زندانیان سیاسی محبوس در بند هشت زندان اوین در حالی از شیوع ساس در این زندان و به خطر افتادن سلامت زندانیان خبر دادهاند که مقامات حکومتی این خبر را تکذیب کردند. بیمارستان «طالقانی» اما به دلیل ساسگزیدگی از پذیرش زندانیان دیالیزی اعزام شده از زندان اوین خودداری کرده است.
ضیا نبوی فعال دانشجویی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامهای از زندان، از شیوع ساس در بند هشت این زندان خبر داده و شرح گرفتاری زندانیان با ساسها را روایت کرده است.
این خبر به سرعت با تکذیب جمهوری اسلامی روبرو شد. خبرگزاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی، «میزان» در خبری به نقل از «یک منبع آگاه از سازمان زندانها» و با «تکذیب» گزارش ضیا نبوی نوشت که «بازداشتگاه اوین یکی از پاکیزهترین و منظمترین زندانهای سطح کشور است و از لحاظ بهداشتی در وضعیت مناسبی قرار دارد. بند ۸ این زندان، دارای خشکشویی و پتوشویی است و پتوهای زندانیان، بطور مرتب شسته و ضدعفونی میشوند.»
خبرگزاری «میزان» مدعی شد ضیا نبوی «با طرح چنین ادعایی قصد داشته بر مسئولان زندان فشار وارد کند تا تن به خواستههای غیرقانونی او از جمله انتقال از اندرزگاه ۸ به اندرزگاه ۴ دهند.»
مهدی محمودیان خبرنگار و زندانی پیشین که در زندان اوین محبوس بوده اما در شبکه «ایکس» خبر داد که بیمارستان «طالقانی» تهران از پذیرش بیماران دیالیزی به دلیل نگرانی از شیوع ساس در بیمارستان خودداری کرده است.
مهدی محمودیان در ادامه نوشته «این بیمارستان آلودگی بخش دیالیز به ساس را دلیل این کار اعلام کرده و یک قوطی ساس به عنوان نمونه برای رئیس بهداری اوین فرستاده است.»
بیمارستان طالقانی تهران اعلام کرده از پذیرش بیماران دیالیزی زندان اوین خودداری خواهد کرد.
این بیمارستان آلودگی بخش دیالیز به ساس را دلیل اینکار اعلام کرده و یک قوطی ساس به عنوان نمونه برای رئیس بهداری اوین فرستاده است.
این را هم تکذیب کنید تا فیلمهای رژه ساسها در زندان منتشر شود.— mehdi mahmoudian (@MahmoudianMe) May 14, 2024
مهدی محمودیان پس از انتشار نامه ضیا نبوی نیز در مطلب دیگری در شبکه «ایکس» نوشت: «ج.ا و ارکان آن به دروغ گفتن معتاد شدهاند. در بند ۴ که تماما با پول زندانیان اداره میشود و تمیزترین بند اوین است جعفر پناهی بخاطر گزشهای شدید ساس سه مرتبه به بیرون از زندان اعزام شد و زندان حتی با پول زندانیان توان سمپاشی نداشت؛ چه برسد به بند ۸ که از کثیفترین بندهای اوین است.»
کامبیز نوروززاده زندانی پیشین و فعال حقوق بشر نیز با تأیید وجود ساس در زندان اوین در شبکه «ایکس» نوشته «زمانی که به قرنطینه زندان اوین منتقل شدم به خاطر ساس های زیادی که در قرنطینه وجود داره سه روزی رو که در قرنطینه بودم حتی نتونستم بخوابم، در بند چهار هم وضعیت بهتری وجود نداشت و بعد از آزادی هم به خاطر گزیدگی ساس دارو مصرف میکردم، حتی آقای جعفر پناهی به خاطر وجود ساس راهی بیمارستان شد.»
