بیانیه کانون نویسندگان ایران: این روزها، سرکوب فزاینده، تداوم ایستادگی

چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ برابر با ۰۵ ژوئن ۲۰۲۴


قتل مهسا (ژینا) امینی در شهریور ۱۴۰۱ موج‌ دیگری از جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه‌ی مردم را به راه انداخت، فرازی شد از دهه‌ها مبارزه و «زن، زندگی، آزادی» نام گرفت. زنان روسری‌سوزان به راه انداختند و پرچمدار شدند، دانشجویان و دانش‌آموزان مقاومتی فراموش‌نشدنی را رقم زدند و فریاد آزادی‌خواهی و ضرورت تحقق آزادی بیان از گوشه‌گوشه‌ی کشور به گوش رسید.

بازداشت‌های بی‌شمار و گستردگی اعتراض‌های عمومی سبب شد که حکومت وادار به نمایش «عفو» شود، گشت‌های ارشاد را از خیابان‌ها جمع کند و به مدد بازوهای تبلیغاتی‌اش خبر از «سهل‌گیری» بدهد.

قریب به دوسال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» گذشته، به‌ ظاهر آب‌ها از آسیاب افتاده و موج‌ دیگری از اعتراض‌های عمومی فروکش کرده است.

حکومت در این دو سال ذره‌ای از سرکوبگری خود نکاسته و اکنون نیز بار دیگر شمشیر را از رو بسته تا مبادا «خدای دهه‌ی شصت» از یادها برود؛ گشت‌های ارشاد به خیابان‌ها بازگشته‌اند و علاوه بر ضرب و جرح، پتوپیچ کردن را هم به برنامه‌های خود افزوده‌اند تا «طرح نور» بی‌هیچ درز و روزنی بر زنان آوار شود و روزگارشان را سیاه کند. فضای دانشگاه‌ها بیش از پیش پادگانی شده است و تصفیه‌ها و اخراج‌ها هم‌چنان ادامه دارد؛ آخرین نمونه‌‌اش حبس زنان دانشجوی‌ دانشگاه خواجه‌نصیر که به بهانه‌ی تن ندادن به «حجاب اجباری» از ورود به دانشگاه و خروج از خوابگاه منع شده‌اند و این‌چنین دانشگاه به زندان برخی از آنان بدل شده است. بازداشت‌ و احضار کاربران شبکه‌های اجتماعی هم‌چنان ادامه دارد و تا کنون صفحه‌های بسیاری «به حکم دادستانی» مسدود شده‌اند؛ خواه به بهانه‌ی انتشار تصاویری با پوشش اختیاری، خواه به بهانه‌ی انتشار مطالبی در اعتراض به وضعیت موجود و خواه به بهانه‌ی «جریحه‌دار کردن افکار عمومی» آنجا که مردمی احساس خودشان را در خصوص واقعه‌ای بیان کرده‌اند.

چنانکه اخیرا شماری از مردم به دلیل بیان‌کردن احساس‌شان در باب مرگ ابراهیم رئیسی بازداشت شده‌اند. به این موارد باید تعقیب و آزار مداوم فعالان صنفی و مدنی را هم افزود، و نیز آزار زندانیان سیاسی و عقیدتی و خانواده‌های آنان را که همه و همه حکایت از خفقانی روزافزون دارند.

آنان که نباید آزادانه بیاندیشند، بگویند و بنویسند، بپوشند، اعتراض کنند، حق‌شان را بخواهند و احساس‌شان را بیان کنند عملا با کالبد بی‌جان زندگی سر و کار دارند و تنها به‌ شکل آمار و عدد در شمار زندگان می‌آیند. حکومت نیز همین نیست‌ و نابود شدن را می‌خواهد؛ مردمانِ آزادیخواه را‌ گاه «خس و خاشاک‌»، گاه «اغتشاشگر»، گاه «معاند» و گاه «عوامل بیگانه» می‌نامد و همواره در تدارک تحمیل سکوت و سکون بر آنان است.

