مسعود پزشکیان در حالی به عنوان «رئیس» چهاردهمین دولت جمهوری اسلامی «انتخاب» شد که نظام با فهرستی طولانی از بحرانهای کوچک و بزرگ در تمام حوزهها روبروست. بحرانهایی که حتا خوشبینترین تحلیلگران نیز معتقدند بدون تغییرات اساسی در «سیاستهای کلی نظام» به ویژه در سیاست خارجی محال است قابل حل باشند.
پزشکیان پیروز انتخاباتی شد که مخالفان نظام به نتایج آن مشکوکاند و میگویند آمار مشارکت با «عددسازی» و بسیار بیش از میزان واقعی اعلام شده تا آبروی حکومت حفظ شود.
گرههای سیاست خارجی
در این میان، هرچند از سوی جریان اصلاحطلب ادعا میشود که پزشکیان با چراغ سبز علی خامنهای مجری برخی تغییرات در سیاستهای نظام از جمله در مورد «برجام» خواهد بود اما جمهوری اسلامی با بحرانهای بزرگی روبروست که خروج از آنها اصلاً ساده نیست. درواقع حتا اگر پزشکیان برای حل و فصل این بحرانها راهکار هم داشته باشد، اساسا در حوزه اختیارات او به عنوان رئیس دولت نیست که وضعیت را تغییر دهد. سیاستهای کلان نظام توسط علی خامنهای و قدرت اصلی تدوین میشود و تا کنون ثابت شده که تمایلی به تغییر در این سیاستها وجود ندارد.
با اینهمه، کانونهایی که تا کنون میتوانستند در داخل ایران تأثیرگذار باشند، با حجم قابل توجهی از تبلیغات و در همکاری با لابیگران رژیم در خارج کشور و برخی اندیشکدههای سیاسی غرب، کارزاری نسبتاً گسترده به راه انداختند تا چنین القاء کنند که با پزشکیان میشود بعضی مسائل را تغییر داد.
اصلیترین اولویت در سیاست خارجی هر حکومتی، حفظ منافع ملّی است اما ارکان و اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی در عمل و از بدو تأسیس هیچگاه متکی بر حفظ منافع ملی و سود عمومی ملت نبوده است.
آنچه رهبر جمهوری اسلامی در کلیت از سیاست خارجی میخواهد «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور امام زمان» جهت ایجاد حکومت جهانی مهدی است که بنیاد تفکر «آخرالزمانی» شیعه را تشکیل میدهد. محورهای سیاست خارجی این تفکر در حکومت ایران، ترجیح شرق (چین و روسیه) به غرب، حمایت از «جریان مقاومت» (شبهنظامیان منطقه) و ستیز با اسرائیل است.
شاید اگر رؤسای پیشین دولت در ایران، دستکم در حد حرف صحبت از ضرورت تغییر در سیاست خارجی میکردند اما پزشکیان همین را هم نمیگوید. وی از همان روزهای نخست ورود به کارزار انتخاباتی تکلیف خودش را روشن کرد و در جریان مناظرهها با صراحت گفت اولویت وی در سیاست خارجی «همان چیزی است که مقام معظم رهبری تعیین کرده است.» عمده مسائلی را هم که با چاشنی انتقاد برای جذب رأی بیشتر بطور شعارگونه مطرح شد، محمدجواد ظریف به عنوان کلیدیترین عضو کارزار انتخاباتی پزشکیان و یک «نامزد نیابتی» مطرح کرد نه خودش! مهمتر اینکه لبهی تیز هیاهوهای انتخاباتی کمپین ظریف به نفع پزشکیان متوجه خط مشی سعید جلیلی در سیاست خارجی بود و نه علی خامنهای آنهم در حالی که خودش نیز به عنوان وزیر خارجهای که هشت سال این مسئولیت را بر عهده داشته به خوبی میداند که رهبر نظام تصمیمگیرنده است و نه رئیس دولت یا وزیر خارجه!
