کامران خوانسارینیا دبیر سیاستگذاری «نوفدی» (اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران) در مقالهای که نهم ژوئیه (۱۹ تیرماه) در پایگاه خبری «هیل» وابسته به کنگره آمریکا منتشر شد عنوان کرد که مسعود پزشکیان که در رسانههای غربی وی را «میانهرو» معرفی میکنند تابع محض علی خامنهای است و تنها مأموریت وی تلاش برای نجات حکومت از سرنگونی است.
در مقدمه این مقاله آمده، تنها چند هفته پس از مرگ ابراهیم رئیسی در سانحه سقوط هلیکوپتر در مناطق کوهستانی شمال غرب ایران، تمرکز رسانههای بینالمللی به ریاست جمهوری اسلامی در ایران و ادعای تفاوت گزینه جدید آن، مسعود پزشکیان با سَلَف خود معطوف شده است. بسیاری از اخبار و تحلیلها، پزشکیان را به عنوان یک «اصلاحطلب» یا «میانهرو» معرفی کردهاند.
خوانسارینیا مینویسد، تجربه و سوابق نشان میدهد که او اینگونه نیست. منش و روش پزشکیان به دور از اینکه چراغی برای تغییر در ایران باشد، با وفاداری تزلزلناپذیر به ولیفقیه و سیاستهای افراطی جمهوریاسلامی تعریف شده است.
مصاحبهها و سخنرانیهای عمومیِ پزشکیان جای چندانی برای ابهام باقی نمیگذارد. وی خطاب به کسانی که فکر میکنند ممکن است روند سیاسی تازهای در ایران ایجاد کند، گفته است: «ما با توجه به روشن بودن سیاستهای مقام معظم رهبری، قرار نیست سیاستهای جدیدی را ارائه کنیم.» تعهد و پیمان او به ولی فقیه و وضع موجود فقط سیاسی نیست. این برای پزشکیان یک موضوع شخصی و ذاتی است. وی در این ارتباط میگوید: «من به مقام معظم رهبری اعتقاد دارم. من او را دوست دارم.»
دبیر سیاستگذاری «نوفدی» معتقد است پزشکیان یک لیبرال اصلاح طلب یا روشنفکر نیست، بلکه او یک سرسپرده و نوکر رژیم است. با اینهمه ما در حال حاضر شاهد احیای «هیاهوهای رسانهای» در خصوص توافق هستهای غرب با جمهوری اسلامی هستیم که رئیس دولت جدید را به عنوان فردی که دارای تفاوتهای سیاسی اساسی با رژیم حاکم است، معرفی میکند و این در حالیست که او نمیتواند بر خلاف سوگند التزام عملی به ولیفقیه و نظام، رفتار دیگری کند. درواقع او باز هم آب سردی روی آن نظریه مستهلک و قدیمی ریخته است.
پزشکیان با افتخار نقش خود را در ایجاد محدودیت برای زنان در همان ابتدای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بازگو میکند و میگوید: «در زمان انقلاب، پوشش جدیدی را ابلاغ کردم… بحث حجاب هنوز پیش نیامده بود… گفتم. آنها باید با حجاب کامل بیایند… من این کار را در ده روز نخست انقلاب انجام دادم. انقلاب فرهنگی از اینجا شروع شد». به باور خوانسارینیا، این گفتار یک اصلاحطلب نیست، بلکه گفتار معمار سرکوب اجتماعی و سیاسی رژیم است.
پزشکیان برای افرادی که تمایل به نادیده گرفتن جنایات جمهوری اسلامی علیه ایرانیان دارند، اما همچنان امیدواری حداقلی به تغییر در سیاست خارجی تهران دارند نیز امیدی به همراه نخواهد داشت. تمجید او از قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این ناامیدی را بیش از پیش تقویت میکند. وی با اعلام اینکه سردار سلیمانی مایه افتخار ایران بود، خود را با نماد سیاست خارجی جنایتکارانه رژیم همسو میکند.
