خود می‌گوید، «حمله [رژیم] ایران [به اسرائیل] فرصتی استراتژیک ایجاد کرده است که هرگز در خاورمیانه دیده نشده: یک محور بالقوه تحت رهبری آمریکا از اسرائیل، عربستان سعودی و دیگر کشورهای مسلمان میانه‌رو مانند اردن، مصر و امارات شکل گرفته است. خطر [رژیم] ایران به همان اندازه که ما را تهدید می‌کند، برای آنها نیز تهدیدکننده است و به همین دلیل است که در فرصت‌های بهتر باید از این موقعیت برای پیوستن به این محور استفاده می‌کردیم تا بتواند منطقه را آرام کند و به عادی‌ ساختن روابط اسرائیل و عربستان منجر شود. مشکل اینجاست که برای این کار، باید بر سر فلسطین مذاکره شود یا چنین موضعی در مورد فلسطینی‌ها گرفته شود.»

مناشری بر این باور است که این امر دشوار خواهد بود، اما اسرائیل نباید خود را خارج از نظم جدیدی که در خاورمیانه در حال ایجاد است دور کند. او خاطرنشان می‌کند که «ایالات متحده و عربستان سعودی، چه اسرائیل به این اقدام بپیوندد یا نه، روابط خود را گرم می‌کنند. آمریکا به عربستان سعودی اجازه می‌دهد تا توانایی‌های هسته‌ای و دیگر توانایی‌های نظامی خود را توسعه دهد. برای ما بهتر است که بخشی از این معادله باشیم تا خارج از آن.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۲ / معدل امتیاز: ۳٫۶

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=348488