تحریم انتخابات: ابزاری مدنی برای مقابله با استبداد در ایران

شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳ برابر با ۲۲ ژوئن ۲۰۲۴


احسان تاری نیا – در سال‌های اخیر، ایران با تحولات سیاسی و اجتماعی قابل‌توجهی روبرو بوده است. این تحولات به‌خصوص در دوران رهبری دیکتاتور بزرگ سیدعلی خامنه‌ای و در پی رویدادهایی مانند کشتارهای پاییز ۱۴۰۱ و انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲ که با رسوایی همراه بود، برجسته‌تر شده است. مرگ یا تراژدی حذف ناگهانی ابراهیم رئیسی مشهور به «قصاب تهران» نیز فرصتی برای برخی فراهم کرد تا دوباره بر طبل بهبود تدریجی اوضاع بدون تغییر اساسی در نظام حاکم بکوبند. این در حالیست که علی خامنه‌ای با برنامه خالص‌سازی‌اش در سه انتخابات گذشته حتی تحمل رقابت حداقلی را نداشته و نتایج را به‌ گونه‌ای مهندسی کرده که کوچک‌ترین شک و شبهه‌ای در پیروی بی‌چون‌ و چرای نامزدها از او باقی نماند.

با وجود این اوضاع، برخی تلاش می‌کنند ناکارآمدی، اختناق، سرکوب و نابسامانی حاکم را به عدم استفاده از فرصت انتخابات نسبت دهند و عدم مشارکت عمومی را مسبب تشدید مشکلات کشور قلمداد کنند. گویی از طریق این خیمه‌شب‌بازی‌های انتخاباتی، می‌توان تحولی اساسی در کشور ایجاد کرد. این دیدگاه نه‌تنها نادرست است، بلکه نوعی فریب عمومی نیز محسوب می‌شود.

تحریم موفق انتخابات مجلس شورای اسلامی ۱۴۰۲ نشان داد که اکثریت مردم به این نتیجه رسیده‌اند که مشارکت در این انتخابات هیچ فایده‌ای ندارد. این تحریم زنگ خطری برای نظام حاکم به صدا درآورد و نشان داد که حتی کسانی که به‌ ناچار رأی داده‌اند، بیشتر به دلیل ترس و اجبار شغلی یا معیشتی بوده است. علی خامنه‌ای و اتاق فکرش اکنون به دنبال این هستند که با استفاده از چهره‌های اصلاح‌طلب در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳، مشروعیت از دست رفته حکومت را بازگردانند. شاید حتی به یک دولت نیمه‌اصلاح‌طلب نیز تن دهند تا نشان دهند که مشروعیت خود را بازیافته‌اند و روند مشروعیت‌زدایی را معکوس کنند. این در حالیست که ناکارآمدی دولت رئیسی، بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و تغییرات در صحنه بین‌الملل نیز مزید بر علت شده‌اند تا خامنه‌ای دوباره دست به دامان صندوق آرا شود. شاید به نظر برسد که استقرار دولت اصلاح‌طلب برای خامنه‌ای نامطلوب نیست، زیرا می‌تواند پشت چنین دولتی پنهان شود و هزینه مذاکرات با دولت آتی آمریکا را به آن واگذار کند و هرچه باشد از این جیب به آن جیب است، چه آخوند عمامه‌پوش اصولگرا باشد و چه آخوند کت و شلوار پوش در قالب اصلاح‌طلب.

باید یادآوری کرد که مستبد حاکم بر ایران این شیوه را یکبار در زمان ریاست جمهوری حسن روحانی مشهور به «حسن چاخان» آزموده است. خامنه‌ای با استفاده از روحانی و ظریف «ماله‌کش اعظم بیت» پروژه برجام را پیش برد، در حالی که هیچگاه مسئولیت آن را بر عهده نگرفت. برعکس، او با گرفتن ژست مخالفت با برجام کوشید که وجهه رهبر مقاومت بودن را در چشم اندک هواداران خام‌اندیش و ایدئولوژیکش حفظ کند.