بنابراین پزشکیان هیچ تغییری در تهران ایجاد نخواهد کرد. اما این «انتخابات» یک تغییر را در سیاست ایران برجسته کرد که قابل توجه است. حقیقت موضوع در این «انتخابات» در مورد برندهی ادعایی آن نیست، بلکه در مورد کسانی است که انتخاب کردند که اصلاً رأی ندهند. جمهوری اسلامی برای نخستین بار در تاریخ خود شاهد تحریم گسترده و وسیع ایرانیان بود. آمار خود رژیم نشان میدهد که کمترین میزان مشارکت در تاریخ این رژیم ثبت شده که نشانهای از سرخوردگی گسترده نه تنها از نامزدهای انتخاباتی، بلکه از خود رژیم است.
بازنشر؛ علیه فراموشی؛ از«رأی من کجاست» در ۸۸ تا «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در دی۹۶
این گزارش تحلیلی کیهان لندن علیه فراموشی در تیرماه ۱۳۹۸ به مناسبت دهمین سالگرد جنبش ۸۸ منتشر شد.
*****
در تمام سالهایی که مردم در انتخابات استصوابی جمهوری اسلامی «رأی» دادند، رهبری… pic.twitter.com/HigAGiLPTg
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) June 21, 2023
به گفته منابع در داخل کشور، میزان مشارکت به زیر ۲۰ درصد رسید و این بسیار کمتر از آن چیزیست که اعلام شده است. میلیونها ایرانی این رأیگیری را فرصتی برای نشان دادن نافرمانی مدنی عمومی از این رژیم میدانستند. آنها آن را نه انتخابات، بلکه «سیرک انتخابات» نامیدند که نامزدهای آن چیزی بیش از دلقکهای علی خامنهای نبودهاند.
در بخش دیگری از این نوشتار آمده، برگزاری انتخابات همواره دستمایه جمهوری اسلامی برای لاپوشانی دیکتاتوری وحشیانه خود به عنوان یک دموکراسی برای دنیا بوده است. مقامات رژیم از خامنهای گرفته تا رئیس تبلیغات رژیم به زبان انگلیسی، یعنی محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین، همواره حضور مردم در انتخابات را نشانه مشروعیت رژیم دانستهاند. تحریم اما این افسانه را در هم شکست و ضربه سنگینی به مشروعیت رژیم وارد کرد.
در حالی که اعتراضات خیابانی ممکن است پس از یک سرکوب خونین بطور موقت فروکش کرده باشد، تحریم اما نشان میدهد که جنبش آزادیخواهانه مردم ایران علیه رژیم وارد فاز جدیدی شده است. سرخوردگان از رژیم شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» را جامه عمل پوشاندند و آن را به یک اقدام جمعی و نافرمانی مدنی مبدل کردند.
جنبش آنها علیه رژیم از خیابانها به ماندن در خانهها تبدیل شد. این اتفاق مهم بیانگر اعتدال جعلی پزشکیان نیست بلکه یک فرصت سیاسی برای غرب است.
خوانسارینیا در پایان تأکید میکند، غرب بجای اینکه انتخاب پزشکیان را فرصتی برای نزدیک شدن به یک رژیم تضعیف شده و نامشروع بداند، باید پیام آشکار مردم ایران را درک کند: «خود را مشغول مماشات با جمهوری اسلامی نکنید، جمهوری اسلامی نماینده ما نیست. بجای آن با ما در ارتباط باشید».
با توجه به این موضوع، جامعه جهانی باید تمرکز خود را از نامزدهای از پیش انتخاب شده خامنهای به جنبش گستردهتر برای آزادی در ایران تغییر دهد. تحریم بیسابقه گواهی بر تمایل مردم ایران برای تغییر واقعی است. حمایت از این جنبش به معنای تأیید حقانیت خواستهای مردم و همبستگی با فراخوان آنها برای یک نظام سیاسی است که واقعاً دموکراتیک و نماینده مردم باشد.
معرفی پزشکیان به عنوان یک اصلاحطلب، دروغی است که خامنهای و لابی او در غرب برای تقویت و نجات یک رژیم در حال غرق شدن ارائه میکند. او لایق توجه شما نیست، بلکه مردم شجاع ایران شایستگی این توجه را دارند.