سیاوش پندار – روز ملی شیروخورشید در تقویم و مهمتر از آن در ذهن ایرانیان به مناسبت زادروز بابک خرمدین عصر ما، مجیدرضا رهنورد، از آن روی شایسته و مهم است که او جان خویش را به پرچم شیروخورشید و چوبه دار دژخیمان را به میلهای برای احتراز پرچم ملی ایران بدل کرد.
مجیدرضا رهنورد نماینده نسلی است که مانوک خدابخشیان به درستی آنان را نسل شیک پاسارگادی مینامید. نسلی که به اصل خویش بازگشته و در حال پیشبرد راه آزادی میهن از میان تیرها و نیزههای نابکاران است و سپری جز در جان خویش در این مسیر ندارند و اینگونه ایستاده جان میدهند تا ایران زنده بماند. نسلی که امروز پرچمداران درفش شیروخورشید، نشان ملی ایران، هستند و همچون تیغی در گلوی خلقگرایان و امتگرایان آنان را به جفنگگویی وامیدارند، نسلی هستند که مجیدرضاها آن را نمایندگی میکنند و ندایی که از آنان برخاسته در یک کلام باید ندای پاینده ایران نامید.
بسیاری که ایران را نمیشناسند، وقتی با مجیدرضاها، نیکاها و دیگر جوانانی مواجه میشوند که دل در گرو ایران، پرچم شیروخورشید و شاهنشاهان پهلوی دارند متعجب شده و از درک آن عاجزند. چرا که آنان به چیزی جز ایدئولوژیهای مالیخولیایی خود نیاندیشیده و کتابی جز تکرار همان افکار متوهمانه تئوریسینهایشان نخواندهاند. این عدم درک در حقیقت از نشناختن ایران و تاریخ ایران ریشه میگیرد. ایرانیان در برهههای مختلف و هرگاه که پادشاهی شایسته، ردای شهریاری ایران را بر تن کرده است، پا در رکاب با او همراه شده و ایران را از چنگال دشمنان داخل و خارج رها ساخته و در مسیر سعادت قرار دادهاند. امروز نیز شاهد تداوم همان مسیر شکوهمند تاریخیم. پیوندی که میان جوانان ایران و وارث برحق تاج و تخت کیانی ایجاد شده است، ناشی از پیوند عمیق شاه و ملت است که پیوندی به قدمت تاریخ ایران است و هردو با نام باشکوه ایران است که معنا پیدا میکنند. آنچه نیز که سبب ناکامی آنان که هر روز با صدها تریبون و با میلیونها دلار فاند و صدها باند در تلاشند تا افکار خود را با نیرنگ و فریب و تزویر به ملت ایران بقبولانند میشود و با همه تلاشی که برای ایجاد شک و تردید میان شاهزاده رضا پهلوی و ملت ایران میکنند، نمیتوانند راه به جایی ببرند، عدم پیوند آنان با مفهوم ایران است.
جوانان امروز ایران همان جوانانی هستند که روزی در رکاب کوروش به فتح بابل پرداختند و روز دیگر به نبرد با یونانیان همراه با خشایارشا شتافتند و دیگر روز خسروپرویز را یاری رساندند، همانها که در کنار رستم فرخزاد به خاک افتادند و دیگر روز برخاستند تا در کنار نادرشاه ایران را از لوث وجود اشغالگران افغان رهایی بخشند و سپس پا در رکاب ردای پادشاهی را از تن نالایقان درآورده و بر تن فرزند ایران، رضاشاه بزرگ کردند و در کنار او به آبادی میهن مشغول شدند. همانها که اگرچه روزی جادوی سیاه بر آنان تاخت و آنان را به خاک افکند اما امروز بار دیگر در پشت شاهزاده رضا پهلوی، پرچمداران ایران هستند و برای ایران ماندن ایران در مبارزهاند تا پرچم شیروخورشیدنشان همچنان در اهتزاز بماند.
*سیاوش پندار استاد علوم سیاسی