حتا اگر رهبران غرب چشم به روی این واقعیت ببندند، اما تقریباً برای عموم مردم ایران روشن است که سلطهی رهبر جمهوری اسلامی و قدرت اصلی نظام در سیاست خارجی روندی غیرقابل تغییر است که فقط محدود به مسائل استراتژیک و کلان هم نمیشود! در موارد عادی و مأموریتهای معمولی نیز که جزو وظایف وزارت خارجه است، دولت و وزیر خارجهاش کارهای نیستند! به عنوان مثال سالهاست انتصاب شماری از سفرای جمهوری اسلامی به ویژه در کشورهایی مثل عراق، سوریه، یمن و لبنان که از نظر جمهوری اسلامی جزو «محور مقاومت» به شمار میروند، با نفوذ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام میشود و نه وزارت خارجه.
اینهمه در حالیست که بیشتر مردم نیز کاملاً واقفاند که حکومت اصلاحناپذیر است و دولت و کابینهاش چیزی فراتر از نوکران علی خامنهای نیستند. حتا بسیاری مطرح میکنند که خود خامنهای هم برای ولادیمیر پوتین نوکری میکند تا قدرتاش را حفظ کند.
رئیس دولت اقلیت
با توجه به تحریم نمایش انتخابات توسط اکثریت مردم و میزان بسیار پایین مشارکت، پزشکیان بیشتر از آنکه رئیس «جمهور» باشد رئیس دولت اقلیت است. تقریباً اغلب منتقدان و مخالفان نظام از طیفهای مختلف تأکید میکنند پزشکیان کسی نیست که بتواند و یا اصلا بخواهد که در سیاستهای کلی نظام تغییری ایجاد کند. برخی مطرح میکنند پایگاه رأی او نسبت به رؤسای پیشین دولت آنقدر ضعیف و کوچک است که به معنای واقعی فقط میتواند «تدارکاتچی» باشد.
شاید تنها تفاوت پزشکیان در زمینه سیاست خارجی با سایر رقبای خود در جریان تبلیغات انتخاباتی، تأکید مدام وی بر ضرورت پیوستن به FATF بود. اما واقعیت است که عدم پیوستن ایران به کنوانسیونهای آن «پالرمو» (مبارزه با جرائم سازمانیافته فراملی) و «CFT» (مبارزه با تأمین مالی تروریسم) نیز با تصمیم علی خامنهای است. رهبر جمهوری اسلامی ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ در یک سخنرانی اتمام حجت کرد و گفت «ضرورتی ندارد به کنوانسیونهای مشکلدار بپیوندیم.» حتا اواسط بهمنماه ۱۳۹۷ هشت وزیر دولت حسن روحانی در نامه به خامنهای درخواست کردند که او در مورد پیوستن به FATF تعیین تکلیف کند که باز هم هیچ تأثیری نداشت زیرا در بالاترین سطوح نظام پیوستن به آن را «خالی کردن زیر پای مقاومت» و تقویت «ابزار تحریمهای هوشمند» میدانند.
محمدجواد ظریف بهمن ۱۳۹۹ در مصاحبه با روزنامه «اعتماد» اعتراف کرد «صفر درصد سیاست خارجی دست من بود.» او خودش وقتی متصدی وزارت خارجه جمهوری اسلامی بود از دخالتهای سپاه پاسداران به ویژه شخص قاسم سلیمانی انتقاد کرد و کار به جایی رسید که بشار اسد دیکتاتور سوریه بدون هماهنگی او به تهران آمد و به همراه سلیمانی به دیدار خامنهای رفتند و ظریف که از این سفر خبر نداشت «قهر» و در اینستاگرام استعفا داد! اگرچه خیلی زود آن را پس گرفت. علی خامنهای اردیبهشت ۱۴۰۰ در واکنش به انتقادات ظریف از این قبیل دخالتها گفته بود، «وزارت امور خارجه در تعیین سیاستها مشارکت دارد اما تصمیمگیر نیست بلکه مجری است… در کشور ما نیز سیاست خارجی در شورای عالی امنیت ملی و با حضور مسئولان تعیین میشود و وزارت امور خارجه باید با شیوههای خود آن را اجرا کند.»