زمانی که به قرنطینه زندان اوین منتقل شدم بخاطر ساس های زیادی که در قرنطینه وجود داره سه روزی رو که در قرنطینه بودم حتی نتونستم بخوابم،در بند چهار هم وضعیت بهتری وجود نداشت و بعد از آزادی هم بخاطر گزیدگی ساس دارو مصرف میکردم،حتی آقای جعفر پناهی بخاطر وجود ساس راهی بیمارستان شد https://t.co/pMkostOu23
— Kambiznorozzadeh_1981 (@Kambiznorozzad1) May 13, 2024
در نامه ضیا نبوی آمده که «همان اوایل ورودم به بند هشت بود که مهندس (هماتاقی و همسایه تخت بغل) صدایم زد، دو لیوان یکبار مصرف به دستم داد و خواست اگر در طول شب به ساس برخوردم در درونش بیاندازم. قبلتر شاهد گفتگویش با یک هماتاقی به ستوه آمده از ساس بودم و میدانستم ساسهای زنده را برای چه میخواهد. آنروز مهندس مثل همیشه نشسته روی تخت طبقه سوم، چیزی شبیه اسپری در دستش بود و میگفت محلولی ساخته که ساسها را از بین میبرد و ضرری هم برای انسان ندارد. بعدا فهمیدم که مهندس شیمی است و آن محلول را هم از بین چیزهای دم دست زندانی ساخته است.»
در ادامه آمده «مهندس شببیداریهای من از دست ساس را دیده بود و رد گزش آنها روی دست و پاهایم را نیز. حدس زدنش سخت نبود که مایل به مشارکت در تلاشهایش هستم؛ خاصه اینکه سم تحویل دادهشده توسط زندان کماثر بود و بوی آزاردهندهای هم داشت. شب اول مأموریتم در عرض دو ساعت چهارده ساس گرفتم، شب دوم یازده تا. حقیقتش عدد ساسها برای خودم هم شگفتآور بود.»
این زندانی سیاسی نوشته «وقتی به ساسهای محبوس میان لیوانهای پلاستیکی نگاه میکردم و جمعیت احتمالی آنها در بند به ذهنم میآمد به خودم میگفتم: اینجا زیستبوم ساسهاست. آنها نیستند که اضافیاند، این ما هستیم که باید برویم…»
در بخش دیگری از این نامه آمده «ساسها باعث میشوند از لمسکردن جهان واهمه داشتهباشی؛ این به گمانم موجزترین توصیف از حسوحال همجواری با آنها باشد. یعنی شما ناخودآگاه از هر نوع تماس فیزیکی با جهان پیرامون اعم از خوابیدن در تخت، نشستن روی زمین، تکیه دادن به دیوار، به دستگرفتن کتاب، پوشیدن لباس و هر فعلی از این دست هراسانی. اینکه ساسها از نور و روشنایی گریزانند و در تاریکی به جنبوجوش میافتند را اگر به نکته قبل بیافزاییم، روشن میشود که چرا خوابیدن در تخت بعد اعلام خاموشی شب چنین موقعیت اضطرابآوری است. یعنی شبها که از گزش ساس بیخواب میشوی مثل هیپنوتیزمشدهها به هر تاریکیای که ممکن است محل اختفای ساس باشد خیره میمانی و لشکر تاریکی را میبینی که گهگاه سواری را برای مصاف میفرستد.»
او افزوده که «ترس من اما از آنهایی است که آزارنده بودن این موقعیت را به تمامی درک کردهاند، ولی آنرا طبیعی میانگارند. اینکه احساس میکنند یک چنین رنج ستوهآوری جزو طبیعی وضعیت زندانی بودن است و باید که با آن ساخت و کنار آمد. تصوری که زندانبان مشتاقانه بر آن صحّه میگذارد و عرصه عمومی نیز با بیتوجهی بدان و مسکوت گذاشتنش به تثبیت آن یاری میرساند.»
ضیا نبوی همچنین نوشته «آزارهای زندانی بودن عموماً به مسائل کوچک و پیشپاافتاده پیوند خورده؛ و اینکه شما زندانی سیاسی باشید هم چیزی به شکوه این رنج نمیافزاید. اینکه زندانیها از صدای خروپف یکدیگر کلافهاند یا بر سر جای قرار دادن دمپاییهایشان با هم بحث میکنند و یا در صف فروشگاه و حمام و دستشوئی بخشی از عمر خود را میگذرانند، چیزی نیست که یک زندانی چندان مشتاق به روایتش باشد. شاید از همین روست که کسی از رنج حقیر جنگیدن با ساسها و خاصه شکستخوردن از آنها چیزی نمیگوید و چنین آزار ستوهآوری جایی در اخبار مربوط به زندانیان و مصیبتهاشان ندارد.»