هجوم ایدئولوژیک و سازمانیافته علیه مفاهیم از سوی افکار و نظامهای خودبرتربین و اقتدارگرا موضوع تازهای نیست. در این میان، هرچه مرتکبان انقلاب ۵۷ دل به اصلاح رژیم میبستند، نسلهای جدیدی که به میدان میآمدند هم از انقلاب رژیم و هم از اصلاح آن فاصله میگرفتند و از مشروطه و پهلوی به سوی آینده نقب میزدند.
همزمان با ناکامی پروژه اصلاحات، شماری از مدافعان رژیم با ژست منتقد به تأیید «مشروطه» پرداختند با این هدف نابکار که «ولی فقیه»شان را «مشروطه» کنند؛ بعد به خدمات رضاشاه اعتراف کردند؛ سپس به تجدید نظر در دروغهایشان درباره دوران شاه فقید پرداختند؛ و وقتی با خیزش ملی ۴۰۱، اوضاع حاد شد، برای خنثی کردن جریان ملی و سکولاردموکرات و رهبرش تلاش کردند؛ پس از آنکه هیچکدام از اینها نتیجه نداد، با تشدید بحران رژیم در داخل و خارج، حتا شعار «برای ایران» و «رنگ فیروزهای» را دزدیدند و بعد فراتر رفته و «دوره انتقالی» را هم که برای پس از فاشیسم مذهبی و جهت برپایی دموکراسی مطرح شده، به دادن ریاست دولت از آن تدارکاتچی به این تدارکاتچی کاهش داده و «سیرک» را به «شهر بازی» تبدیل کردهاند!
در این میان در حالی که موضوع «راست افراطی» برای مردم در داخل ایران هیچ اهمیتی ندارد، پروژهای سازمانیافته در خارج کشور با هدف تأثیرگذاری بر سیاستهای غرب، برچسب «راست افراطی» را نه برای افراطیونی که ۴۵ سال در ایران قدرت بلامنازع را در دست دارند، بلکه علیه کسانی به کار میبرد که حول ایده و شخص پهلوی به عنوان راسخترین مخالف آزادیخواه جمهوری اسلامی گرد آمدهاند.
زدن برچسب «راست افراطی» به کسانی که از این ایده و فرصت دفاع میکنند، بازی در زمین جمهوری اسلامی است. راه مقابله با آن، روشنگریست و نه دامن زدن به آن با روشهای غلط، و یا تحریف این مفهوم و یا همچنین انکار موجودیت افراطیون اعم از چپ و راست. کسانی که با این برچسب میخواهند ملیگرایان و طرفداران پهلوی را تخریب کنند، عین رژیم همگی مدافع ۵۷اند و با دهها اکانت مستعار از جمله به اسم ملیگرا و طرفدار پادشاهی و پهلوی و کاملا دو آتشه در رسانهها و شبکههای اجتماعی به این پروژه دامن میزنند. از این رو باید دانست:
افراطگرایی راست یک عنوان کلی برای ایدئولوژیهاییست که قوم، مذهب، ملت و هرآنچه خود را متعلق به آن میدانند، برتر از بقیه دانسته، به تساوی حقوقی انسانها و پلورالیسم و تکثر و تنوع باور ندارند و به دنبال نظام و جامعهی اقتدارگرا هستند مانند فاشیسم و نازیسم و اسلامیسم.
افراطگرایی چپ یک عنوان کلی برای ایدئولوژیهاییست که علیه بنیادهای آزادی و دموکراسی هستند مانند آنارشیسم و کمونیسم و اسلامیسم که دولتهای دموکراتیک و نظم اجتماعی موجود را «کاپیتالیسم» و «دولت استبدادی» دانسته که علت همه مشکلات هستند و باید آنها را نابود کرد تا آنها بر اساس ایدئولوژی خود جامعه بیطبقه و بدون دولت درست کنند.
همانطور که دیده میشود اسلامیستها حامل عناصر هر دو افراطیگری چپ و راست نیز هستند.
پهلوی و ایدههایش اما که بر انقلاب مترقی مشروطه استوار بود، به عنوان طیف راست میانه وقتی فرصت تاریخی یافت، طی نیم قرن ایران را آزاد و آباد کرد. ولیعهدش با گسست ۵۷ فرصت نیافت تا آن آزادی و آبادی را به سوی دموکراسی هدایت کند. اکنون که جامعه مصمم است این فرصت را به ایدهی مشروطه و پهلوی فارغ از نوع نظام جمهوری یا پادشاهی بدهد و غرب نیز در تأمل برای مهار انواع افراطیگری و تروریسم است، بار دیگر اتحاد سرخ و سیاه عرقریزان به تلاش افتاده است. استفادهی بیمارگونه از برچسب «راست افراطی» علیه ملیگرایان و ایدههای پهلوی، چیزی جز تداوم انقلاب۵۷ و استمرار پروژهی اصلاح و تحول جمهوری اسلامی نیست!
الاهه بقراط| ایکس | اینستاگرام|