اسلام، اصلاحات و افراط‌گرایی: بررسی تاریخی و مقایسه‌ای با رفرم پروتستان در اروپا

چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ اوت ۲۰۲۴


بهرام فرخی – در دهه‌های اخیر کشورهای غربی و پیشرفته با رشد منفی جمعیتی مواجه شده‌اند. این کاهش جمعیت نه تنها تأثیرات اقتصادی و اجتماعی خود را بر این جوامع گذاشته، بلکه موجب شده تا این کشورها به دنبال جذب نیروی کار جوان از دیگر نقاط جهان باشند. مهاجران به‌ ویژه از کشورهای اسلامی به این کشورها هجوم آورده‌اند، با امید به زندگی بهتر و فرصت‌های اقتصادی بیشتر. این جریان مهاجرت اما مشکلات و چالش‌های فرهنگی و مذهبی جدیدی را نیز با خود آورده است.

اتاق مارتین لوتر اصلاحگر مسیحی در قلعه‌ی «وسته کوبورگ»‌ در نزدیکی شهرنورنبرگ

یکی از مسائل مهمی که در این میان مطرح می‌شود، ضرورت همزیستی و همکاری مشترک میان مهاجران مسلمان و جوامع مسیحی است که مهاجران به آنها وارد شده‌اند. جوامعی که به نوعی مسیحیت لائیک شده را پذیرفته و غالباً ارزش‌های سکولار را به عنوان معیار اصلی زندگی خود در نظر گرفته‌اند. در این شرایط آیا ممکن است که ضرورت همزیستی با این جوامع، انگیزه‌ای برای انجام اصلاحات در تفکر مذهبی و فرهنگی مسلمانان فراهم کند؟

ضرورت همزیستی و تفاوت‌های مذهبی

همزیستی مسالمت‌آمیز میان دو جامعه با پس‌زمینه‌های فرهنگی و مذهبی متفاوت، نیازمند یافتن نقاط مشترک و نیز اصلاحات در باورها و آداب‌ و رسوم هر دو طرف است. اما، این تغییرات در چه سطحی رخ خواهد داد و چه تأثیری بر هویت مذهبی مهاجران مسلمان خواهد گذاشت؟

در جوامع غربی که بطور فزاینده‌ای سکولار شده‌اند، دین از حوزه عمومی به حاشیه رانده شده و تأثیر آن بر زندگی روزمره افراد کاهش یافته است. این جوامع با آزادی‌های فردی، حقوق بشر و دموکراسی پیوند خورده‌اند. در مقابل، بسیاری از جوامع اسلامی هنوز به شدت متکی بر اصول مذهبی هستند و دین نقش محوری در زندگی فردی و اجتماعی ایفا می‌کند.

بهرام فرخی

تجربه‌های ناموفق اصلاحات در جهان اسلام

تلاش برای اصلاحات مذهبی در جهان اسلام موضوع جدیدی نیست و در دو قرن اخیر تلاش‌های بسیاری در این زمینه انجام شده است. از جنبش‌های اصلاح‌طلبانه در ایران تا تلاش‌های متفکرانی چون جمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده در قرن نوزدهم و بیستم، همه به نوعی در تلاش برای یافتن راه‌ حلی برای تطبیق آموزه‌های اسلامی با مقتضیات دنیای مدرن بوده‌اند. با این حال، اکثر این تلاش‌ها با مقاومت‌های شدید از سوی نیروهای محافظه‌کار و سنت‌گرا مواجه شده‌اند.

یکی از دلایل شکست این تلاش‌ها، تقابل شدید میان سنت‌گرایان و اصلاح‌طلبان است. از سوی دیگر، فقدان یک بستر مناسب برای گفتگو و تبادل نظر میان این دو گروه نیز مانع دیگری بر سر راه اصلاحات دینی است. در نتیجه، هر گونه تغییر عمده‌ای در ساختار مذهبی و فرهنگی جوامع اسلامی با چالش‌های جدی روبرو بوده و هست.

آیا همزیستی با جوامع مسیحی موجب رفرم در اسلام خواهد شد؟

سوالی که اکنون مطرح می‌شود این است که آیا مواجهه با جوامع مسیحی و لائیک، می‌تواند زمینه‌ساز یک تحول در نگرش مذهبی مسلمانان باشد؟ به‌ عبارتی، آیا ضرورت همکاری و همزیستی با جوامع غربی، موجب خواهد شد تا مسلمانان به یک نوع رفرم مذهبی روی آورند؟

پاسخ به این سوال پیچیده و چندلایه است. از یکسو، مهاجرت به جوامع غربی می‌تواند مسلمانان را با ارزش‌ها و اصول جدیدی آشنا کند که شاید در جوامع خودشان با آنها آشنایی نداشته‌اند. این ارزش‌ها ممکن است موجب تغییر در نگرش‌ها و باورهای فردی شود. اما از سوی دیگر، تاریخ نشان داده که تغییرات عمده در اعتقادات مذهبی نیازمند فرآیندی طولانی و تدریجی است که ممکن است سال‌ها یا حتی دهه‌ها طول بکشد.

