مایکل روبین – مدل قبرس ترکیه میتواند نظم لیبرال بینالمللی را نابود کند! امروز پنجاهمین سالگرد تهاجم نظامی ترکیه به قبرس است. استدلال ترکیه مبنی بر اینکه هدف از مداخله نظامی آنها محافظت از جمعیت مسلمان قبرس بوده نادرست است. اشغال بخش وسیعی از خاک این کشور توسط ترکیه که بیش از یک سوم جزیره را در بر میگیرد به دنبال پایان بحران و با پسزمینه مذاکرات صلح ژنو صورت گرفت.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در مارس گذشته از آرزوی نهان و مکنونات قلبی خود برای پرسنل ارتش این کشور پرده برداشت و گفت «من این را به عنوان فرزند امروز میگویم؛ شاید اگر ما به سمت جنوب پیش میرفتیم، دیگر جنوب و شمالی وجود نداشت و قبرس فقط مال ما میبود.»
حاصل این مداخله نظامی نه حمایت از ترکهای قبرس، بلکه نابودی فرهنگی آنها بود. رهبران ترک پی در پی کل روستاها را در آناتولی ریشهکن کرده و روستاهای یونانی را که توسط نیروهای ترکیه پاکسازی قومی شده بودند به ساکنان آنها هدیه دادند.
دولت ترکیه ممکن است ترکها و ترکهای قبرس را مترادف بداند، اما این دو فرهنگ و لهجه جداگانه دارند. ترکهای آناتولی مانند خود اردوغان از نظر مذهبی بسیار محافظهکارتر هستند. در مقابل، ترکهای قبرسی به زندگی در همجواری برادران مسیحیشان خو گرفته و با آنان درآمیخته و رواداری بیشتری داشته و نسبت به سایر آداب و رسوم و ادیان انعطاف بیشتری دارند. امروز منطقه تحت اشغال ترکیه بطور سیستماتیک حضور سیاسی اثرگذار و معنادار بومی قبرسیهای را رد می کند زیرا مقامات مزدور و میهنفروش بیشتر به ترکیه وفادار هستند تا به قبرس که منطقه شمالی را مدیریت میکند.
در میان دیپلماتهایی که طی دورههای دو ساله در آنجا خدمت کرده و برای آمریکاییهایی که هر چیزی بیش از یک دهه را به عنوان تاریخ باستانی قلمداد میکنند، تقسیم قبرس میتواند امری همیشگی به نظر برسد. حال که جامعه بینالمللی نمیتواند به اشغال این کشور توسط ترکیه پایان دهد، چرا با فریبکاری واقعیت جدید را به رسمیت نشناسد؟ اردوغان برای چنین نتیجهای به شدت فشار میآورد و در عین حال وزارت امور خارجه امریکا با امتناع از استفاده از واژه «اشغال» برای توصیف اقدامات ترکیه او را تشویق میکند.
با این حال، به سه دلیل دادن این امکان به ترکیه برای بهرهمندی از مدل قبرس فاجعه خواهد بود:
نخست، استفاده ترکیه از مدل اشغال قبرس در جاهای دیگر را توجیه می کند.
دوم، تاکتیک روسیه برای برآوردن کشورهای غیرقانونی از همسایگان خود مانند گرجستان، مولداوی و اوکراین را مشروعیت میبخشد.
سوم، فضاهایی را ایجاد میکند که در آن تروریسم و پولشویی رونق میگیرد.
با اشغال قبرس توسط ترکیه روندی آغاز شده که در طول سالها ماهیت خود را آشکار ساخته است. بلافاصله پس از تهاجم نظامی اولیه پاکسازی قومی صورت گرفت. ترکها زبان یونانی را حذف کرده و کلیساهای یونانی را ویران کردند. آنکارا تلاش کرد تا جمعیت بومی محلی را سازماندهی کند، اما از مشارکت فعال و کامل آنها در پروژه امپراتوری ترکیه ممانعت ورزیده و شروع به انتقال مهاجران به منطقه کرد.
