کارگاه قصهخوانی بنیاد فرهنگی ژاله اصفهانی ایرانیان و فارسیزبانانی را که به ادبیات و داستان علاقه دارند گرد هم میآورد. کیهان لندن در مورد این پروژه با هایده نفریه از اعضای هیئت امنای این بنیاد و همچنین مسئول و گرداننده کارگاه و شیوا شکوری نویسنده و مربی کارگاه قصهخوانی گفتگو کرده است.
-خانم نفریه، ایده برگزاری کارگاه قصهخوانی چگونه شگل گرفت؟
-در جشنواره شعر بنیاد فرهنگی ژاله اصفهانی که در ماه اکتبر ۲۰۲۳ در دانشگاه لندن برگزار شد، ما فرمهایی را برای جذب علاقمندان به فعالیتهای داوطلبانه با بنیاد در میان حاضران پخش کردیم. در این فرمها خواسته شده بود کسانی که وقت آزاد دارند و مایلند با بنیاد همکاری داوطلبانه بکنند، موضوعهایی را که به آنها علاقمند هستند و میتوانند در آن حوزهها همکاری داشته باشند مشخص کنند. با جمعآوری فرمها و انجام یک برآورد کلی از نظرات و پیشنهادات دریافتی دیدم که اکثریت خواهان فعالیت در زمینه شعر، ترجمه، داستان، ادبیات، نقد و پژوهش هستند. در میان این فرمها خانم شیوا شکوری هم اظهار علاقه کرده بودند که در همین زمینهها با بنیاد همکاری داوطلبانه داشته باشند. من با خانم شکوری به عنوان نویسنده با خواندن رمانها و داستانهای کوتاه ایشان آشنایی داشتم. با ایشان تماس گرفتم و ایده خودم را برای تشکیل یک کارگاه در زمینه داستاننویسی– در آنموقع هنوز عنوان قصهخوانی نداشت- با او مطرح کردم. قرار گذاشتیم باهمدیگر صحبت کنیم و امکانات عملی این برنامه را بسنجیم. خانم شکوری برخورد بسیار سازنده و مثبت با این ایده داشت. بعد از بحث و تبادل نظر به این نتیجه رسیدیم که اسم کارگاه را «قصهخوانی» بگذاریم. برنامه این کارگاه را اینطور مشخص کردیم که محل فراگیری خوانش درست قصه است؛ مشخصتر آنکه در خوانش داستان به چه مسائلی باید اهمیت و توجه نشان دهیم و چگونه ژانر داستان را مشخص کنیم؛ و نیز نقاط صعف و قوت داستان را تشخیص دهیم.
البته مختصری هم در مورد نویسنده و سبک نگارشاش باید اطلاعاتی داده میشد. تصمیم گرفتیم بخش کوتاهی را نیز به داستاننویسی اختصاص دهیم. در این قسمت یاد میگیریم که در نوشتن داستان کوتاه چه اصولی را باید رعایت کنیم. نحوه کار در این قسمت آنست که خانم شکوری موضوعی را به شرکتکنندگان میدهد و آنها زمان محدودی برای نوشتن قصه کوتاه و یا مطلبی درباره آن دارند. در این قسمت هرچند زمان بسیار کوتاه است ولی ما متوجه شدیم که شماری از علاقمندان قلم خوب و توانایی هم دارند. بنابراین جنبه غالب این کارگاه قصهخوانی و نقد آنست . خانم شکوری داستانی کوتاه را انتخاب می کنند و من آن را برای کسانی که ثبت نام کردهاند ایمیل میکنم.
ما با خواندن آن داستان و کسب آمادگی ذهنی در جلسه حاضر میشویم و درباره آن با راهنماییهای خانم شکوری به بحث و تبادل نظر میپردازیم. اولین جلسه ما در تاریخ ۱۱ ماه مه برگزار شد که در آن داستانی کوتاه از ادگار آلن پو شاعر و نویسنده آمریکایی را مورد بحث و بررسی قرار دادیم.