مهاجران مسلمان، به ویژه در نسل‌های اول، تمایل دارند تا به هویت مذهبی و فرهنگی خود پایبند بمانند و آن را به نسل‌های بعدی منتقل کنند. اما با گذشت زمان و در نتیجه تماس مستمر با فرهنگ و ارزش‌های غربی، ممکن است این هویت دچار تغییراتی شود. این تغییرات ممکن است به تدریج به نوعی از رفرم مذهبی منجر شود که با فرهنگ و ارزش‌های جامعه میزبان هماهنگ‌تر باشد.

تأثیر نسل‌های جدید

نسل‌های دوم و سوم مهاجران، که در جوامع غربی به دنیا می‌آیند و بزرگ می‌شوند، معمولاً نسبت به نسل‌های قبلی دیدگاه متفاوتی به مذهب دارند. این نسل‌ها به دلیل تحصیلات و مناسبات بیشتر با جوامع غربی، ممکن است به سوی یک نوع تفسیر متفاوت از اسلام گرایش پیدا کنند که با ارزش‌های مدرن تطابق بیشتری داشته باشد.

برای مثال، مفهوم آزادی‌های فردی، حقوق زنان، و پذیرش تفاوت‌های دینی و فرهنگی، می‌تواند در میان این نسل‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. این تغییرات ممکن است به مرور زمان به نوعی از اصلاحات مذهبی منجر شود که همخوانی بیشتری با ارزش‌های جوامع غربی داشته باشد.

در نهایت، همزیستی با جوامع مسیحی و لائیک ممکن است زمینه‌ساز نوعی از رفرم مذهبی در میان مسلمانان مهاجر شود، اما این فرآیند به هیچ وجه سریع و ساده نخواهد بود. تغییرات عمده در باورها و اعتقادات مذهبی نیازمند زمان، گفتگو و ارتباط و تفاهم مستمر میان گروه‌های مختلف است.

از سوی دیگر، باید توجه داشت که هر نوع اصلاحات مذهبی باید از درون خود جوامع اسلامی ناشی شود و بر اساس نیازها و مقتضیات آنها شکل گیرد. به عبارتی، اصلاحات مذهبی پایدار و موثر تنها زمانی می‌تواند به وقوع بپیوندد که توسط خود مسلمانان و با توجه به شرایط و نیازهای واقعی آنان انجام شود. همزیستی با جوامع مسیحی می‌تواند این فرآیند را تسریع کند، اما جایگزین آن نخواهد بود.

در طول قرن بیستم و بیست‌ و یکم، تلاش‌های زیادی برای اصلاح درون‌دینی در جوامع اسلامی صورت گرفته است. این تلاش‌ها که گاه با نام «رفرم اسلامی» شناخته می‌شود، عمدتاً به دنبال مدرنیزه کردن و بازنگری در تفاسیر سنتی از اسلام بوده است. با این حال، بسیاری از این اصلاحات با مقاومت‌های شدیدی روبرو شده‌اند و در مواردی حتی به ظهور گروه‌های افراطی اسلامی منجر شده‌اند.

دراین مقاله سعی کرده‌ام به بررسی این پدیده، دلایل و پیامدهای آن، و مقایسه آن با رفرم پروتستان در مسیحیت در قرن ۱۶  بپردازم.

تلاش‌های رفرمیستی در اسلام

تلاش برای اصلاحات در اسلام به شکل جدی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. در این دوره که مسلمانان به دلیل حضور قدرت های اروپایی در کشورهای خود از نزدیک شاهد برتری اقتصادی ،نظامی و تکنولوژی کشورهای اروپایی و مسیحی می شدند، برخی متفکران مسلمان، با الهام از پیشرفت‌های غربی و نیاز به همگام شدن با جهان مدرن، به بازنگری در اصول و تفاسیر اسلامی پرداختند. از جمله این متفکران می‌توان به سید جمال‌الدین اسدآبادی، محمد عبده و رشید رضا اشاره کرد. این افراد معتقد بودند که اسلام نه تنها با مدرنیته سازگار است، بلکه می‌تواند پاسخگوی چالش‌های زمانه باشد.

با این حال، تلاش‌های آنان به‌ویژه در مواجهه با سنت‌گرایان و نیروهای محافظه‌کار، که مدرنیته و تغییرات ناشی از آن را تهدیدی برای هویت اسلامی می‌دانستند، با شکست نسبی مواجه شد. این مقاومت‌ها باعث شد تا جریان‌های رفرمیست که به دنبال سازگاری دین با شرایط جدید بودند، نتوانند بطور کامل اهداف خود را تحقق بخشند.

