بعد از مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دولت سیزدهم، اتاق فکر نظام ولایت فقیه، موضوع جانشینی و انتخاب رئیس جمهور بعدی را به یک پروژه نمایشی فریبکارانه و پر سر و صدا تبدیل کرد. ابتدا با برنامهریزی طراحی شده از کشته شدن رئیسی حماسه شهادت ساختند و در نهایت او را «خادم الرضا» نامیدند تا به بهترین وجه بستر فریب افکار عمومی را برای معرکه انتخاباتی چهاردهمین دوره ریاست جمهوری آماده سازند.
ورود دولتمردان حذف شده جنایت و غارت چون احمدی نژادها و نمایندگانی از طیف اصلاحطلبان برای نمایش تنوع کاندیداها، گرم کردن بازار انتخابات نمایشی- فرمایشی و ایجاد توهم برای مردّدان، بخشی از همین پروژه بود. در فاز پایانی این معرکه انتخاباتی، شورای نگهبان با ارائه لیست نهایی کاندیداها، تمام توانش را به کار انداخته که بتواند با به کار بردن عمدی عبارت «چرخش در سیاست» برای بالا بردن درصد مشارکت در انتخابات دامن بزند.
دولت ابراهیم رئیسی تبلور سیاست «خالصسازی» و بکدست کردن حکومت اسلامی بود. خامنهای همواره خواهان دولتی بود که کاملا تابع سیاستهای بیت او باشد. با انتخاب رئیسی در ۱۴۰۰ این آرزو متحقق شد، اما عواقب چنین رویکردی در مدت کوتاه زمامداری رئیسی و تندروهای ارزشی در دولت او، خودش را نشان داد و اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باز هم وخیمتر شد و آن را در سیاست داخلی و خارجی با دشواریهای بیشتری روبرو کرد.
مرگ مشروعیت و اوج حقارت حکومت اسلامی در انتخابات مجلس در اسفندماه سال گذشته و همچنین شکست سیاستهای ماجراجویانه منطقهای و تقابل تمامعیار با غرب، فاجعه سیاست «عمق راهبردی» علی خامنهای را آشکار کرد. رویکرد نظام در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را بایستی در تلاش برای خروج از این تنگناها فهمید. علی خامنهای برای بقا و ماندگاری رژیم استبداد دینی خود ناچار است بر سیمای ورشکسته نظام رنگ تازهای بزند تا با بزک کردن آن بتواند با فریب افکار عمومی برای نجات خود فرصت بخرد. بخشی از اصلاحطلبان هم به میدان سیاست بازگشتهاند تا بار دیگر در این هزارتوی فریب با نظام همکاری کنند و رأیهای مردم را به حراج حکومت مافیایی اسلامی بگذارند. گشایشی در کار پیش نخواهد آمد، زیرا ساختار سنتی و توتالیتاریستی نظام راه را برای هرگونه تغییر بنیادی بسته است.
اصلاحطلبان همواره جوانان ایران را به سراب انتخاب بین بد و بدتر کشاندهاند؛ سیاستی که در تمام این سالها به نفع نظام تمام شده و دستاوردی برای مردم نداشته است. آنان اینبار هم بسان گذشته به مردم پشت کردهاند و نشان میدهند که از راه آزمودهشده پند نگرفتهاند. اصلاحطلبان حکومتی با این کار بیشتر مورد خشم و غضب مدافعان انقلاب زن زندگی آزادی و همه ایراندوستان قرار خواهند گرفت. مردم ایران با پیمودن همه راهها و پشت سر گذاشتن این تجربیات تلخ از آبان ۹۸ و به ویژه بعد از انقلاب ژینا از کلیت نظام گذشتهاند وبه درستی به این باور رسیدهاند که حکومت اسلامی قابلیت تغییر و تبدیل شدن یه یک حکومت متعارف را ندارد و برای به زیر کشیدن آن مصممتر شدهاند.
نسل جوان امروز شاید دهه شصت و کشتار خونین آن سالها را به یاد نداشته باشد، ولی هنوز خون جوانانی که در انقلاب ژینا برای مطالبات انسانی و بحق خودشان به خیابان آمدند، بر سنگفرش خیابانها و در میادین اعدام خشک نشده است. حکومت اسلامی حقی برای مردم ایران قائل نیست و ایران را به روشنی ملک حزباللهیها مینامد و اولویتاش امت اسلامی در غزه و لبنان است. دیگر زمان آن بسر آمده که علی خامنهای حضور مردم پای صندوقهای رای را به عنوان سیاهی لشکر پایگاه اجتماعی حکومت قلمداد کند و سیاستهای جنگافروزانه، تروریستی و ضد ملی خودش را به نام مردم ایران ادامه دهد.
انقلاب ژینا، برآمد بلوغ سیاسی شهروندان ایران و تبلور اراده ملی برای گذر از حکومت دینی و نقطه پایانی بود بر توهم امکان تحقق خواستهای برحق مردم در چهارچوب جمهوری اسلامی. شهروند ایرانی دیگر رای خود را برای مصلحت نظام به حراج نمیگذارد. او میداند که رای ندادن نیز گزینهای است و ارادهاش را با تحریم انتخابات نمایشی- فرمایشی نشان میدهد. اکثریت قاطع مردم با تکیه بر تجربههای تلخ بیش از چند دهه در جمهوری اسلامی در دام «تله انتخاباتی» مافیای اسلامی نخواهند افتاد و با تکیه بر مسئولیت شهروندی صندوق انتخابات خامنهای و شرکاء را با تمام قدرت تحریم میکنند.
ما سازمانها و تشکلهای سیاسی امضاکننده این بیانیه، همراه با شهروندان آگاه ایرانی انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری را قویا افشا و تحریم میکنیم.
ما به نابودی ایران رای نمیدهیم.
برای حفظ تمدن و فرهنگ ایران، برای استقرار دموکراسی و دفاع از آزادی و حقوق بشر، برای همزیستی مسالمتآمیز با همه کشورهای جهان، برای دفاع از صلح در ایران و جهان و برای ساختن آیندهای برای جوانان ایران، در روز هشتم تیر در خانه میمانیم، خیابانها را خلوت میکنیم تا اراده ملی خودمان را برای عبور از جمهوری اسلامی به دنیا نشان بدهیم.
ملت ایران از این آزمون ملی سربلند بیرون خواهد آمد.
سازمانهای عضو پیمان همکاری (شورای مدیریت گذار- حزب مشروطه ایران، لیبرال دمکرات– شورای ملی تصمیم- جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران– اتحاد برای آغازی نو– جنبش وحدت ملی ایرانیان)
حزب سکولاردموکرات ایرانیان- جنبش سکولاردموکراسی ایران- مهستان سکولاردموکرات ایرانیان
سازمانهای جبهه مردمان ایران (سازمان دموکراتیک یارسان- جنبش آذربایجان برای دموکراسی و یکپارچگی ایران- جبهه پایداری بلوچ)
حزب دموکرات مسیحی ایران– کانون ورزشکاران و پیشکسوتان ملیپوش ایران- اندیشکده آوای آزادی- جنبش همبستگی ملی ایرانیان برای سرنگونی جمهوری اسلامی
۱۷ ژوئن ۲۰۲۴/ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