شلیک یک گلوله از اسلحه توماس ماتیو کروکس بیست ساله در روز ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۴ (۲۳ تیر ۱۴۰۳) به سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق و کاندیدای بازگشت به کاخ سفید، در جریان کارزار انتخاباتی در «باتلر» در ایالت پنسیلوانیا، بار دیگر نشان داد که خشونت سیاسی میتواند تهدیدی جدی برای دموکراسی حتی با سابقهای طولانی در کشوری چون ایالات متحده آمریکا، باشد. تنها پادزهری که میتواند دموکراسی را در مقابل این تهدید و خطر جدی ایمن سازد، سپردن اختلافات سیاسی به صندوق رای و اتحاد عمل در مبارزه با خشونت سیاسی است.
گلولهای که توماس ماتیو کروکس شلیک کرد، خوشبختانه نه تنها نتوانست فاجعهای را رقم بزند، بلکه برعکس لحن سیاسی بسیار تندی را که تا کنون جوّ انتخاباتی ایالات متحده را تحت تاثیر قرار داده بود، آرام ساخت.
گلولهای که خطر اصلی را یادآوری کرد
جو بایدن که بلافاصله پس از تلاش برای به قتل رساندن رقیب انتخاباتیاش در تلویزیون ظاهر شد، تاکید کرد که در آمریکا تروریسم نمیتواند محلی از اعراب داشته باشد و نباید اجازه داد که خشونت سیاسی رواج پیدا کند. اختلاف نظرات را به گفته رئیس جمهوری کنونی آمریکا باید از طریق صندوق رای حل کرد.
دونالد ترامپ نیز پس از این واقعه متن سخنرانی خود را در «کمیته ملی جمهوریخواهان» بطور کامل بازنویسی کرد و افزود میخواهد از این لحظه تاریخی برای ایجاد اتحاد در کشور استفاده کند. او گفت که برنامه خود را برای جلب نظر رایدهندگان به برنامهای تغییر داده که نشان دهد سوء قصد علیه او، کارزار انتخاباتی را به کلی تغییر داده است. دونالد ترامپ سخنرانی خود را در نشست کمیته ملی جمهوریخواهان که نخستین روز آن سهشنبه ۲۶ تیرماه (۱۶ ژوئیه) در میلواکی برگزار شد، تلاشی با هدف «به وجود آوردن فرصت برای متحد کردن کشور» خواند. سخنرانی دونالد ترامپ در این مجمع بیانگر تغییر جدی در لحن کارزار انتخاباتی او تا قبل از تلاش برای قتلاش است. او چندی پیش در ابتدای این کارزار گفته بود که در صورت عدم پیروزی در انتخابات ۵ نوامبر آینده (۱۵ آبان) «حمام خون به راه خواهد افتاد».
این اولین بار نیست که خشونت نقشی در سیاست آمریکا به عهده می گیرد. آبراهام لینکلن در ۱۸۶۵، جیمز گارفیلد در ۱۸۸۱، ویلیام مککینلی در ۱۹۰۱ و جان اف کندی در ۱۹۶۳، چهار رئیس جمهوری هستند که ترور شدند. دو رئیس جمهور دیگر، تئودور روزولت در در ۱۹۱۲ و رونالد ریگان در در ۱۹۸۱ در سوء قصد زخمی شدند و توانستند جان سالم به در ببرند. تلاش برای ترور یک رئیس جمهور دیگر، جرالد فورد در سال ۱۹۷۵، نیز ناکام ماند. رابرت اف کندی که کاندیدای دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۷۲ بود نیز با شلیک گلوله کشته شد.
تروریسم به مثابه ابزار حذف
با اینهمه آمریکا هربار توانست این بحرانها را پشت سر بگذارد و به نوعی دموکراسی حاکم بر این کشور را تقویت کند. کشورهای دیگری هم در اروپا و یا ژاپن توانستند در جنگ با ترور و گروههای تروریستی داخلی پیروز شوند. تروریسم و خشونت سیاسی سالها است که به یکی از ابزارهای مبارزه برای نابودی دموکراسی تبدیل شده است. به گفته بسیاری اولین باری که از ترور برای از بین بردن نظرات مخالف و مخالفین استفاده شد به ایران و ماجرای حسن صباح و حشاشین در قلعه الموت باز میگردد؛ اگرچه نوع مدرن آن در قرن نوزدهم توسط آنارشیستهای ایتالیائی و روس تئوریزه شد.
در این سالها گروههای زیادی خشونت و تروریسم را به عنوان حربه اصلی خود برای به اصطلاح فعالیت سیاسی انتخاب کردهاند که از جمله میتوان به «کوکلس کلان» و «پلنگهای سیاه» در آمریکا، «بریگاد سرخ» در ایتالیا، «فراکسیون ارتش سرخ» یا «بادرماینهوف» در آلمان و یا جدائیطلبان باسک در اسپانیا و جدائیطلبان ایرلند شمالی در بریتانیا اشاره کرد.