ظهور گروه‌های افراطی اسلامی به‌ عنوان واکنشی به رفرم‌ها

در همان زمان که تلاش‌ها برای رفرم اسلامی در جریان بود، جریان‌های افراطی اسلامی در واکنش به این جریان  نیز شروع به ظهور کردند. این جریان‌ها که  با عنوان «بنیادگرایی اسلامی» و همچنین «اسلامگرایی» شناخته می‌شوند، عمدتاً به دنبال بازگشت به «اسلام اولیه» و مبارزه با آنچه از دیدگاه آنان «انحراف» در دین است، شکل گرفتند. به عبارت دیگر، می‌توان ظهور این گروه‌ها را به‌ عنوان واکنشی به تلاش‌های رفرمیستی و مدرنیزه کردن دین تعبیر کرد.

برای مثال، گروه‌هایی همچون اخوان‌المسلمین در مصر و بعدها طالبان و القاعده و داعش، همگی به نوعی در واکنش به جریان‌های اصلاح‌طلبانه در اسلام ظهور کردند. این گروه‌ها به دنبال بازگشت به دوران صدر اسلام و پیاده‌ ساختن احکام شریعت اسلام بطور کامل هستند و هرگونه تلاش برای تغییر و اصلاح در دین را به‌ شدت محکوم می‌کنند.

مقایسه با رفرم پروتستان

برای درک بهتر این پدیده، می‌توان به مقایسه آن با رفرم پروتستان در مسیحیت پرداخت.

جنبش اصلاحات پروتستانی: پیوند دین، سیاست و تحولات اجتماعی در اروپا

در قرن شانزدهم، اروپا آبستن تغییرات عظیمی بود که نه تنها چهره مذهبی این قاره، بلکه ساختارهای سیاسی و اجتماعی آن را نیز به‌ شدت تحت تأثیر قرار داد. در این دوره، دو شخصیت مهم، مارتین لوتر و ژان کالوَن به‌عنوان رهبران جنبش اصلاحات پروتستان، نقشی کلیدی در تغییر مسیر تاریخ اروپا ایفا کردند. تلاش‌های آنان برای اصلاح کلیسای کاتولیک و بازگشت به آموزه‌های اولیه مسیحیت، منجر به ایجاد شکافی عمیق در کلیسای کاتولیک و تأسیس کلیساهای پروتستان شد. اما این تغییرات تنها محدود به دلایل مذهبی نبود؛ بلکه ترکیبی از عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز در شکل‌گیری این جنبش و نتایج آن نقش داشتند.

دلایل مذهبی جنبش اصلاحات پروتستان

مارتین لوتر استاد الهیات و  کشیش آلمانی با انتشار اعلامیه ۹۵ ماده‌ای خود در سال ۱۵۱۷، پایه‌های جنبش اصلاحات پروتستانی را بنا نهاد. لوتر با نقد شدید از فروش آمرزش‌نامه‌ها و فساد درون کلیسا، خواهان بازگشت به اصول ابتدایی مسیحیت و ساده‌سازی آیین‌های مذهبی بود. او بر این باور بود که نجات انسان تنها از طریق ایمان به خدا و نه از طریق اعمال مذهبی یا واسطه‌گری کلیسا امکان‌پذیر است. این نظرات او به سرعت در سراسر اروپا گسترش یافت و حمایت‌های مردمی و نیز برخی شاهزادگان آلمان را به دست آورد.

ژان کالون، دیگر رهبر مهم اصلاحات، که در فرانسه به دنیا آمد و سپس به ژنو سوئیس مهاجرت کرد، نیز به نوبه خود تأثیر زیادی در شکل‌گیری و گسترش جنبش پروتستان داشت. کالون بر اصول تقدیرگرایی و حکومت الهی تأکید داشت و نظرات او در مورد سازماندهی کلیسا و جامعه، در نهایت منجر به ایجاد نظام‌های حکومتی پروتستان در برخی مناطق اروپا شد.

عوامل سیاسی و اجتماعی موجود در آن زمان

جنبش اصلاحات پروتستانی در دوران پرآشوب اروپا رخ داد. این دوره، زمانه‌ای بود که در آن امپراتوری عثمانی به دروازه‌های وین رسیده بود و اروپا با تهدیدی بزرگ از شرق مواجه بود. این خطر خارجی، شاهزادگان و حاکمان اروپایی را وادار کرد تا به دنبال تقویت قدرت خود باشند و در این راستا، ضعف کلیسای کاتولیک را به نفع خود دیدند. تضعیف قدرت پاپ و کلیسای رم در پیوند با این تحولات، به شاهزادگان آلمانی و دیگر حاکمان اروپایی اجازه داد تا به استقلال بیشتری دست یابند و از جنبش اصلاحات پروتستانی به عنوان ابزاری برای تقویت موقعیت خود استفاده کنند.