ترس از فعال شدن مکانسیم ماشه
در حال حاضر آنچه برای نظام حیاتی به نظر میرسد جلوگیری از فعال شدن «مکانیسم ماشه» است. در شرایطی که اصلاحطلبان وانمود میکنند پزشکیان با چراغ سبز خامنهای به دنبال «احیای برجام» است، آنهم در حالی که اساسا چیزی از عمر توافق اتمی باقی نمانده اما شواهد نشان میدهد که حرکت رژیم همچنان در مسیر افزایش غنیسازی اورانیوم است و چه بسا «رونمایی از بمب اتم» است. این موضوع وقتی جدیتر میشود که عوامل سیاسی نزدیک به خامنهای صحبت از «تغییر دکترین هستهای» میکنند.
در ماههای منتهی به انتخابات نمایشی تیرماه، علاوه بر کمال خرازی مشاور علی خامنهای و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، عباس عراقچی معاون سابق ظریف نیز که از وی به عنوان یکی از پیشنهادهای پزشکیان برای تصدی وزارت خارجه نام برده میشود، احتمال بازنگری جمهوری اسلامی در سیاستهای هستههای خود را تأیید کرد.
در غرب امیدی به تغییر سیاست در جمهوری اسلامی نیست
در این میان، در عرصه بینالمللی تغییراتی در حال شکلگیری است که به نظر نمیرسد به نفع جمهوری اسلامی باشد از جمله اینکه در غرب پس از سه دهه اتلاف وقت، شفافتر از گذشته مطرح میشود که امید چندانی به تغییر سیاستهای تهاجمی حکومت با روی کار آمدن پزشکیان نیست.
ژنرال سر پاتریک سندرز فرمانده مستعفی ارتش بریتانیا اخیراً هشدار داد که انگلیس و ناتو با تهدید واقعی جنگ جهانی سوم در پنج سال آینده روبرو هستند و در صورت عدم تجهیز مجدد به صورت اساسی، احتمال حمله به خاک کشورهای عضو این پیمان نظامی وجود خواهد داشت.
وی توضیح داد «روسیه، چین و ایران قدرتهای محور جدید هستند» که به گفته وی «تهدید آنها حتا از نازیها در سال ۱۹۳۹ بزرگتر است و نسبت به قدرتهای محور در آن دوران به یکدیگر وابستهتر و همسوتر هستند.»
از سوی دیگر، سران کشورهای عضو ناتو چهارشنبه ۲۰ تیرماه با انتشار بیانیهای تأکید کردند که همچنان روسیه را مهمترین و مستقیمترین تهدید برای کشورهای خود میدانند اما بارها با نام بردن از جمهوری اسلامی هشدار دادند که اقدامات این حکومت خطری جدّی برای ناتو و شرکای آن به شمار میرود. اشاره آنها به همکاریهای نظامی تهران و مسکو و ارسال پهپاد و موشکهای بالستیک به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین است.
به گفته رهبران کشورهای عضو ناتو، «بلاروس، جمهوری دموکراتیک خلق کره و جمهوری اسلامی ایران با ارائه حمایت نظامی مستقیم از روسیه از جمله مهمات و پهپاد به جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین دامن میزنند.»
در چنین شرایطی دولتهای اروپایی از جمله آلمان و هلند گامهای اولیه برای تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برداشتهاند.
در ارتباط با احتمال تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی با گزینش پزشکیان در مقام رئیس دولت، جان کربی مشاور امنیت ملی کاخ سفید ۱۸ تیرماه در کنفرانس خبری گفت، «متاسفانه ما انتظار هیچ تغییری در رفتار مقامات ایرانی نداریم.» مقامات آمریکایی از جمله چند سناتور و نماینده پارلمان گفتهاند پزشکیان رویکرد تهران را به سمت «میانهروی» تغییر نمیدهد.
