میخوانیم به نام دانشجو…
با صدایی مملو از خشم و اضطراب و با هویتی که اندک بذر امید را هم در آن خشکاندهاند.
مگر قرار نبود دانشگاه محلی باشد برای شنیدهشدن، برای رفع مشکلات با گفتگو؟ پس چرا هربار لب به سخن گشودهشد، مهر خاموشی را بر لوح جان دانشجو کوبیدید؟
آقایان گفتگو را فقط وقتی مطلوب میدانند که پشت تریبونش حرف آنها زدهشود، مخالف که حق حرف زدن ندارد.
ما اعضای انجمن اسلامی دانشجویان، همانطور که هویداست هرگاه ظلمی دیدیم، چه در حق همدانشگاهیهایمان چه در حق هموطنانمان سکوت نکردیم و در حد توان و ظرفیتمان واکنش نشان دادیم. اما به نظر برخی نیاز به یادآوری دارند تا بدانند که انجمن اسلامی دانشجویان یک تشکل فرمایشی نبوده و نیست.
این اولین بار نیست که هیئت نظارت بر تشکلها با تحلیل اشتباه خود از شرایط حاکم بر جامعه، با مجوز برنامههای انجمن اسلامی دانشجویان مخالفت میکند. این رویکرد تا به امروز آنقدر تکرار شده که حتی میتوان آن را یک رویه نامید. رویهای که ریشه در یک ذهنیت نادرست دارد.
البته به یقین بخشی از این مخالفتها نیز نه ناشی از تحلیل اشتباه که ناشی از عناد و کینه تعدادی از مسئولین و نهادهای صاحب رای در هیئت نظارت، نسبت به انجمن به عنوان یک تشکل دانشجومحور است.
تفکیک کنشهای دانشجویی به خودی و غیرخودی و محدود کردن فعالیت دانشجویی در هر زمان و شرایطی محکوم است و آنگونه که تاریخ به ما میآموزد، جنبش دانشجویی همیشه از پس کوچکترین روزنهها راه خود را پیدا کرده است.
امروز ما جمعی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان، راهی بجز استعفا پیش پای خود نمیبینیم. راهی را که با شوق و امید فراوان آغاز کرده بودیم، چنان سد کردهاند که هرگونه امکانی برای سیاستورزی را امروز مسدود شده میبینیم. باری برای آن عده از دوستانمان، که کماکان ایستادن و پایداری در این مسیر را برگزیدهاند توفیق و برای جنبش دانشجویی سرفرازی و برای میهن عزیزمان آبادی و آزادی را از صمیم جان آرزومندیم.
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