در این میان، سیاست‌های سختگیرانه مذهبی در اسپانیا توسط فرقه «دومنیکانی» و رهبر آن «توماس دو تورکمادا» که وظیفه تفتیش عقاید را به عهده داشتند و سختگیری نسبت به یهودیان که از ترس، دین مسیحیت را انتخاب نموده بودند و اخراج آنها از کشور نیز بر فضای اجتماعی اروپا تأثیر بسیاری گذاشت. این سیاست‌ها، همراه با پیشرفت‌های صنعتی و کشتیرانی، اروپا را به سوی کشفیات جدید و گسترش مرزهای جغرافیایی سوق داد. کشف قاره آمریکا و گسترش تجارت جهانی، در نهایت به تغییرات اقتصادی و اجتماعی منجر شد که پایه‌های نظام فئودالی را سست و راه را برای ظهور سرمایه‌داری هموار کرد.

تضعیف کلیسای رم و قراردادهای اصلاحات

در پی این تحولات، کلیسای کاتولیک که تا آن زمان قدرتی بی‌رقیب در اروپا بود، با چالش‌های جدی مواجه شد. انتقال موقت مقرّ پاپ به شهر آوینیون فرانسه (Avignone) و برتری یافتن دولت‌های سکولار نسبت به دولت مذهبی، از جمله نشانه‌های این تضعیف بود. در این شرایط، قراردادهای مختلفی میان حاکمان اروپایی و کلیسا منعقد شد که تلاش داشتند از بروز درگیری‌های مذهبی جلوگیری کنند. قراردادهای «اصلاحات» و «ضد اصلاحات» (Riforma و Contro Riforma) در همین راستا به امضا رسید و تلاش‌هایی برای آشتی میان طرفین درگیر صورت گرفت.

جنبش اصلاحات پروتستانی تنها یک حرکت مذهبی نبود، بلکه پاسخی به مجموعه‌ای از عوامل پیچیده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود که در قرون پانزدهم و شانزدهم در اروپا به وقوع پیوست. این جنبش به تغییرات عمیقی در ساختارهای قدرت، اقتصاد و جامعه اروپا منجر شد و در نهایت به جدایی کلیساها و ظهور پروتستانتیسم انجامید. تاثیرات این جنبش هنوز هم در بسیاری از جنبه‌های فرهنگی، سیاسی و دینی جهان غرب قابل مشاهده است.

مارتین لوتر و ژان کالون، هرچند با انگیزه‌های مذهبی کار خود را آغاز کردند، اما پیامدهای اقدامات آنها فراتر از مرزهای دین رفت و مسیر تاریخ اروپا را برای همیشه تغییر داد. از طریق تلاش‌های آنان و دیگر رهبران این جنبش، اروپا از قرون وسطا به دوران جدیدی از آگاهی، تفکر و تحول گام نهاد.

اما این جنبش اصلاحی نیز با واکنش‌های شدید روبرو شد. کلیسای کاتولیک به‌ منظور مقابله با این جریان‌ها، گروه‌هایی همچون دومینیکان‌ها و انجمن عیسی (یسوعیون) را مأمور مقابله با آنها نمود. این گروه‌ها به‌ عنوان نیروهای محافظه‌کار به مبارزه با رفرم‌ها پرداختند و سعی در حفظ اقتدار و سنت‌های کلیسا داشتند.

نتیجه‌گیری: شباهت‌ها و تفاوت‌ها

با نگاهی به تاریخ اسلام و مسیحیت، می‌توان شباهت‌هایی میان ظهور جنبش‌های اصلاح‌طلب و واکنش‌های محافظه‌کارانه و افراطی مشاهده کرد. در هر دو دین، تلاش برای اصلاح و بازنگری در آموزه‌های دینی به واکنش‌های شدید و گاه خشونت‌آمیز منجر شده است. اما تفاوت‌های مهمی نیز وجود دارد. در حالی که رفرم پروتستان به تشکیل شاخه‌های جدیدی در مسیحیت منجر شد، تلاش‌های رفرمیستی در اسلام عمدتاً با شکست مواجه شده و به ظهور گروه‌های افراطی انجامیده است.

در نهایت، می‌توان گفت که پدیده رفرم دینی و واکنش‌های مرتبط با آن، نه تنها در اسلام، بلکه در سایر ادیان نیز سابقه‌ای طولانی دارد. با این حال، نتایج این تلاش‌ها بسته به شرایط تاریخی و اجتماعی هر دین، متفاوت بوده و پیامدهای گوناگونی به همراه داشته است.

*بهرام فرخی دانش‌آموخته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۵ / معدل امتیاز: ۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=356374