دومین جلسه ما ۸ ژوئن برگزار شد و داستانی از آنتون چخوف را که خوانده بودیم مورد بحث و بررسی قرار دادیم. چخوف از نظر سبک نگارش درست در نقطه مقابل ادگار آلن پو قرار دارد. آلن پو نویسنده تخیلی است ولی چخوف یک نویسنده رئالیست است. صحبت در مورد سبکها و مکاتب نویسندگی بسیار جالب است و نظرها را جلب میکند.
فضای جلساتی که تا کنون داشتیم، مثبت و زنده بوده و بحث و تبادل نظر پویایی داشتهایم. کارگاه با تسلطی که خانم شکوری بر موضوع دارند و با شرکت فعال حاضران جنبه آموزشی بالایی دارد و ما بازخوردهای بسیار خوبی درباره کلاس دریافت کردیم.
-در حال حاضر چه تعدادی در جلسات کارگاه شرکت میکنند؟ چه مراحلی را طی کردهاید تا این پروژه عملی شود؟
– من و خانم شکوری ابتدا هدف و فعالیت کارگاه را مشخص کردیم: هدف گردهمایی حول محور ادبیات برای فارسیزبانان است؛ فعالیت ها عبارتند از: خواندن داستان، شناسایی نقاط ضعف و قدرت داستان؛ گفتگو در مورد ژانر و موضوع داستان؛ تمرین داستانکنویسی، یعنی نوشتن داستانی کوتاه در زمانی کوتاه.
پس از این مرحله، من این طرح را در جلسه هیئت امنای بنیاد مطرح کردم که مورد موافقت قرار گرفت و آنرا در راستای توسعه اقدامات فرهنگی بنیاد دیدند. بعد از آن، با شیوا شکوری در مورد نحوه اداره جلسات کارگاه تصمیم گرفتیم. دیگر آنکه در مورد داستانهایی که بعد از خوانده شدن در جلسه باید مورد بحث و گفتگو قرار بگیرند تصمیمگیری کردیم. برخی از این داستانها به قلم خود خانم شکوری است و برخی از نویسندگان دیگر. داستانهای کوتاه توسط خانم شکوری انتخاب میشوند؛ از آنجا که خودشان مترجم ورزیدهای هستند شماری از این داستانها با ترجمه خودشان است و برخی از کارهای مترجمان زبده دیگر.
تصمیم گرفته شد که جلسات کارگاه در دومین شنبه هر ماه برگزارشود. اطلاعیه کارگاه را بنیاد درست کرد که به هموندان و علاقمندان بنیاد فرستادیم. برنامههای بنیاد ژاله اصفهانی معمولاً در وبسایت بنیاد و اینستاگرام آن اعلام میشود.
۱۵-۱۶ نفر در جلسات ما شرکت میکنند و با توجه به دو ساعت جلسه کارگاه این تعداد مناسبی است زیرا وقت کافی برای هر یک از شرکتکنندگان برای اظهار نظر و درگیر شدن در بحث و تبادل نطر هست.
-آیا از نسل جوان هم شرکت کننده دارید؟
-ما خوشبختانه پنج نفر شرکتکننده از نسل جوان از ۲۰ ساله تا ۳۰ ساله داریم که مایه خوشوقتی است زیرا که یکی از اهداف بنیاد فرهنگی ژاله اصفهانی جذب نیروی جوان به برنامههای ماست.
-خانم شکوری، اسم دقیق کارگاه چیست و چه موضوعهایی را به شرکتکنندگان آموزش میدهید؟
-اسم دقیق همان «کارگاه قصهخوانی» است. ما به نقد داستان، زندگی نویسنده و دوران تاریخی او، یک درس کوتاه داستاننویسی و تمرینهایی نوشتاری در پنج تا ده دقیقه میپردازیم.
–آیا به نظر شما داستانخوانی و نقد راهی است به سوی داستاننویسی؟
-میتواند یکی از راهها باشد. چون خوانندگان از طریق نقد و آنالیز داستان با اجزای تشکیلدهنده آن آشنا میشوند و با واژههایی مثل شخصیت، موضوع، پلات، ژانر و… احساس بیگانگی نخواهند کرد.
