در حالی که مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم و علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش به دنبال برگزاری نماز در مدارس و تبدیل آن به «دغدغه اصلی» آموزگاران و دانشآموزان هستند، گزارشها از وضعیت فاجعهبار بازماندن از تحصیل دهها هزار دانشآموز و همچنین نبود عدالت آموزشی در کشور حکایت دارد.
مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم دستور داده که روز اول مهر و همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در ایران، در همه مدارس سرتاسر کشور نماز جماعت برگزار شود! در آنسو علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش گفته «باید نماز را به دغدغه اصلی دانشآموزان و معلمان تبدیل کنیم.»
این در حالیست که گزارشها از وجود بحرانهایی قابل توجه در ساختار آموزش در ایران حکایت دارد. دهها هزار دانشآموز در سال جدید هنوز ثبتنام نکردهاند بطوری که اعلام شده ٢٣ درصد کلاساولیها در مدارس ثبتنام نکردهاند.
مسعود بهرامی مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران نیز اعلام کرده «حدود ۱۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ واجد شرایط ورود به کلاس اول ابتدایی در این استان هنوز برای ثبتنام مراجعه نکردهاند.»
دو هفته دیگر سال تحصیلی جدید در ایران آغاز خواهد شد. در سالهای گذشته نیز نرخ ترک تحصیل دانشآموزان رو به افزایش بوده و مهمترین دلیل این موضوع نیز فقر و ناتوانی خانوادهها در تأمین هزینه تحصیل، کار کودکان برای تأمین بخشی از بودجه مورد نیاز خانواده، و همچنین عدم دسترسی دانشآموزان ساکن در روستاهای دورافتاده به مدرسه و سرویس رفت و آمد به مدرسه است.
مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرده در سال تحصیلی ۱۴۰۱ -۱۴۰۲ در مقاطع تحصیلی مختلف ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر از تحصیل بازماندند. سال گذشته، ۱۵ تا ۱۷ سالهها بیشترین تعداد ترک تحصیل را داشتند.
تداوم مشکلات انبوه جامعه ایران در سال جدید؛ از بحران معیشت تا دلزدگی دانشآموزان از تحصیل
محمدرضا نیکنژاد عضو کانون صنفی معلمان فروردین امسال در گفتگو با روزنامه «هممیهن» با اشاره به نرخ فزاینده ترک تحصیل دانشآموزان گفته بود که «شکم گرسنه، خیلی نمیتواند به مسائلی مانند فرهنگ، رعایت حقوق و… فکر کند. شرایط اقتصادی فعلی هم نشان میدهد که سال بسیار بدی خواهیم داشت؛ اولین نقطهای هم که تحتتاثیر قرار میگیرد، آموزش است. براساس اخباری که از دل ساختار و زبان مسئولان میشنویم حدود ۴-۳ میلیون دانشآموز بازمانده از تحصیل هستند که بسیاری از آنها ریشه اقتصادی دارند، یعنی خانوادههایی که نمیتوانند هزینه تحصیل دانشآموز خود را تأمین کنند.»
به گفته این فعال صنفی آموزگاران، بخش آموزش در زندگی امروز و فردای دانشآموز ناکارآمد است و نمیتواند مهارتی را آموزش دهد و طبیعتاً دانشآموزان از تحصیل گریزان میشوند، همچنین درس نخواندن هم نوعی از بازماندگی از آموزش است. آموزش ناکارآمد و بدونکیفیت هم نوعی بازماندگی از آموزش است. دانشآموزانی که در سالهای اخیر گمان میکنند از مسیر آموزش به اهداف اقتصادی و اجتماعی خود نمیرسند، از آموزش گریزان شده و قید تحصیل را میزنند؛ خطری که بسیار جدی است.
از سوی دیگر کیفیت آموزشی در ساختار آموزش و پرورش نیز به شدت پایین است؛ بخشی از دانشآموزان دوره ابتدایی در روستاها توانایی خواندن و نوشتن ندارند و سهم دانشآموزان تحصیلکرده در مدارس دولتی در قبولی دانشگاه ناچیز است.
دانش داداللهزهی معلم دوره متوسطه دخترانه و پسرانه در ایرانشهر در اینباره گفته «امکاناتی که در مناطق ما وجود دارد، با سایر مناطق قابل مقایسه نیست. خیلی از مدارس ما به ویژه در درسهای علوم پایه، اصلاً کسی به نام دبیر تخصصی ندارند.»
این آموزگار گفته «در مناطق جنوبی استان سیستان و بلوچستان، بیشتر از معلمان رسمی، سربازمعلمان یا معلمان خرید خدمتی یا معلمان نهضتی دیده میشوند که از نظر کیفی، سطح بسیار پایینی دارند. مشکل دانشآموزان سیستان و بلوچستان اما محدود به معلمان تخصصی نمیشود.»
