گفتگو درباره کتاب «بازاندیشی هنر معاصر ایران» از دکتر حمید کشمیرشکن

- دکتر حمید کشمیرشکن استاد تاریخ هنر و پژوهشگر و مورخ هنری: «زبان استعاره و رمزآلود در تاریخ ادبیات ما قدمتی طولانی دارد. در هنرهای بصری ما هم در برهه‌هایی این تجربه انجام شده، ولی در سال‌های اخیر طیف وسیعی از هنرمندان ایران با استفاده از رویکردهایی متنوع و گستره وسیعی از ابزارها و رسانه‌هایی که هنر معاصر در اختیار هنرمندان قرار داده‌است، سعی کرده‌اند زبان تخیلی و فراواقعی را برای ترسیم امور واقعی و تجارب زیسته به کار بگیرند. این زبان به دلیل محدودیت‌ها و سانسور حاکم  در ایران پیچیده است و به سادگی قابل رمزگشایی نیست. به نظر من این زبان، راهبردی استثنایی را در اختیار هنرمندان قرار داده  و آنها هم استفاده درخشانی از آن کرده‌اند.»

سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ برابر با ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴


کتاب «بازاندیشی هنر معاصر ایران» از دکتر حمید کشمیرشکن چندی پیش منتشر شد. در این کتاب شماری از هنرمندان به ویژه جوان ایران معرفی و آثارشان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. کیهان لندن در همین ارتباط با با دکتر کشمیرشکن گفتگو کرده است.

-دکتر کشمیرشکن، لطفاً برای آشنایی خوانندگان ما، در مورد تحصیلات و فعالیت پژوهشی خود توضیحاتی بدهید.

-قبل از آمدن به بریتانیا در رشته هنرهای تجسمی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تحصیل کرده بودم. در بریتانیا هم ابتدا همین رشته را در کالج سلطنتی ادامه دادم، ولی بعد به سمت نقد و تاریخ هنر رفتم و در این زمینه تحصیل کردم. اکنون مورخ هنری و پژوهشگر و استاد دانشگاه هستم. دکترای تاریخ هنر با گرایش هنر معاصر با تمرکز بر حوزه هنر مدرن و معاصر خاورمیانه و شمال آفریقا از دانشگاه «سواس» گرفته‌ام. بعد از دکترا چند دوره پسادکترا در دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیایی دانشگاه آکسفورد گذرانده‌ام که با کار تحقیق و تدریس همراه بود و همچنین چند سال در آنجا پژوهشگر ارشد بودم. بعد از آن چند سالی در ایران به کار پژوهشی و تدریس در مراکز دانشگاهی پرداختم که آخرین آنها پژوهشگاه هنر وابسته به فرهنگستان هنر بود. بعد از آنکه به بریتانیا برگشتم در «سواس» و در بخش تاریخ هنر و باستان‌شناسی مشغول کار شدم.

در این سال‌ها در کنار کارهای پژوهشی و نگارش کتاب و مقاله تعدادی کنفرانس‌ بین المللی و نمایشگاه هنرهای تجسمی نیز سازماندهی کرده‌ام.

دکتر حمید کشمیرشکن

-چه کتاب‌هایی تا کنون منتشر کرده‌اید؟

-اگر در مورد کارهای اخیر بگویم، علاوه بر کتابی که قرار است درباره آن صحبت کنیم، سال گذشته کتابی با عنوان «هنر ایران در سده‌های بیستم و بیست و یکم، ترسیم امر مدرن و امر معاصر» توسط انتشارات دانشگاه ادینبورگ منتشر کردم و البته چند مقاله و یا فصل از کتاب‌هایی که آخرین آنها فصلی است از کتاب طنز در جهان هنر معاصر با عنوان «رویه‌های هنری طنز در خاورمیانه معاصر: واکنش به کلیشه‌سازی فرهنگی».