ترکیه همچنین پیوند منطقه اشغالی به ترکیه را آغاز کرد که شامل تحمیل واحد پول ترکیه، و اتصال و پیوند منطقه اشغالی به سیستم پست و مخابرات ترکیه، تبدیل زبان ترکی به زبان رسمی، تحمیل برنامه درسی دولتی ترکیه، ایجاد شعب محلی برای دانشگاههای ترکیه و امکان سفر بدون ویزا بوده است. در حالی که منطقه ترکیه تنها در سال ۱۹۸۳ بطور رسمی استقلال خود را اعلام کرد، اما همچنان به عنوان یک مستعمره باقی مانده است. استقلال ویشی فرانسه از آلمان نسبت به استقلال جمهوری به اصطلاح ترک قبرس شمالی از ترکیه بیشتر بوده است.
خطرات امنیتی برای اروپا در بخش گستردهای از غرب، کشورهای عربی میانهرو و اسرائیل در حال افزایش است. منطقه تحت اشغال ترکیه نه تنها در حال حاضر مرکز پولشویی و فرار از تحریمها برای گروههای تروریستی روسیه و خاورمیانه بوده، بلکه به عنوان نقطه تجمع حزبالله و سایر گروههای تروریستی نیز به شمار میرود که به دنبال کشتار یهودیان یا نفوذ به اروپا هستند.
خطرِ دادن فرصت به ترکیه برای لاپوشانی اقدامات این کشور امروز در سوریه و عراق آشکار است. در سال ۲۰۱۸ ترکیه به منطقه عفرین سوریه که اکثریت کردنشین دارد پیشروی کرده و بلافاصله شروع به اخراج کردها و تخریب آثار و بناهای فرهنگی آنها کرد. همزمان مهاجرین را در آنجا سکونت داد، کارتهای شناسایی جدید ترکیه برای آنها صادر کرد، ادارات پست افتتاح کرد و برنامههای درسی مدارس را تغییر داده و ماهوارههای دانشگاهی برقرار کرده است.
امروز عفرین هم قلمرو تحت نفوذ ترکیه به شمار میرود و هم محل پرورش ستیزهجویان دولت اسلامی (داعش) و القاعده. این در حالیست که اردوغان در عین حال که از آنها حمایت میکند، از آنان برائت نیز میجوید.
ترکیه مدل قبرس را در کردستان عراق نیز اجرا کرده است. تنها از ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴ بیش از ۳۸۰ حمله هوایی و بمباران به منظور اخراج کردها از روستاهایشان انجام داده و نیروهای ترکیه بیش از ۲۵۰ مایل مربع (بیش از ۶۴۰ کیلومترمربع) از مزارع کشاورزی را سوزاندهاند. ارتش ترکیه همچنین با ایجاد ایستهای بازرسی مانع هرگونه تجارتی میشوند که به نفع این کشور (ترکیه) نباشد. مقامات دفاعی ترکیه آشکارا مدعی میادین نفتی در خاک عراق هستند.
در حالی که ترکیه مدعی بوده که تنها به منظور مقابله با گروههای تروریستی کُرد به این منطقه حمله میکند، اما در راستای توجیه اشغالگری خود قادر به اثبات هرگونه حملهای که از کردستان عراق صورت گرفته باشد نیست. در همین حال، ترکیه از خروج نیروهای نظامی این کشور خودداری کرده و هزاران نفر را در شهرهای کردنشین و عربنشین مستقر کرده که دائم با شکایت مردمان بومی این مناطق مبنی بر سوء استفاده از سوی این نیروها مواجه بوده است در حالی که کردهای عراق نظم امور را بر عهده داشتند، امروز، همه بجز اطلاعات ترکیه، نسبت به تروریسمی که برخاسته و زاییده شبهنظامیان وارادتی ترکیه در منطقه است کور ماندهاند.