هربار کشورهای دموکراتیک توانستند با استفاده از ابزار دموکراسی این گروههای داخلی را منزوی کرده و وادار به کنار گذاشتن اسلحه و همچنین انحلال خود کنند. البته هم در این کشورها و هم در دیگر کشورهای دموکراتیک برخی شخصیتهای سیاسی و اقتصادی و همچنین دولتمردان قربانی تروریسم شدند که از جمله میتوان به اولاف پالمه نخست وزیر سوئد که در سال ۱۹۸۶ ترور شد و یا شینزو آبه نخست وزیر ژاپن که در سال ۲۰۲۲ کشته شد اشاره کرد. در ماه ژوئن امسال نیز فردی به سوی روبرت فیکو نخست وزیر اسلواکی شلیک کرد.
هنوز مشخص نیست توماس ماتیو کروکس که به سوی دونالد ترامپ شلیک کرد، یک جوان ۲۰ ساله با اختلالات روانی بود یا اینکه گروهی او را برای انجام این جنایت تحریک کرده بودند. با کشته شدن وی توسط تیراندازان نظامی که در محل بودند، احتمالا مدتها طول خواهد کشید تا نهادهای امنیتی آمریکا بتوانند به حقیقت دست پیدا کنند.
البته نمیتوان نادیده گرفت که حکومتهایی نیز هستند که در صورتی که توماس ماتیو کروکس موفق به کشتن دونالد ترامپ میشد، بدون شک این فاجعه را جشن میگرفتند. رسانههای آمریکا از تهدیدهائی که دونالد ترامپ و همچنین مقامات دولت وقت وی از سوی جمهوری اسلامی دریافت کرده بودند، اشاره میکنند؛ اگرچه نهادهای امنیتی بعید میدانند که رژیم ایران نقشی در تلاش برای ترور او در ۱۳ ژوئیه داشته باشد.
نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی در جوّسازی
حزب کارگر بریتانیا که دولت جدید این کشور را تشکیل داده است، ۱۵ ژوئیه (۲۵ تیرماه) از رژیمهای چهار کشور روسیه، چین، ایران و کره شمالی به عنوان خطری جدی برای امنیت کشورهای غربی نام برده است. کشورهائی که به گفته جان هیلی وزیر دفاع دولت جدید بریتانیا «بطور فزایندهای با همکاری یکدیگر» علیه منافع غرب کار میکنند و باید بطور جدی «با آنها مقابله کرد.» این کشورها در سالهای اخیر از راههای مختلف تلاش کردند در روند انتخاباتی کشورهای دموکراتیک دخالت کنند و بر آنها به سود نامزدهای مورد نظر خود تأثیر بگذارند.
با اینهمه احتمالا هیچکدام از کشورهایی که دشمن یا رقیب آمریکا به شمار میروند، تفنگ خودکار AR-15 را به دست این جوان آمریکائی ندادهاند؛ ولی با استفاده از راههای دیگر چون تبلیغات و جوّسازی توسط عوامل خود در رسانهها و همچنین در شبکههای اجتماعی فضایی را به وجود آوردند که افراد سادهلوح و روانپریشی چون توماس ماتیو کروکس دست به چنین اقداماتی بزنند.
شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر به یکی از ابزار مهم جمهوری خلق چین، روسیه و جمهوری اسلامی برای پخش اخبار کذب با هدف نفرتپراکنی تبدیل شدهاند. معرفی دونالد ترامپ به عنوان بازیچهای در دست ولادیمیر پوتین و یا در جستجوی توافقی بدون قید و شرط با جمهوری اسلامی، در کشوری چون آمریکا که مردم عادی هم علی خامنهای و ولادیمیر پوتین یا شی جینپینگ را دشمن خود، اقتصاد و دموکراسیشان میدانند، برای تحریک افراد سادهاندیش کافیست.
البته خود مقامات این کشور هم به چنین مسائلی دامن میزنند. از جمله از زمان آغاز کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا، بارها ولادیمیر پوتین از دونالد ترامپ تجلیل کرده و اشاراتی کرده است که گویا با انتخاب او بین دو کشور روابط دوستانه خواهد شد و بحرانهای فاجعهباری چون تجاوز نظامی روسیه علیه اوکراین بلافاصله حل خواهند شد.
جمهوری خلق چین هم بارها سیاست جو بایدن را که این کشور را بزرگترین خطر برای آمریکا خوانده است مورد انتقاد شدید قرار داده و اینگونه وانمود میکند که با انتخاب دونالد ترامپ، ایالات متحده از حمایت از جمهوری تایوان که چین آن را به رسمیت نمیشناسد، دست برخواهد داشت.
جمهوری اسلامی اما برعکس عمل کرده و دونالد ترامپ را به نوعی معرفی میکند که با بازگشت او به کاخ سفید بلافاصله جنگ دیگری در خاورمیانه به راه خواهد افتاد، که آمریکا را نیز درگیر خواهد ساخت.
دونالد ترامپ اگرچه در این موارد تا کنون دوپهلو صحبت کرده، ولی بعید به نظر میرسد که اگر به کاخ سفید بازگردد بتواند سیاستهائی را اتخاذ کند، که این روزها به او نسبت میدهند. دموکراسی سیستمی است مشارکتی و قانونمند و با نظارت شدید از سوی احزاب و رسانهها و افکار عمومی، و مانند روسیه، چین یا جمهوری اسلامی، رؤسای جمهور و همچنین رؤسای دولت، نمیتوانند بلافاصله پس از کسب قدرت، ردای دیکتاتور به تن کنند و حرف اول و آخر را در همه زمینهها بزنند.