-شما در کارهای خود به بستر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی توجه دارید و به بستر سیاسی نیز اشاره‌های دارید و  روی سبک کار و خصوصیات ویژه هنرمندان نیز متمرکز می‌شوید…

-… دقیقاً همینطور است. رویکردی که من در کار پژوهشی‌ام اتخاذ کرده‌ام به نوعی به رویکرد تاریخ اجتماعی هنر مرتبط است که نکته شاخص آن در عدم  توجه صرف  به زیبایی‌شناسی فرمی آثار هنریست  و در عوض ارائه خوانشی از آثار هنری است که آنها را در ارتباط با بسترهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زایش آنها قرار می‌دهد و تحلیل می‌کند. درواقع حتی نمودهای فرمال را هم به نوعی در ارتباط با بسترهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد بحث قرار می‌دهد، چراکه آن بسترها را مولد نگرش و روش بیانی می‌داند که هنرمندان برگزیده‌اند. به عبارت دیگر، در این رویکرد صرفا تحلیل بصری آثار و یا تقسیم‌بندی تاریخی مد نظر نیست.

این روش همچنین با نظریه‌های انتقادی ارتباط پیدا می‌کند. یکی از چهره‌های شاخص این رویکرد متفکر مجاری-  آلمانی آرنولد هاوزر است که کتاب چهار جلدی  تاریخ اجتماعی هنر او در این حوزه بسیار تاثیرگذار است. ولی بطور مشخص به آنچه «تاریخ هنر نوین» (The New Art History)  نامیده می‌شود مرتبط است. تمایز اصلی تاریخ نوین هنر با تاریخ هنر به معنای کلاسیک در آن است که خصیصه‌ای «میان‌رشته‌ای» دارد. برای نمونه از نظریه‌های گوناگون از جمله علوم اجتماعی، علوم سیاسی، جنسیت‌ها، روانکاوی و غیره بهره می‌برد و از آنها در خوانش و تفسیر تاریخ هنر و پدیده‌های هنری استفاده می‌کند. رویکرد پژوهشی من هم در همین امتداد است.

-کتاب «بازاندیشی هنر معاصر ایران» را بر اساس چه نیاز و نگرشی نوشتید؟

-این کتاب درواقع در امتداد کتاب‌های دیگریست که در همین حوزه هنر نوین و معاصر ایران منتشر کرده‌ام. بطور مشخص کتابی که سال گذشته به وسیله انتشارات دانشگاه ادینبورگ منتشر شد، ساختاری کاملاً دانشگاهی دارد، بیشتر متن‌محور است و برای مخاطب خاص دانشگاهی تالیف شده یعنی اساتید و دانشجویان و تا حدودی کیوریتورها. مباحث طرح شده هم  بیشتر نظری است و بر گفتمان‌ها و حرکت‌های هنری تمرکز دارد. بنابراین نمی‌تواند مخاطبان فراگیری داشته باشد و یا با مخاطب عام‌ خیلی ارتباط برقرار کند از جمله با هنرمندان،  موزه‌‌دارها، مجموعه‌داران و نیز هنردوستانی که لزوماً بطور حرفه‌ای درگیر این حوزه نیستند. کتاب اخیر تا حدی طیف وسیع‌تری از مخاطبان را در بر می‌گیرد. ضمنا از نظر محتوایی مکمل کتاب قبلی است که بر مباحث تاریخی‌تر و بنیادی‌تری متمرکز است.  این کتاب همانطور که از عنوان آن که ترجمه فارسی آن «بازاندیشی هنر معاصر ایران» می‌شود، برمی‌آید، بر هنر معاصر و مشخصا آثار و تولیدات دو دهه اخیر می‌پردازد، که خود البته موضوعی چالش‌برانگیزی است.

بهرنگ صمدزادگان/ روز بعد از روز آخر/ آبرنگ / ۲۰۲۱

-یعنی خواستید که مخاطب عام را نیز نسبت به این مباحث هنری علاقمند کنید؟

-می توان اینطور هم گفت. در عین حال به دلیل حوزه کاریم از خلاءهایی که در این حوزه با توجه به کتاب‌هایی که با عناوین مشابه در سال‌های اخیر انتشار یافته‌اند وجود دارد  که برخی هم بر مبنای نمایشگاه‌هایی که در موزه‌ها برگزار شده‌اند و یا مجموعه‌های خصوصی تنظیم شده‌اند، مطلع هستم و در این کتاب سعی در پرکردن بخشی از این کمبودها داشته‌ام.

