پس از کشته شدن ابراهیم رئیسی ملقب به جلاد ۶۷، انتصابات زودهنگام برای تعیین مهره دیگری که بر مسند ریاست جمهوریِ حکومت دیکتاتوری موجود تکیه خواهد زد، آغاز شده است. مشتی از سابقهداران جنایت علیه مردم ایران، برای ریاست جمهوری حکومتی که در جنگ علیه مردم است، مجددا به صحنه آمدهاند تا علیرغم درماندگی و چندپارگی، همچنان به سازماندهی فضای سرکوب ادامه دهند.
سازماندهیای که اینان مجریاش هستند؛ از جنس جنگ علیه زنان، از جنس صدور حکم اعدام برای جوانان و مبارزان، از جنس قتل کولبران و سوختبران، از جنس بازداشت و تهدید و اخراج دانشجویان، از جنس حمله به تجمعات معلمان و بازنشستگان، از جنس امنیتی کردن فضای کار و سرکوب کارگران، از جنس فشار بر زندانیان و خانوادههای آنان و دادخواهان، از جنس حمله شیمیایی به دانشآموزان است. همه این اقدامات حکومت برای مقابله با انقلاب عظیم و باشکوه «زن زندگی آزادی» سازماندهی شده که البته تا همینجا هم نتوانسته با این اقدامات، انقلاب ما را متوقف و جامعه را مرعوب خود کنند.
در مقابل اما، اکثریت مردم در جامعهای که انقلاب کرده و میرود تا آنرا به پیروزی نزدیک و نزدیکتر کند، مردمی که در این راه صدها کشته داده و هزاران زندانی، با فریاد «سر خم، قدغن» به تقابل با جمهوری اسلامی و همه مناسکاش میپردازند.
ما نه تنها به این مضحکه انتخاباتی تمکین نمیکنیم، نه تنها چنین مناسبتی را در این حکومت اساسا به رسمیت نمیشناسیم؛ بلکه در افشای جنایات آن دست به کار شدیم تا دنیا را نیز متوجه آنچه در کشورمان گذشته و در جریان است، بکنیم.
روشن است که هیچکدام از این نامزدها و کاندیدها نماینده ما مردم نیستند، اینها صرفا ابزار و مکانیزمی برای انتصاب یکی دیگر از عوامل جنایت علیه بشریت بر مسند ریاست دولت هستند.
بر همین اساس موج تازهای از دادخواهی در تمامی شهرهای ایران به راه افتاده؛ خانوادههای دادخواه جنایات حکومت علیه عزیزانشان را یادآوری کرده و علیه فراموشی پیام صادر میکنند. مادران دادخواه در دیدار با یکدیگر فریاد «ایستادن تا پایان» و پیام استقامت و مبارزه میدهند. زنان با حضور در اماکن عمومی با پوشش دلخواه خود به مبارزه قدرتمند و هر روزه برای حفظ «سنگر فتح شده حجاب» علیه تحمیل حجاب ادامه میدهند. زنان و جوانان انقلابی در شهرها راهپیمایی گروهی میکنند و تصاویر توماج صالحی که نماد یک نسل انقلابی برای حق طلبی است را حمل میکنند. بازنشستگان در اعتراض به وضعیت معیشتی تجمع و اعتراض میکنند. نویسنده و معلم و کارگر به اشکال متنوع اعتراض خود را نسبت به تحمیل چنین مناسباتی نشان میدهند. زندانیان سیاسی حتی در زندان هم به مبارزه پرشور خود ادامه میدهند.
همه اینها ترسیم ابعاد مختلفی از انقلاب «زن زندگی آزادی» است که جامعه و مشخصا مبارزین، چنین کار را برای جمهوری اسلامی سخت کرده و سختتر خواهند کرد. چرا که مسیر حکومت و جامعه دو مسیر متفاوت است که هرگز به هم نخواهد رسید؛ حکومتی که مشغول انتصابات در سایه سنگین اختلاف درونی است، حکومتی که توسط کمیته حقیقتیاب سازمان ملل به جرم جنایت علیه بشریت متهم شده است، حکومتی که بازوی اصلی سرکوب و جنایتش در کشور و منطقه، یعنی سپاه پاسدارانش را در شرف قرار گرفتن در لیست سازمانهای تروریستی اروپا میبیند.
