روزنامه «اعتماد» روز شنبه ۲۲ اردیبهشت از کشته شدن دست کم ۲۳ زن از ابتدای سال تا ۱۵ اردیبهشت توسط مردان خانواده خبر داد و نوشت: «بررسیها از اخبار رسمی منتشر شده نشان میدهد از ابتدای فروردین تا ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ دستکم ۲۳ زن و دختر توسط همسر، پدر، برادر و خواستگار سابق خود به قتل رسیدند.»
این در حالیست که در همین بازه زمانی دستکم ۲ مرد مورد خشونت خانگی قرار گرفتند که یکی از آنها توسط همسرش به قتل رسیده است. این آمار مشخص میکند زنان و دختران نسبت به مردان بیشتر در معرض خشونتهای خانگی قرار دارند.
روزنامه «اعتماد» در ۲۸ بهمن ماه نیز از قتل دستکم ۱۰۰ زن و دختر توسط مردان خانواده طی۱۰ ماه در ایران خبرداده و نوشته بود: «از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا پایان دی ماه ۱۴۰۲ «دستکم ۱۰۰ زن و دختر» به بهانههای مختلف توسط مردان خانواده به قتل رسیدهاند.»
بررسیهای این روزنامه نشان داده بود که استانهای تهران (۲۵ مورد)، آذربایجان غربی (۱۳ مورد) و فارس (۹ مورد) بیشترین آمار این نوع قتلهای زنان را داشتهاند. بیشترین قتلها نیز در مهرماه ۱۴۰۲ رخ داده که «۱۶ زن و دختر» توسط مردان خانواده به قتل رسیدند.
در همین ارتباط سازمان حقوقبشری «ههنگاو» مهرماه گذشته در گزارشی آماری، اعلام کرده بود که در شش ماه نخست سال ۱۴۰۲ دستکم ۵۲ مورد «زنکشی» را در شهرهای مختلف ایران به ثبت رسانده است. از مجموع ۵۲ زنی که در این دوره زمانی به قتل رسیدهاند ۱۱ مورد معادل ۲۱ درصد دختران زیر ۱۸ سال بودهاند از جمله سنین ۱۰، ۱۲ و ۱۳ سال!
این گزارش افزوده بود که دستکم ۲۰ مورد از این قتلها «ناموسی» اعلام شده و در کل موارد شناسایی شده در استانهای آذربایجانغربی (ارومیه) ۵ مورد، استان تهران ۴ مورد و استان البرز نیز ۳ مورد ثبت شده است.
همچنین بر اساس آماری که اردیبهشت ۱۴۰۲ توسط روزنامه «اعتماد» منتشر شد، در سال ۱۴۰۱، ۷۷ زن در استان کردستان خودکشی کردند که ۲۱ نفر از آنها دختران زیر ۱۸ سال بودند. ۲۸ مورد از این خودکشیها با روش حلقآویز کردن صورت گرفته است.
بیشترین آمار خودکشیهایی که در استان کردستان ثبت میشوند به دلیل اختلافات خانوادگی ثبت شده. پس از آن فقر به عنوان دلیل بیشتر خودکشیهای این استان گزارش شده است.
بر اساس دادههای گزارش منتشر شده در روزنامه «شرق» دستکم ۱۶۵ زن در ایران در دو سال (۱۴۰۰ و ۱۴۰۱) توسط همسر یا یکی از اعضای مرد خانواده به قتل رسیدهاند.
روزنامه «شرق» در گزارشی تحقیقی که روز چهارشنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۲ منتشر شد اعلام کرده بود که طی دو سال گذشته بطور میانگین هر چهار روز، یک زن در نقاط مختلف ایران به دست یکی از مردان خانوادهاش به قتل رسیده است.
علت ۸۷ مورد از ۱۶۴ قتل انجامشده در این مدت، «اختلافات خانوادگی»، ۳۸ مورد «ناموسی» و ۱۰ مورد نیز «مسائل مالی»بوده است.