در نوشته‌های قبلی‌ام، از جمله کتابی که به آن اشاره کردم، درباره معضل اساسی نحوه خوانش هنر غیرغربی در جوامع غربی بسیار بحث کرده‌ام. به مباحث‌ انتقادی درباره این خوانش و مسئله «کلیشه‌سازی» و «استانداردسازی» پرداخته‌ام. درواقع در اینگونه خوانش‌ها آثار هنری به ابزاری برای «دیگری‌سازی» غربیان تقلیل داده می‌شوند که از طریق کلیشه‌هایی بسیار محدود و شناخته شده تعریف شده‌اند. این سیستم آثاری از هنر معاصر خاورمیانه و ایران انتخاب و ارائه می‌کند که در قالب آن کلیشه‌ها می‌گنجند و به شکلی هنوز تحت تاثیر نگره‌های استعمارگری و شرق‌شناسانه و تداوم آنها در آنچه نگره «اُورینتالیستی نو» نامیده می‌شود، قرار دارد.

اینگونه منظرها مسلماً به نگرش مخاطبان و کسانی که آشنانی لازم را با فرهنگ و هنر معاصر این کشورها، از جمله ایران، ندارند صدمه می‌زند و نوعی محدودیت کلیشه‌ای را تحمیل می‌کند که با مفهوم «اگزوتیزم» و «غریب‌گرایی» فرهنگی مرتبط است. بسیاری از انتشاراتی که به آنها اشاره کردم و در غرب با موضوع هنر معاصر ایران و خاورمیانه منتشر شده‌اند به شکلی متاثر از این رویه هستند. از این رو هدف من از انتشار این کتاب ارائه دیدگاهی متفاوت با چنین منظرهایی بود و «بازخوانی» و «بازاندیشی» هنر امروز ایران با تمامی تنوعات و گوناگوناگی‌های موجود در آنست. کتاب طیف بسیار متنوعی از هنرمندان را که بخش عمده‌ای از آنها جوانان نسل جدید هستند معرفی و تحلیل می‌کند. شمار عمده‌ای از این هنرمندان در ایران هستند و برخی هم کسانی هستند که در سال‌های اخیر از ایران مهاجرت کرده‌اند. بخش عمده‌ای از آنها در هیچیک از قالب‌های گفته شده و انتشارات و یا نمایشگاه‌های جهان غرب تا  حال معرفی نشده بودند.

حامد صالحی / بدون عنوان / از مجموعه «عناوین» / ۲۰۱۳

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در این کتاب در انتخاب عنوان هم سعی شده که از کلیشه‌سازی و استانداردسازی پرهیز شود. من عامدانه در عنوان از عبارت «Iranian Art» استفاده نکرده‌ام، به این دلیل که این عبارت خود تبدیل به برچسبی شده که نوعی ذات‌پنداری فرهنگی را ترویج می‌کند و به تمامی هنرمندان با گرایش‌ها و جهان‌بینی‌های مختلف منتسب می‌کند. چنین انتسابی در دوره معاصر با سؤالات و مشکلات پیچیده‌تری همراه شده. هم در عنوان کتاب و هم در مقالات، از عبارت «هنر معاصر ایران» بجای «هنر معاصر ایرانی» استفاده شده است.

کتاب همچنین به بررسی چالش‌ها و واقعیت‌های موجود در جامعه ایران و بازنمود آنها در کارهای این هنرمندان می‌پردازد و همینطور گفتمان‌هایی که بخش عمده‌ای از این هنرمندان با آنها درگیر هستند. به همین دلیل عنوان «بازاندیشی هنر معاصر ایران» را برای آن انتخاب کرده‌ام. باید اضافه کنم که طبیعتا این کتاب به معنای مطلق کلمه نمی‌تواند جامع و دربرگیرنده تمامی طیف‌های موجود باشد. ولی تلاش شده که در فرایند گزینش تا حد ممکن طیف بسیار متنوعی از هنرمندان که این رویکردهای هنری موجود در ایران معاصر را بازنمایی می‌کنند معرفی و تحلیل شوند.