این خفقان گلوی مردمی‌ را می‌فشارد که همزمان استخوان‌هایشان زیر بار فشارهای اقتصادی در حال خرد شدن است؛ مردمی‌ که حتی به گواه آمارهای حکومتی روز به روز فقیرتر می‌شوند و بیش از پیش در تامین نان و آب و سرپناه خود درمی‌مانند. و مگر بدون سرکوب آزادی بیان، بدون پتوپیچ‌کردن و ربودن زنان، بدون فشار روزافزون بر کارگران و دانشجویان و بدون انباشتن زندان‌ها از مردمان معترض می‌شود به فساد سازمانیافته و انقیاد و استثمار ادامه داد؟ از همین روست که دهان نمایندگان و ماموران حکومت نیز تنها به قصد تهدید و ارعاب باز می‌شود و آنان بی‌وقفه تداوم خفقان را نوید می‌دهند، تا اینچنین راه نفس‌کشیدنِ مردمان بسته و راه جولان تبهکاران و اختلاسگران باز بماند. چنانکه اخیرا یکی از آنان گفته است «نظام باید سنگر حجاب را پس بگیرد».

همین استعاره‌ی «سنگر» نشان می‌دهد که حکومت همواره خود را در جنگ مداوم با زنان و مردم می‌بیند. مردمی‌که «دشمن»‌اند و سرکوبگران باید در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، صفوف اعتراضات صنفی و معیشتی، در خانه‌هایشان و حتی در زندان‌ها حساب‌شان را برسند. اما ناگفته پیداست که این تهدیدها، جز تکرار عبث تقلایی چهل‌ و چند ساله، گویای شکستی تمام‌عیار نیز هست و اقرار به اینکه آن «سنگر» پیشتر فتح شده است، چنانکه سنگرهای بسیار دیگر. انزجار و خشم عمومی از سرکوبگری حکومت در کوچه‌ و خیابان‌، و نیز پشت سد سانسور و در شبکه‌های اجتماعی خود نمایانگر همین شکست است. اگرچه حکومت عزم خود را جزم کرده تا به ضرب و زور یا به‌ مدد کارناوال‌هایش این خشم و انزجار را مدفون کند، اما تاریخ جنبش‌ها و خیزش‌های مردمی گواه آن است که آزادیخواهی همواره زنده‌ می‌ماند و سر بر می‌آورد، حتی اگر در فراز و فرودهایش آزادیخواهان بسیاری به خون کشیده شوند و به خاک افتند.

اکنون نیز مبارزه‌ی هرروزه‌ی زنان، تداوم مقاومت دانشجویان، استمرار اعتراض‌های معیشتی کارگران و بازنشستگان و واکنش‌های گسترده‌ی مردم در شبکه‌های اجتماعی، به‌رغم سانسور و محدویت‌های اینترنت، گواه تداوم آزادیخواهی است. و بی‌تردید باید اذعان کرد که در این‌ راه پر نشیب و فراز حضور و پایداری زنان همواره به‌ شکلی مضاعف اثرگذار بوده است. زنان به‌رغم سال‌ها سرکوب سیستماتیک، منع و تبعیض سازمان‌یافته و پایمال‌ شدن بدیهی‌ترین حقوق‌شان هرگز از حضور در عرصه‌های اجتماعی و اعلام خواسته‌هایشان پا پس نکشیده‌اند و این روزها نیز هر زن‌ که با پوشش اختیاری قدم به کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌گذارد نماد این مقاومت و پایداری است.

کانون نویسندگان ایران همواره بر حق آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا برای همگان پای فشرده است. اکنون نیز به حکم همین اصل بنیادین منشور خود، ضمن حمایت از خواسته‌های زنان، سرکوب آزادی بیان از سوی حکومت را محکوم می‌کند و تمامی نویسندگان، روزنامه‌نگاران و هنرمندان آزادیخواه را فرامی‌خواند تا هرچه بیشتر پژواک صدای مردم معترض و تحت سرکوب باشند.

کانون نویسندگان ایران

۱۶ خرداد ۱۴۰۳

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=351012