مدیر یکی از مدارس دبیرستان نیز گفته دانشآموزانی که از پایه ششم به هفتم میروند، حداقل از هر ۲۰ نفر، ۴ تا ۵ نفرشان به هیچ عنوان سواد خواندن و نوشتن ندارند؛ یکی از دلایل این مسئله، سیستم ارزشیابی توصیفی است که به درستی اجرا نمیشود و دانشآموز بدون مردود شدن به مقطع بالاتر میرود.
این معلم توضیح داد که استان سیستان و بلوچستان بهگفته مسئولان آموزشوپرورش ۱۶ هزار معلم کم دارد، در حالی که امسال در دفترچه کنکور فرهنگیان، استان سیستان و بلوچستان تنها استانی بود که در ۶-۵ رشته تخصصی هیچ سهمیهای برای دبیر تخصصی نداشت. برای درسهایی مثل فیزیک، ریاضی و چند درس دیگر، یک سهمیه هم به استان سیستان و بلوچستان نداده بودند. این خود یک تبعیض و نابرابری آموزشی سنگینی است.
اسامی رتبههای تکرقمی کنکور سراسری سال ۱۴۰۳ نیز نشان میدهد فقط هفت درصد یعنی ۲ نفر از ۳۰ نفر رتبه برتر کنکور در مدارس دولتی درس خواندهاند. درصدی که احتمالا میتوان آن را به سهم این دانشآموزان در تصاحب صندلیهای دانشگاههای معتبر کشور نیز تعمیم داد.
این آمار نشان می دهد که مدارس دولتی با یک ابر بحران در زمینه کیفیت آموزشی مواجه هستند. از سوی دیگر از ۳۰ نفر برتر سه رشته اصلی ریاضی، تجربی و انسانی، هجده نفر سهم سه استان تهران، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی است. ۱۹ استان کشور هیچ سهمی در رتبههای برتر کنکور ندارند.
سحر بیات کارشناس آموزش در گفتگو با وبسایت «رویداد ۲۴» گفته رتبه جهانی ایران در عدالت آموزشی در پایینترین حد جدول قرار گرفته است؛ او در اینباره گفته «سال گذشته هم درصد بالایی از نفرات برتر کنکور و حتی قبولشدگان دانشگاه از مدارس غیرانتفاعی بودند. ما نسبت به آمارها و استانداردهای جهانی، آموزش و پرورش عادلانهای نداریم.»
سحر بیات به شاخصهای جهانی اشاره میکند و میگوید ایران در این شاخصها پسرفت داشته است. «ما بین ۵۸ کشور دنیا، رتبه ۵۲ کیفیت تحصیل را داریم. این مسئله نشاندهنده وضعیت ناعادلانه و توزیع نابرابر کیفیت آموزش است. کشورهایی مانند سنگاپور که عدالت آموزشی در آن رعایت میشود، در رتبههای بالا این آزمون قرار دارند.»
این کارشناس آموزش معتقد است که آموزش در ایران به شکل بیسابقهای طبقاتی شده و مدارس دولتی در حاشیه قرار گرفتهاند: «طبقاتیشدن آموزش در صد سال اخیر بیسابقه است. امروز فقط پولدارها میتوانند دانشگاه خوب بروند. ۳۰ رتبه برتر کنکور نشان میدهد که ۷۰ درصد آنها از سمپاداند. شما بچههای عادی را از رشد و پیشرفت کنار گذاشتهاید. ۱۲درصد هم غیردولتیاند؛ در تقسیمبندی واقعی هم سمپاد و هیئت امنایی و… همه غیرانتفاعیاند و تنها مدارس دولتی در مقابل آن هاست. اگر واقعاً رئیس جمهور دغدغه دارد باید یک کمیته در آموزش و پرورش تشکیل شود و اعضا آن باید شامل کارشناسان و معلمان باشد. مسئولینی که خودشان مدرسه غیردولتی دارند نباید تصمیمگیر آموزش و پرورش باشند.»
وی معتقد است که آمارهای کنکور نشاندهنده برتری آموزش پولی بر آموزش دولتی است که باعث نابرابری در میان دانشآموزان شده است: «سال گذشته در ۴۰ رتبه اول کنکور، تنها یک نفر از مدارس دولتی بود. مدارس دولتی هم چند دستهاند؛ مدرس دولتی عادی، مدرسهای است که نمیتواند چندان درامدی داشته باشد، خانوادهها نیز نمیتوانند کمک کنند. ۱۵درصد مدارس هم غیردولتی هستند که جریان آموزش در کشور را پیش میبرند. ۳ درصد مدارس هم سمپاد هستند که در دستهبندیها، پولی حساب میشوند. در مجموع ۲۰ درصد مدارس ما پولی هستند. ۳ درصد دانشآموز مطرح، در مدارس پولی درس میخوانند.»