-ساختار کتاب را چگونه تنظیم کرده‌اید؟

-کتاب شامل سه فصل بلند آغازین است که هر یک به نوعی به مفصل‌بندی، نظریه‌پردازی و تحلیل بخش‌های بعدی کتاب می‌پردازد. این سه فصل شامل «پیمایش امر تخیلی، تأملاتی در رویه‌های هنری در ایران معاصر» که من نویسنده آن هستم، فصل دوم با عنوان «بازاندیشی هنر سقاخانه: زائر به مثابه موضوع ناشناخته» توسط دکتر حمید دباشی نوشته شده که در آن عمدتا به بازتعریف مفهوم امر معاصر پرداخته‌ شده، و سومین فصل با عنوان «هنر امروز ایران از منظر یک مورخ هنر» توسط دکتر جیمز الن نوشته شده است.

در فصل اول، به مفهوم «فنتزموگوریا» که شاید در فارسی بتوان آن را «امر تخیلی» ترجمه کرد و بازنمود آن به عنوان راهبردی در آثار هنرمندان ایران برای دور زدن موانع و پرهیز از نمایش مستقیم موضوعات سیاسی- اجتماعیِ انتقادی پرداخته‌ام. در این تحلیل به چگونگی استفاده از رمزها، استعاره‌ها و نگره‌های سوررئالیستی با زبانی وهم‌آلود در پرداختن به مسائل و موضوعات می‌پردازم؛ خلق تصاویر کنایه‌آمیز و گاه هزل‌آلودی که به شکلی غیرمستقیم با تفسیرهای سیاسی- اجتماعی درگیر می‌شوند. می‌دانیم که زبان استعاره و رمزآلود در تاریخ ادبیات ما قدمتی طولانی دارد. در هنرهای بصری ما هم در برهه‌هایی این تجربه انجام شده، ولی در سال‌های اخیر طیف وسیعی از هنرمندان ایران با استفاده از رویکردهایی متنوع و گستره وسیعی از ابزارها و رسانه‌هایی که هنر معاصر در اختیار هنرمندان قرار داده‌است، سعی کرده‌اند زبان تخیلی و فراواقعی را برای ترسیم امور واقعی و تجارب زیسته به کار بگیرند. این زبان به دلیل محدودیت‌ها و سانسور حاکم  در ایران پیچیده است و به سادگی قابل رمزگشایی نیست. به نظر من این زبان، راهبردی استثنایی را در اختیار هنرمندان قرار داده  و آنها هم استفاده درخشانی از آن کرده‌اند.

بخش دوم کتاب شامل سه فصلی است که بر آثار هنرمندان متمرکز هستند.  این بخش فصل‌های: «طنین‌های اجتماعی و فرهنگی»، «چشم‌اندازهای خیالی» و  «پژواک‌های تاریخ» را در بر می‌گیرد و در آن مجموعا آثار ۲۰۰ هنرمند بررسی شده‌اند. در هر مدخل اطلاعاتی در مورد رویکرد اصلی هنری هر هنرمند همراه با رویه‌های کاری وی توضیح داده شده و سپس آثار به نمایش درآمده تفسیر و رمزگشایی شده تا خواننده بتواند با آن آثار ارتباط برقرار کند. درواقع این بخش از کتاب بازنمودی از سه فصل نخستین کتاب را به خواننده ارائه می‌کند. برای نمونه فصل انتهایی، «پژواک‌های تاریخ» به نگره‌هایی می‌پردازد که هنرمندان به نحوی به گذشته‌های تاریخی تصویری و مفهومی رجوع کرده‌اند. برخلاف تصور بسیاری از شرق‌شناسان، نگاه این هنرمندان لزوماً تجلیل از گذشته‌ها و بازآفرینی آنها نیست، بلکه ارائه تفاسیر نوینی از گذشته است. آنها درواقع اشکال و مفاهیم گذشته را بازخوانی و در این روند از آنها پرسشگری می‌کنند. به زبانی دیگر، آنها گذشته را برای آنکه برای امروز معنی یابد بازتعریف می‌کنند، و در مواردی بسیار با این بازتفسیر به نحوی غیرمستقیم وضعیت موجود را زیر سئوال می‌برند. در انتهای کتاب زندگینامه‌های کوتاهی از هنرمندان آمده که اطلاعاتی را در مورد فعالیت‌های حرفه‌ای آنان برای خوانندگان ارائه می‌کند.