دیری است اثبات شده است که امید اصلاح امور از سیاست‌ورزی عافیت‌اندیش صندوق‌محور در ساختار سیاسی ایران توهمی بیش نیست. بحران معیشتی از سال ۹۶ و در زمان دولت روحانی و مجلس دهم مجدداً فراگیر شد و در زمان دولت رئیسی و مجلس یازدهم تشدید یافت. نباید فراموش کنیم که کشتار آبان ۹۸ در زمان دولت روحانی و مجلس دهم بود و کشتار ۱۴۰۱ در دولت رئیسی و مجلس قالیباف بودند. به گمانم دیگر هویداتر ازخورشید است که هیچ دولت و مجلسی در این ساختار استبدادی فاسد نمی‌تواند از گسترش بحران جلوگیری کند. سؤال این است که آیا چهل و پنج سال آزمودن و آزمودن و آزمودن و صدباره به سد سدید استبداد خوردن، سیاست‌ورزان را بس نیست تا از خواب زمستانی بیدار شوند؟ بس است مگر آنکه خود را به خواب زده باشند. بس است اگر بخواهند بفهمند که خسارت و خسران بقای استبداد آنقدر بزرگ است که هر بهبود جزئی فرضی را در آینده ایران محال خواهد کرد. بس است اگر بخواهند که ببینند مستبد امروز ایران بازی انتخابات را به مضحکه انتصابات بدل کرده است و از آنچه از صندوق این سیاه‌بازی در می‌آورد به جهان مترسک دروغین مشروعیت می‌فروشد.

نمونه دیگر از مسائل پیچیده کشور، گسترش مداوم بنگاه‌های اقتصادی وابسته به بیت مستبد و سپاه‌اند که مشغول حیف و میل بودجه عمومی و منابع ملی هستند. سؤال این است که چگونه دولت و مجلس برآمده از نظارت استصوابی و در سایه شوم نهادهای موازی می‌تواند به خاطرش خطور کند که در برابر هوا و هوس و اشتهای سیری‌ناپذیر دم و دستگاه استبداد (که عرض و طولش در تاریخ این سرزمین بی‌سابقه است) بایستد و از مستبد بخواهد تا از ثروتی که از سفره مردم به غارت برده و در بنیادها و ستادها و آستان‌هایش انباشته خرج سگ هار (با نهایت احترام برای مقام والای سگ و حیوانات، این فقط یک استعاره است) دست‌آموز خود «سپاه پاسداران» نکند؟ حاشا و کلا که مجالس و دولت‌های برآمده از استصواب جرأت چنین کاری کند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که مانند سگ هار هم‌نوع و غیر هم‌نوع نمی‌شناسد، به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت خامنه‌ای، نه تنها در داخل کشور بلکه در سطح منطقه‌ای نیز به عنوان تهدیدی جدی شناخته می‌شود. فعالیت‌های تروریستی و نظامی سپاه در کشورهای همسایه، از جمله عراق، سوریه، لبنان و یمن، نقش بسزایی در بی‌ثباتی منطقه داشته است. سپاه با حمایت از گروه‌های تروریستی و شبه‌نظامی، امنیت و ثبات خاورمیانه را به خطر انداخته و همواره در تلاش بوده است تا نفوذ خود را در این مناطق گسترش دهد.

تحریم‌های بین‌المللی علیه سپاه پاسداران و فرماندهان آن نشان‌دهنده نگرانی جامعه جهانی از فعالیت‌های مخرب این نهاد است. جامعه جهانی باید همچنان به فشارهای خود بر سپاه پاسداران ادامه دهد تا از گسترش تروریسم و بی‌ثباتی در منطقه جلوگیری شود. نمونه تازه و پر امید آن تروریستی خواندن سپاه پاسداران توسط دولت کانادا است که گامی مثبت برای جلوگیری از گسترش تروریسم در منطقه است.