اینهمه در حالیست که برخی مبانی در جمهوری اسلامی همچنان بدون تغییر باقی خواهد ماند از جمله نظام دست ازسیاستهای ضداسرائیلی و پشتیبانی مالی و نظامی از گروههای نیابتی مانند حزبالله، حماس، حوثیها و حشدالشعبی برنخواهد داشت. روابط عمیق امنیتی و نظامی با روسها و ارسال انواع پهپاد و موشک به روسیه که در جنگ علیه اوکراین مورد استفاده قرار میگیرد که بر سیاست «نگاه به شرق» متکی است، با تغییر رئیس دولت در جمهوری اسلامی تغییر نمیکند. همچنین غنیسازی اورانیوم با درجه تسلیحاتی، ساخت و آزمایش موشک با قابلیت حمل کلاهکهای متعارف و هستهای، حضور نظامی در سوریه و عراق و مرزهای لبنان، گروگانگیری شهروندان خارجی و دوتابعیتی با هدف معامله با دولتهای غربی، که نظام از همگی اینها به عنوان ابزار پیشبرد سیاست خارجی و «اقتدارآفرینی» استفاده میکند، مواردی نیستند که برای رژیم قابل چشمپوشی باشند.
خوشخدمتی پزشکیان به نظام و «مقاومت»
با توجه به مجموعهی شواهد و شرایط، پزشکیان نه توان و نه تمایل به تغییر روابط عمیق امنیتی و نظامی با روسها، مشارکت استراتژیک با چین، دشمنی با اسرائیل و یا قطع پشتیبانی مالی و نظامی از گروه های نیابتی را دارد.
اتفاقاً برعکس! وی حتا از آنچه هم نظام از او توقع دارد بیشتر خوشخدمتی میکند؛ چنانکه ۲۰ تیرماه در تماس تلفنی با بشار اسد گفت: «سیاستهای جمهوری اسلامی تحت هدایت و رهبری مقام معظم رهبری مبتنی بر حمایت از فلسطین، جریان مقاومت و ملت و دولت سوریه به عنوان متحد راهبردی ایران ادامه خواهد یافت.»
چهار روز بعد از پیروزی در نمایش انتخابات نیز در نامه به حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان تأکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران همواره پشتیبان مقاومت مردم منطقه در مقابل رژیم نامشروع صهیونیستی بوده است. حمایت از مقاومت ریشه در سیاستهای اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران، آرمانهای امام راحل و رهنمودهای مقام معظم رهبری دامظله العالی داشته و با قدرت تداوم خواهد داشت.»
قابل توجه اینکه روزنامه کیهان چاپ تهران به سانسور این پیام در روزنامههای اصلاحطلب انتقاد کرده است. اصلاحطلبان پزشکیان را طوری معرفی کردهاند که بتوانند غرب را بفریبند. ولی پزشکیان شبیه همین نامه را به اسماعیل هنیه از رهبران ارشد گروه تروریستی حماس نیز فرستاد و اعلام کرد تا «آزادی قدس از مقاومت فلسطین در برابر اسرائیل حمایت خواهیم کرد».
علاوه بر همه اینها، وی در یادداشتی که ۲۰ تیرماه در روزنامه «العربی جدید» منتشر شد تأکید کرده «اَبَراولویت سیاست خارجی ایران گسترش همکاری با همسایگان است». منظور پزشکیان درواقع همان راهبرد خامنهای در مورد «همسایگی» است. کشورهایی مثل عمان، قطر، ترکیه و امارات نقش دلال سیاسی را برای جمهوری اسلامی بازی میکنند و کانالهای مالی برای پولشویی و دور زدن تحریمها از طریق آنهاست که باز میماند.
حالا محمدجواد ظریف که برای تبلیغ پزشکیان سنگ تمام گذاشته، ۱۹ تیرماه با تأکید بر ضرورت رفع تحریمها گفته است: «تقریبا بیشتر مسیرها به روی ما بسته شده» و بعد نتیجه گرفت که خود خامنهای «راه حل بحران است»!