-هنرمندانی که شما آثارشان را مورد بررسی قرار داده‌اید آیا توانسته‌اند فراتر از مخاطب ایرانی آشنا با کُدها و رمزهایی که این هنرمندان در دنیای هنری خود به کار گرفته‌اند، با دنیای خارج از ایران هم ارتباط برقرار کنند؟

-هنر معاصر اساسا به دلیل خصلت چندرشته‌ای بودنش زبان ساده‌ای ندارد؛  آثاری که در این کتاب منعکس شده‌اند الزاماً به حوزه‌های نقاشی و مجسمه محدود نمی‌شوند و شامل رسانه‌های متنوعی چون عکاسی، اجرا، چیدمان، هنرهای مشارکتی و ویدئو هستند. گاهی برخی از این آثار به هنرهای سینمایی نزدیک می‌شوند و گاهی به هنرهای نمایشی و نیز اشکال دیگر هنری و گاه هم تلفیقی از چندین رسانه. در بسیاری موارد یافتن مرز میان این رشته‌ها دشوار است.  زبان پیچیده این هنر در عین حال که فراگیر و همگانی است و محدود به یک جعرافیای خاص نیست، ولی رمزگشایی از بعضی از این آثار مستلزم شناخت فرهنگی و شناخت از بستر خلق این آثار است. برخی از کارهایی که در این کتاب آمده  ممکن است برای مخاطب اروپایی و آمریکایی به سادگی قابل فهم و ارتباط گرفتن نباشند، چرا که ممکن است با آن بسترها آشنایی لازم را نداشته باشد. بخشی از آن هم به خصلت بسترمحور بودن هنر معاصر مربوط می‌شود. یکی از اهداف اصلی این کتاب هم این است که به رمزگشایی از این آثار بپردازد.

-چه واکنش‌ و بازخوردهایی بعد از انتشارکتاب داشته‌اید؟ با اینکه اشاره کردید در این پروژه از مرزهای آکادمیک فراتر رفته‌اید تا کتاب با مخاطب عام رابطه برقرار کند، ولی باز نمی‌تواند مخاطب زیادی در میان مردم عادی داشته باشد…

-درست است ولی تصویرمحور بودن این کتاب تا حدی یافتن مخاطب گسترده‌تر را تسهیل می‌کند، یعنی تا حدودی می‌تواند برای کسانی که آشنایی کمتری از مباحث حرفه‌ای و دانشگاهی دارند قابل استفاده باشد. البته به عنوان مؤلف کتاب این انتظار را ندارم که همه به یک میزان با آن ارتباط برقرار کنند. قاعدتا هر طیفی به نوعی و در سطحی متفاوت از کتاب استفاده می‌کند.

در مورد بازخورد باید بگویم چند جلسه‌ای که برای رونمایی و گفتگو درباره کتاب داشتیم استقبال خیلی خوبی شده و صحبت‌های امیدوارکننده‌ای در مورد کتاب شده است. در مجامع مختلف در اروپا و امریکای شمالی هم گویا مورد استقبال قرار گرفته. در ایران با اینکه هنوز پخش گسترده‌ای  نشده، ولی تا جائی که اطلاع دارم به‌خصوص از طرف هنرمندان مورد توجه قرار گرفته است؛ شاید یکی از دلایل آن هم حضور و معرفی هنرمندان جوانی است که قبلا کمتر دیده شده‌اند و این کتاب فرصتی فراهم کرده  که معرفی شوند. به یاد داشته باشیم که سیستم نمایشگاهی بین‌المللی کمتر به این طیف از هنرمندان به همان دلایلی که گفته شد فرصت و مجال حضور می‌دهد. این کتاب فرصتی برای دیده شدن آنها فراهم می‌کند.

-آیا انتشار ترجمه فارسی این کتاب را هم در نظر دارید؟

-خیر، در این مورد نه چرا که مخاطب اصلی مورد نظر این کتاب در وهله اول غیرایرانی‌ها در اروپا و آمریکای شمالی هستند و مباحث آن هم بر همین مبنا شکل گرفته‌اند. البته ایرانیان داخل کشور هم می‌توانند به ویژه از مباحث نظری آن استفاده کنند. ولی ایده‌هایی برای نگارش کتاب‌های فارسی در این حوزه دارم که متفاوت با این کتاب خواهد بود و در امتداد کتاب‌هایی قرار می‌گیرند که قبلا به فارسی نوشته‌ام.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۵ / معدل امتیاز: ۴٫۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=351437