مردم ایران چه در داخل کشور و چه در خارج کشور باید آگاه باشند و بدانند که تحریم انتخابات، برخلاف آنچه برخی می‌گویند، انفعال نیست. شرکت در انتخابات نمایشی و فرمایشی، بدون هیچ برنامه‌ای برای مهار استبداد، تسلیم محض است. شرکت در چنین انتخاباتی مشروعیت بیشتری به استبداد می‌بخشد و ویرانی بیشتری برای ایران عزیزمان را به همراه دارد.

بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی در ایران بر این باورند که گذار به یک حکومت سکولار و دمکراتیک تنها راه حل برای پایان دادن به مشکلات عمیق و ساختاری کشور است. حکومتی که در آن دین از سیاست جدا باشد و حقوق شهروندان بدون تبعیض و بر اساس اصول حقوق بشر تأمین شود. شاهزاده رضا پهلوی، به عنوان یکی از چهره‌های برجسته مخالف حکومت جمهوری اسلامی، بارها بر اهمیت این گذار تأکید کرده است. او خواستار برگزاری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت آینده ایران شده و اعلام کرده است که مردم ایران باید خود درباره آینده کشورشان تصمیم بگیرند.

شاهزاده رضا پهلوی معتقد است که تحریم انتخابات و عدم شرکت در این نمایش‌های فرمایشی، گامی مؤثر در راه دستیابی به یک حکومت سکولار و دمکراتیک است. او بارها اعلام کرده است که مشارکت در انتخابات مهندسی‌شده جمهوری اسلامی تنها به مشروعیت‌ بخشیدن به این رژیم کمک می‌کند و تغییر واقعی از طریق اعتراضات مدنی و فشارهای بین‌المللی ممکن است.

تحریم انتخابات نمایشی- فرمایشی هم خود کنشی مدنی و مؤثر است و هم، بسترساز کنشگری‌های آینده. فروریختن اقتدار پوشالین سیاست وحشت‌افکنی، با مقاومت مدنی مردم ایران دور نخواهد بود و استبداد مستأصل به برگزاری رفراندوم تغییر نظام، الغاء حکومت ولایت فقیه و برقراری جمهوری دمکراتیک سکولار (به معنی جدایی نهاد دین از نهاد حکومت)، پیش از آنکه فرصت گذار کم‌هزینه از دست برود، تمکین خواهد کرد.

بر کسی پوشیده نیست که این نظام روزی سقوط خواهد کرد اما زمان و چگونگی‌اش می‌تواند هزینه‌های گزافی را به خاک و مردمان ایران تحمیل کند. اگر سقوط‌اش در نتیجه فروپاشی اجتماعی و اقتصادی کشور، یا حمله خارجی باشد تبعاتش گریبانگیر همه خواهد بود.

راه رسیدن به رفاه و عدالت اجتماعی در ایران تنها از طریق گذار به یک نظام سکولار و دموکراتیک امکان‌پذیر است. تمرکز بر انتخابات نمایشی و تکیه بر راه‌های صندوق‌محور در این نظام نه تنها به تحقق این هدف کمک نمی‌کند، بلکه باعث تفرقه و کاهش انسجام ملی نیز می‌شود. این رویکردها توانایی پاسخگویی به نیازهای مردم خسته و زخم‌خورده‌ی ایران را ندارند و تنها زمان را برای استمرار سلطه استبداد فراهم می‌کنند. بنابراین، باید بر راهکارهای واقعی و مؤثر تمرکز کرد که بتواند مسیری روشن و پایدار برای آینده‌ای بهتر فراهم آورد.

گاهی در سرزمین‌های بی‌حاصل و کویری گل‌هایی می روید که مشابه آن را در هیچ جای دنیا نمی توان یافت بی‌تردید در سرزمین بی‌حاصل احساس هم ممکن است آگاهی‌ها و تجربه های باطنی ناب شکوفا شود، می گردیم و آنها را پیدا می‌کنیم و به باور برای تغییر می‌رسیم درباره توانایی‌های وجودمان.

*احسان تاری نیا روانشناس بالینی، روزنامه‌نگار، مترجم رسمی و سردبیر پایگاه خبری WWW.SIMOURQNEWS.COM در لوکزامبورگ

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳۷ / معدل امتیاز: ۲٫۸

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=352461