نصرت واحدی – میرزاآقا عسگری در LinkedIn مینویسد: «حکومتی گروگانگیر، اپوزیسیونی خودمحور، مردمی در اسارت جستجوی راه حل». البته این نظر یک «واقعیت» است. اما اجازه بدهید این اظهار نظر را در زیر تکمیل نمایم:
نخست اینکه این اپوزیسیون نه خودمحور بلکه چندمحور است. آنها در پیلههای خودساخته در انتظار پروانه شدناند. اما طینت آنها نه پروانه شدن بلکه در انتظار کسی که آنها را پروانه بکند است. پس این مردم نه در اسارت جستجوی راه حل بلکه در اسارت نادانی خود هستند.
دوم ایرانیان میخواهند همیشه زیر سایه یک خداوندگار باشند و به تکفرمانی عادت دارند.
ولی این تکفرماندهنده کنونی یک انگشتر بدون نگین دارد. به این دلیل ابتدا آن را می جوید. اخیرا نیز گفته است «او این نگین را میخواهد خودش به تنهائی با مراجعه به سران کشورهای بزرگ غربی به دست آورد».
مقاله «جام جم» حافظ را نویسنده به این دلیل نوشت تا همه بدانند «آنچه خود داشت از بیگانه تمنا نکنند». هر تکفرماندهی میبایستی بداند که «نگین انگشترش» ملت ایران است.
به این دلیل نویسنده مقاله «جام جم» حافظ را نوشت تا مردم به هوش آیند و خودمختاری خود را بجویند تا کسی هوس قلدری و خودخواهی نکند.
ابتدا در این خودمختاری است که مردم نه شعار «رضاشاه روحت شاد» و «زن، زندگی آزادی» را که یکی متافیزیکی و آن دیگری «مطالبه زندگی رفاهی» است نخواهند داد بلکه شعارشان: «رهائی، آزادی و حاکمیت مردمی» خواهد شد.
مادامی که میان مردم تفرقه باشد جامعه بطور کلّی در پریشانی است. عاقبت پریشانی بسیار روشن «عدم هویت» است. پایان عدم هویت همیشه ظهور «مذاهب» است.
وازگون شدن «رژیم مشروطه سلطنت» (تز) و ظهور ولایت فقیه (آنتی تز) تنها یک راه حل بیشتر ندارد و آن نه آن و نه این است. هر راه حل دیگری با شکست روبرو خواهد شد.
*پروفسور دکتر نصرت واحدی فریدی فیزیکدن و استاد سابق ریاضی و فیزیک در دانشگاه صنعتی آریامهر («شریف»)، دانشگاه تهران و دانشگاه مونیخ دارای کتاب و مقالات فراوان در زمینهی فلسفه و سیاست بر اساس پژوهشهای ریاضی و فیزیک است.