–در بین ایرانیان این تصور بیشتر حاکم است که نویسنده یا شاعر باید بطور طبیعی و غریزی نویسنده و شاعر و هنرمند باشد. نظر شما چیست؟ استعداد چه جایگاهی در این میان دارد؟
-به نظر من استعدادی که با تکنیکهای داستاننویسی و بهخصوص با زبان دومی آشنا نباشد، تا جای محدودی پیش میرود. نوشتن هم مثل موسیقی یا نواختن یک ساز بیشتر نیازمند به یادگیری و تمرین و بازخورد و دقت دارد.
–آموزش روشمند و سیستمایتک در زمینه آموزش داستاننویسی، که در کشورهای پیشرفته رایج است، چه نقش و تاثیری در پرورش نویسندگان میتواند داشته باشد؟
-تاثیر آموزش را به هیچ وجه نباید دست کم گرفت. دقت به جزئیات، رها کردن تخیل، سانسور نکردن ذهن و جاری شدن در ژانرهای متفاوتی که جوابگوی فوران روحی است، فقط با آموزش است که بالنده میشود. نویسنده به نقد و یادگیری از نقد ارزش میگذارد و گستردگی عقاید مختلف را میپذیرد و از دگمی و هیجانات خودخواهانه و رفیقبازی و باندبازی و نان بهم قرض دادن و… دیگر روابطی که فقط به ادبیات ضربه میزنند دست میکشد. چون میفهمد تنها راه بالندگی و فراتر رفتن در بیشتر کار کردن و بیشتر آموختن و تمرین کردن و در میان مردم و جزئیات زندگی چرخیدن است.
–جایگاه و نقش تمرین و ممارست در این کارگاه کجاست؟ چه شگردهایی برای درگیر ساختن فعال شرکتکنندگان در کارگاه به کار میبندید؟
-تمرینهای نوشتاریای که من میدهم خیلی کوتاهند، چون این کارگاه مختص یادگیری داستاننویسی نیست، ولی آنچه مرا به وجد میآورد تمایل فراوان خود جمع است؛ ظاهرا همه گروه تشنه یادگیریاند. من فقط از روشهای نوشتاری کوتاه و موثر در داستاننویسی استفاده میکنم.
–آیا تلاش میکنید به شرکت کنندگان کمک کنید تا دریابند که اصلا استعداد و علاقهای به این کار دارند؟
-راستش نه. تلاش من در وهله اول، آشنایی گروه با بهترینهای ادبیات است؛ چه متن و چه زندگی نویسنده. منظورم از متن همان کشف منظور و موضوع است که گاه بین خطوط پنهان است و هدف بعدیم هم آشنایی ساختن گروه با جزئیات تشکیلدهنده داستان است. در بخش آموزش داستاننویسی هم سعی میکنم با توجه به داستان انتخاب شده، بروم جلو تا ارتباط پیوستهای بین همه بخشها برقرار باشد.
–در مقایسه با این کارگاه، دورههای آموزش فنون داستاننویسی در بریتانیا که شما در آنها شرکت کردهاید چه تفاوتی دارد؟
– راستش در سیستم آموزشی بریتانیا که در عالی بودنش شکی نیست و نمیتوانید کلاسی را پیدا کنید که در دو ساعت هم به داستانخوانی بپردازد و هم به نقد و هم به تاریخچه نویسنده و هم به آموزش داستاننویسی. اینجا همه چیز تخصصی است. مثلا برای نوشتن «سرگذشتنامه» کلاس مخصوصی است. برای «داستان کوتاهنویسی» هم همینطور. برای «رماننویسی» هم کلاس مخصوصی است و همینطور برای «نقد و بررسی» و… من از تجربیات خودم که در این کلاسها چه حضوری و چه آنلاین شرکت کردهام، شکلی ترکیبی ارائه دادم. بار اولم هم هست و راستش باید ببینیم بعد از شش ماه چه نتیجهای خواهد داشت و چه تاثیری روی گروه داشته و آیا آنها از این کلاسها لذت بردهاند و تمایل به یادگیری اختصاصی در یکی از این بخشها دارند یا نه.