در سمت دیگر اما، جامعهای قرار دارد که با هدف دست بردن به ریشههای وضع موجود و نابود کردن تمام مناسبات ضدانسانی حاکم، به چیزی کمتر از پیروزی انقلاب «زن زندگی آزادی» تن نمیدهد و نخواهد داد. بله! ما تا زمانی که جامعه ایران رها نشود، حقوق زن و کودک و دانشجو و دانشآموز و کارگر و معلم و بازنشسته، آتئیست، هنرمند، ورزشکار و رنگینکمانی +LGBTQIA محقق نشود، تا زمانی که جنایتکاران یکی پس از دیگری پای میز محاکمه کشیده نشوند و به سزای اعمالشان نرسند، مبارزه را با تمام قدرت ادامه خواهیم داد.
ما امضاکنندگان این بیانیه قاطعانه اعلام میداریم «انتخابات» در جمهوری اسلامی هیچگونه ارتباطی به نظر و خواست و مطالبات بخشهای مختلف جامعه ندارد و نزد اکثریت مردم و فعالین انقلاب «زن زندگی آزادی» به رسمیت شناخته نمیشود و کاملا از اعتبار ساقط است.
انتخابات در جمهوری اسلامی، انتصابی است از بین عاملین حکومت که متعهد به حفظ سیاستهای نظام دیکتاتوری اسلامی بر پایه زنستیزی، زندان و شکنجه و اعدام باشد؛ فردی که موظف است یکدستی از دست رفته نظام را با سرکوب جامعه و انقلاب «زن زندگی آزادی» تضمین کند.
همانگونه که مادران آبان در ۱۴۰۰ به نمایندگی از همه بخشهای معترض جامعه اعلام کردند «رای ما سرنگونی»، در ادامه آن، ما اعلام میداریم؛ رای ما و انتخاب ما انقلاب «زن زندگی آزادی» است!
ما امضاکنندگان این بیانیه ضمن بالا نگه داشتن پرچم انقلاب «زن زندگی آزادی»، عموم جامعه را به مبارزه متحدانه و همبسته، مستمر و سازمانیافته بر اساس منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی ایران و منشور مطالبات پیشرو زنان ایران، فرا میخوانیم تا در یک مسیر مشترک بر اساس خواستههای آزادیخواهانه، برابریطلبانه و سکولاریستی به نقطه پیروزی برسانیم و این بساط ضدانسانی را از جامعه مان پاک کنیم.
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
امضاکنندگان:
فعالین:
– راحله احمدی – فعال حقوق زنان
– رها احمدی – مدافع حقوق زنان و کودکان
– سوری بابایی چگینی – فعال حقوق زنان
– کوکب بداغی پگاه – فعال صنفی معلمان
– فرشته دیدنی – فعال حقوق زنان
– عاتکه رجبی – معلم اخراجی
– سارا سیاهپور – فعال صنفی معلمان
– حدیث صبوری – فعال حقوق زنان
– سهیل عربی – زندانی سیاسی در تبعید، کارگر دادخواه
– محبوبه فرحزادی – معلم بازنشسته، عضو هیئت مدیره کانون صنفی تهران
– رادا مردانی – فعال جنبش معلمان
– خدیجه مهدی پور – فعال سیاسی
– لیلا میرغفاری – فعال حقوق زنان
– پوران ناظمی – فعال حقوق زنان
تشکلهای دانشآموزی:
– تشکل دانشآموزان انقلابی تهران
– تشکل دانشآموزان انقلابی بوشهر
تشکلهای دانشجویی:
– تشکل دانشجویان پیشرو
– تشکل آزاداندیشان جندیشاپور
– نهاد آزادیخواهان دانشگاه تهران شمال
– کمیته سراسری دانشجویان کردستان
– نهاد نهاد دانشجویان آزاد خوراسگان (دانشگاه آزاد اصفهان)
– تشکل دانشجویی اندیشه (از دانشجویان تهران)
– تشکل خبرنامه خواجه نصیر
– اتحاد دانشجویان دانشگاه «الزهرا»
– صدای آزاد دانشگاه (دانشگاه هنر اصفهان)
– اتحاد دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
جمعی از دانشجویان و فعالین:
– دانشگاه اصفهان
– دانشگاه خوارزمی کرج
– دانشگاه شیراز
– دانشگاه کردستان
– دانشگاه خواجه نصیر تهران
– دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
– دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
– دانشگاه آزاد شهرقدس
– دانشگاه فنی مهاجر اصفهان
– دانشگاه فنی دخترانه سنندج
– دانشگاه فنی یزدانپناه سنندج