تلاش برای تقسیم دائمی و به رسمیت شناختن جمهوری ترک قبرس شمالی به عنوان یک کشور مشروع، خطر بزرگی است. به نظر میرسد آذربایجان و پاکستان هر دو آماده به رسمیت شناختن استقلال منطقه اشغالی هستند و اردوغان قزاقستان و ازبکستان را نیز برای این امر تحت فشار قرار داده است. حمایت آنها از چنین اقدامی رویهای ایجاد میکند که میتواند در مورد آبخازیا و اوستیای جنوبی که با حمایت سربازان روسی در سال ۲۰۰۸ از گرجستان اعلام استقلال کرده و نیز کشور دستنشانده ترانس نیستریا که با حمایت روسیه از قلمرو مستقل مولداوی سر برآورد، اعمال شود. با توجه به اذعان اردوغان مبنی بر اینکه او به دنبال ضمیمه قبرس به ترکیه است، هرگونه به رسمیت شناختن این اقدام موجب پیشبرد هرچه بیشتر استراتژی روسیه در اوکراین خواهد شد. روسیه نیز ابتدا از استقلال جمهوریهای خلق دونتسک و لوهانسک حمایت کرده و از همهپرسی الحاق رسمی آنها به روسیه حمایت کرد.
پاداش دادن به ترکیه حتی نیم قرن پس از این واقعیت، باعث ایجاد هرج و مرج در نظم بینالمللی میشود، زیرا کشورهای امپریالیستی (سلطهگستر) مانند روسیه و ترکیه از جنبشهای جداییطلب دروغین به عنوان ابزاری برای تحقق رویاهای امپریالیستی خود حمایت میکنند. بجای واکنش پس از به وقوع پیوستن چنین فاجعهای، اکنون زمان آن است که به آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان و پاکستان اطلاع دهیم که هرگونه به رسمیت شناختن قبرس شمالی منجر به قطع کمکهای ایالات متحده خواهد شد. در رابطه با قرقیزستان نیز به ویژه با توجه به مستعد بودن زمینه برای جداییطلبان قومی روسیه، پذیرش هرگونه رشوه از ترکیه یا روسیه در ازای به رسمیت شناختن قبرس شمالی میتواند به معنای خودکشی ملی باشد. پاکستان نیز باید درک کند که هرگونه حمایت از تجزیه قبرس میتواند به بروز چالشهایی برای حاکمیت این کشور بر بلوچستان یا سند بیانجامد.
برای جلوگیری از اهداف امپریالیستی ترکیه و بازگرداندن یکپارچگی به قبرس هنوز دیر نیست. امروز هیچ خطری برای پاکسازی قومی یا خشونت جمعی در قبرس وجود ندارد. درخواست خروج نیروهای ترکیه از قبرس باید اولویت آمریکا و اتحادیه اروپا و پیشنیاز هرگونه کمک مالی یا کمک نظامی به ترکیه باشد. همچنین غیرممکن است که بین مالکان اصلی سرزمینی قبرس و شهرکنشینان ترک تفاوت قائل شویم. هنگامی که ساکنان منطقه اشغالی برای دریافت پاسپورت قبرس درخواست میکنند، باید بتوانند پیوندهای خود را با این جزیره از طریق سوابق تولد و ازدواج ثابت کنند. اگر ترکیه بتواند صدها میلیون دلار برای گروههای جهادی از آفریقا تا آذربایجان و از بنغازی تا باکو هزینه کند، مطمئناً میتواند مهاجران غیرقانونی ترک را به آناتولی بازگرداند. درواقع، دوستان اردوغان ممکن است با رغبت بیشتری که در پی چنین گفتگوهای سازندهای حاصل خواهد شد، استقبال کنند.
*منبع: نشنال سکوریتی ژورنال
*نویسنده: مایکل روبین
*ترجمه و تنظیم: الهام رفیعزاده