از این تعداد قتل انجامشده ۴۳ زن به ضرب گلوله کشته شدند، ۳۵ زن خفه شدند، شش زن آتش زده شدند، چهار زن با ضربات متعدد چکش به قتل رسیدند و دو زن از طریق هل دادن کشته شدند.
این همه در حالیست که در شرایط امروز ایران، «قتلهای ناموسی» از زنان و مسائل جنسی و فرهنگی مربوط به آنها فراتر رفته و دامان پسرانی را که رفتاری خلاف سنتهای رایج و یا تمایلات جنسی دیگری دارند میگیرند.
در بهمن ماه گذشته خبر قتل پسری در رسانههای داخلی بازتاب یافت که توسط پدرش به خاطر رفتار و آرایش زنانه که «آبروی خانواده» را برده بود کشته شد.
با اینهمه از قتلهای موسوم به «ناموسی» در ایران آماری وجود ندارد اما برخی گزارشها و آمارهای غیررسمی نشان میدهد اعضای مذکر خانواده در گوشه و کنار کشور مرتکب این جنایت میشوند. جستجویی ساده همچنین نشان میدهد که قتلهای ناموسی در پژوهشهای دانشگاهی ایران نیز جایگاهی ندارد. از یکسو مقامات قضایی و سیاستگذاران جمهوری اسلامی علاقهای به خبرهای مربوط به این قتلها ندارند و از سوی دیگر مناسبات عشیرهای و قبیلهای در پناه شرع و قانون منجر به پنهان ماندن این قتلها میشود.
برخی از موارد زنکُشی نیز در آمارها و مراکزی مانند پزشکی قانونی به عنوان «خودکشی» ثبت میشود. فاطیما باباخانی تیرماه گذشته در اینباره به روزنامه شرق گفته بود که «در غیاب قوانین و سازوکارهای قانونی کافی، اغلب شاهد این هستیم که اشکال مختلف زنکشی، به خودکشی تعبیر میشود. انواع مختلف وادارشدن به خودکشی و خودسوزی و وادارشدن به حلقآویزکردن خود و خوردن سم، به عنوان خودکشی مطرح میشود. در برخی موارد هم با کشتن زنان بر اساس موضوعات مبتنی بر ناموس و وانمود و تعبیرکردن این قتلها به خودکشی روبرو هستیم.»
در همین ارتباط، خبرگزاری دولتی ایرنا در بهمن ۱۴۰۰ به نقل از معصومه تمیمی نویسنده و مترجم عربی نوشته بود: «سالهاست که به صورت آشکار خبری از قتلهای ناموسی نمیشنویم ولی این قتلها به صورت خاموش اکثرا در روستاها هنوز ادامه دارد و بیشتر مواقع این قتلها را به عنوان دختر خودکشی جا میزنند. مثلا میگویند دختر سم خورده. پارسال در عبدالخان گفتند دختری خودسوزی کرده اما بعد شنیدیم که خودشان او را کشتهاند. یکی دیگر دختری از بستگان دوستم بود که برادرش او را مجبور کرد اسید بخورد. شنیدهها از این قتلهای ناموسی خیلی زیاد است و شاید ماهی یکبار موردی را از دوستان و آشنایان میشنویم.»
این همه درحالیست که قوانین کیفری جمهوری اسلامی برای این قاتلان حاشیه امن به وجود میآورد و در عمل تا تبرئهی آنان نیز پیش میرود. «ولی دم» دختر یا زنی که قربانی «قتل ناموسی» میشود باید از مرد یا مردان قاتل شکایت کند. عموما این شکایتها به دلیل وابستگیهای قومی و خویشاوندی به «رضایت» تبدیل شده و در نتیجه قاتل در نهایت به چند ماه حبس محکوم میشود و بعد به زندگی عادی خود باز میگردد. با این توهمِ بیمار که با دفاع از «ناموس» خود، «لکه ننگ» را از خانواده «پاک» کرده است!